مدیر یک مرکز مشاوره که پس از طلاق همسرش بهخاطر حسادت صورت او را با اسید سوزانده و باعث نابینایی او شده بود، بزودی در شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران محاکمه خواهد شد.رسیدگی به این پرونده از اوایل سالجاری با گزارش یک مورد اسیدپاشی در منطقه شهرری در دستور کار پلیس قرار گرفت.
مأموران پس از حضور در صحنه جنایت دریافتند که فرد مهاجم پساز اسیدپاشی متواری شده و زن ۲۸ سالهای بهنام سارا هم با سوختگی زیاد به بیمارستان انتقال یافته است. البته غلظت و مقدار اسید آنقدر زیاد بوده که در همان لحظات نخست اسیدپاشی صورت زن جوان به کلی سوخته شده و بینایی چشمهایش را از دست داده بود.
وضعیت جسمی این زن به قدری وخیم بود که پزشکان احتمال مرگ وی را میدادند. اما در نهایت بهطرز معجزهآسایی زنده ماند.
دستگیری متهم
سارا که به سختی صحبت میکرد به مأموران گفت که اسیدپاشی کار همسر سابقش بانام امیر بوده است. وی گفت: امیر مردی تحصیلکرده بود و درآمد خوبی هم داشت. اما بشدت بددل و عصبی بود و مدام من را کتک میزد و آزارم میداد.
این رفتارها آنقدر تکرار شد که دیگر صبرم به سر آمد و حاضر شدم پیش پسرم زندگی نکنم، اما از امیر طلاق بگیرم. این مرد حتی بعد از طلاق هم دست از آزارهایش برنمیداشت و با تهدید از من میخواست تا دوباره به خانه برگردم، اما رفتارهای او آنقدر آزاردهنده بود که هر وقت یادش میافتادم دوست نداشتم حتی یک لحظهام با او زیر یک سقف زندگی کنم.
بعد از طلاق هم با مرد جوانی وارد یک رابطه احساسی شدم، اما امیر فهمید و با اسیدپاشی زندگیام را نابود کرد حالا هم درخواست اشد مجازات برای او دارم.
به این ترتیب امیر که مردی تحصیلکرده و دارای مدرک دکترا در رشته حقوق بود و یک مرکز مشاوره هم داشت از سوی پلیس بازداشت شد و در همان ابتدا به اسیدپاشی روی همسر سابقش اعتراف کرد او درباره انگیزه خود از این کار به بازپرس پرونده گفت: من و سارا زندگی خوبی داشتیم، اما او مدام از من ایراد میگرفت و اختلافات ما هر روز بیشتر میشد با وجود داشتن یک پسر تصمیم به جدایی گرفتیم.
من فرزندمان را به سارا ندادم و تصمیم گرفتم خودم بزرگ اش کنم. پس از مدتی متوجه شدم که نمیتوانم همسرم را فراموش کنم و پسرمان هم به لحاظ روحی دچار افسردگی شده بود به همین خاطر به سراغش رفتم تا دوباره باهم زندگی کنیم.
حتی به او قول دادم تا رفتارهایی که باعث رنجش و آزردگی اش شده بود را دیگر تکرار نکنم، اما سارا گفت که به هیچ عنوان حاضر به زندگی با من نیست. برایم عجیب بود که او چگونه از پسرمان به این راحتی گذشته است تا اینکه متوجه شدم او عاشق جوانی شده و زندگی و ارتباط با او را به من و پسرم ترجیح میدهد از اینرو آنقدر عصبانی شدم که نتوانستم خودم را کنترل کنم.
در ابتدا تصمیم گرفتم خودکشی کنم، اما دلم برای پسرم سوخت. بعد از آن هم آنقدر از خود بیخود شده بودم که به فکر اسیدپاشی افتادم با خودم گفتم کسی که نمیخواهد پیش من و پسرم باشد کنار هیچکس دیگری هم نمیتواند باشد و با همین فکر گالن اسیدی تهیه کردم و دنبال فرصت مناسبی بودم که روز حادثه پس از چند ساعت تعقیب سارا دیدم با مرد جوانی قرار ملاقات گذاشته و همین مسأله باعث شد تا به صورتش اسید بپاشم. البته فکر نمیکردم تا این حد سوختگی ایجاد کند.
این پرونده با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد تا امیر بزودی محاکمه شود.