فال روز چهارشنبه ۱۳ نوامبر - ۲۲ آبان.

فروردین
 
خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست***ساقی کجاست گو سبب انتظار چیست
هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار***کس را وقوف نیست که انجام کار چیست
تعبیر:سر تو بر هیچ کس پوشیده نیست. موانع زاد وسختی پیش پایت هست که برای رسیدن به معشوق به راحتی از تمام آنها می گذری. از خستگی شکایت نکن. مرد باش. اگر ضعیف باشی در اول راه جا مانده و اثری از عشق و معشوق نمی یابی.

اردیبهشت
 
بی مهر رخت روز مرا نور نماندست***وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست
هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم***دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست
تعبیر:به قولی که داده ای عمل کن. کار ناتمامت را تمام کن ولی پایت را از گلیمت درازتر نکن چون باعث رسوایی ات می شود. در حق کسی بدی نکن چون نتیجه اش دامنت را می گیرد. نصیحت این پیر دانا را گوش کن تا سعادتمند شوی و گره ی کار تو باز شود. اقبال و ستاره ی تو چون خوشه ی پروین است.

خرداد
 
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است***سلطان جهانم به چنین روز غلام است
گو شمع میارید در این جمع که امشب***در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است
تعبیر:از شر شیطان به خدا پناه ببر، جز خدا کسی با تو نیست. فعلا جور و ستم بر روی سرت سایه انداخته و با گوشه نشینی و آه کشیدن کار درست نمی شود. در راهی که قدم می گذاری کسی حمایتت نمی کند. با آرزوی مرگکردن هم کاری از پیش نمی بری. نه خود را آزار بده و نه دیگران را. پایان شب سیه سپید است. انشاالله.

تیر
 
جز آستان توام در جهان پناهی نیست***سر مرا بجز این در حواله گاهی نیست
عدو چو تیغ کشد من سپر بیندازم***که تیغ ما بجز از ناله‌ای و آهی نیست
تعبیر:مشکلاتتان بزودی حل خواهد شد و شما به نیت خودتان خواهید رسید. بعد از تاریکی و غم، روشنایی در انتظار شماست. خودتان را برای کاری که می خواهید انجام دهید آماده سازید. با توکل به حق و راه و رسم دینداری به کام دلتان می رسید. راز خودتان را به کسی نگوئید.

مرداد
 
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت***آری به اتفاق جهان می‌توان گرفت
افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع***شکر خدا که سر دلش در زبان گرفت
تعبیر:ستاره ی اقبال تو می درخشد. در راهی که قدم گذاشته ای پیروز می شوی و به مقام عالی می رسی در این زمان از یاد خدا غافل مشو. هر چند به پای قارون نمی رسی. همین بس که در عشق ورزیدن و رسیدن به کمال سعی و اهتمام می کنی.

شهریور
 
روزگاریست که سودای بتان دین من است***غم این کار نشاط دل غمگین من است
دیدن روی تو را دیده جان بین باید***وین کجا مرتبه چشم جهان بین من است
تعبیر: راه به جایی نداری. همه درها به رویت بسته شده و فکر می کنی دنیا نیز از هر جهت روی خشم به تو نشان می دهد. دیگران هم به جای کمک مسخره ات می کنند و مدام ایراد می گیرند. پس تو هم رازهای درونت ر فاش نکن. امیدوار باش. تو تا روز قیامت با جور زمانه در جنگ و ستیز هستی.

مهر
 
روزگاریست که سودای بتان دین من است***غم این کار نشاط دل غمگین من است
دیدن روی تو را دیده جان بین باید***وین کجا مرتبه چشم جهان بین من است
تعبیر: اتفاقی افتاده که باعث شده به خود بیایی و از خواب غفلت بیدار شوی. کارهای گذشته را جبران کن. در گذشته تجربه های زیادی به دست آورده ای که در آینده همگی به دردت خواهند خورد. کدورت های قدیمی را فراموش کن. با باطنی خوب و خوش زندگی کن و این اتفاق را به فال نیک بگیر.

آبان
 
کنون که می‌دمد از بوستان نسیم بهشت***من و شراب فرح بخش و یار حورسرشت
گدا چرا نزند لاف سلطنت امروز***که خیمه سایه ابر است و بزمگه لب کشت
تعبیر: شما پیشرفت زیادی می کنید. با حسن خلقی که دارید همه به شما علاقمند هستند. از خوبی و مهربانی دست بر ندار که راز موفقیت شما در همین خصلت است.

آذر
 
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست***سخن شناس نه‌ای جان من خطا این جاست
سرم به دنیی و عقبی فرو نمی‌آید***تبارک الله از این فتنه‌ها که در سر ماست
تعبیر:چرا ناامید شده ای هزاران راه چاره وجود دارد. برای رسیدن به آرزویت تلاش کن. مبنای عشق را هوس نگذار چه بسا که شیطان راهبر تو باشد. اگر برای رسیدن به معشوق عاشق نباشی و با جمال ظاهر وصال طلبی جز دردسر عایدت نخواهد شد.

دی
 
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت***آری به اتفاق جهان می‌توان گرفت
افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع***شکر خدا که سر دلش در زبان گرفت
تعبیر:غرور نداشته باش با اهل فن و نظر مشورت کن تا از خطاها به دور باشی. احساس خستگی می کنی و درونت غوغاست به ائمه متوسل شو تا به حقیقت برسی. تو را با دنیای فانی کاری نیست پس به باقیات برس و سینه ات را با یاد خدا پر کن تا به وصال یار برسی.

بهمن
 
منم که گوشه میخانه خانقاه من است***دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است
گرم ترانه چنگ صبوح نیست چه باک***نوای من به سحر آه عذرخواه من است
تعبیر: هر چیزی را که برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند. خود را گرفتار مسئله ای کرده ای که نجات از آن بسیار سخت است. آنقدر خود را غرق در این کار کرده ای که اطرافیان را از یاد برده ای. مقاومت کن حتی اگر مجبور شوی التماس کنی. خود را رهایی ده.

اسفند
 
به کوی میکده هر سالکی که ره دانست***دری دگر زدن اندیشه تبه دانست
زمانه افسر رندی نداد جز به کسی***که سرفرازی عالم در این کله دانست
تعبیر:در راهی که قدم نهاده ای هزاران رقیب داری که باید از میدان به در کنی. احساس غریبی می کنی اما به همین زودی چشمت به جمال یار روشن می شود و همگان برای اینوصل جشن خواهند گرفت. هیچ دردی نیست که درمان نداشته باشد. طبیب درد تو هم رسیدن به یار است..
+5
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.