با گذشت 4 ماه از مرگ مشکوک زن سالخورده در خانهاش عروس و پسر او به اتهام قتل بازداشت شدند.
به گزارش خبرنگار جنایی «ایران»، هفته گذشته زن جوانی به دادسرای جنایی تهران رفت و مدعی شد مادرش به قتل رسیده است. او گفت: مادرم 75 سال داشت و به تنهایی در طبقه چهارم خانهای 5 طبقه در جنوب تهران زندگی میکرد. هر روز من و خواهرها و برادرهایم به او سر میزدیم. 25 خرداد به خانهاش رفتم اما هر چه زنگ زدم در را باز نکرد. با کلیدی که داشتم وارد خانه شدم اما ناگهان جسد مادرم را در اتاق پیدا کردم. بلافاصله به اورژانس زنگ زدم اما بعد از معاینه جسد گفتند که از زمان مرگ مادرم چند ساعتی میگذرد. جسد به پزشکی قانونی رفت و در حالی که علت اصلی مرگ به طور دقیق مشخص نشده بود با احتمال اینکه او سکته کرده است جسدش را دفن کردند.
زن جوان ادامه داد: در این مدت چون مادرم فوت کرده بود و گرفتار مشکلات زندگیام بودم به خانهاش سر نمیزدم تا اینکه چند روز قبل با خواهر و برادرهایم تصمیم گرفتیم به خانه مادرم برویم و وسایل او را جمع کنیم. در حال جمع کردن وسایل بودیم که متوجه شدم تمام سکههای طلای مادرم که تعداد زیادی هم بود به سرقت رفته است. از خواهر و برادرهایم پرسیدم اما آنها اظهار بیاطلاعی کردند تا اینکه یادم آمد یک روز قبل از اینکه مادرم فوت کند برادرم و همسرش به خانه او رفته بودند بعد از آن هم جسد مادرم را پیدا کردیم. از آنجا که سکههای مادرم هم سرقت شده، احتمال میدهم برادرم و همسرش، نقشه قتل مادرم را به خاطر سکههایش کشیدهاند. از آنجایی که او پیر بود و کسی هم پیگیر ماجرا نبود، فکر نمیکردند راز این جنایت برملا شود. من از برادرم و همسرش به خاطر قتل مادرم شکایت دارم.
با شکایت زن جوان، تحقیقات آغاز شد و پرونده مرگ پیرزن برای مشخص شدن علت مرگ به پزشکی قانونی ارجاع شد. این بار در بررسیهای صورت گرفته متخصصان پزشکی قانونی اعلام کردند که مرگ پیرزن مشکوک است.
با اعلام نظریه پزشکی قانونی، مرد جوان و همسرش بازداشت شدند. عروس خانواده در تحقیقات گفت: 15 سال قبل همسر اولم فوت کرد و مرا با سه فرزندم تنها گذاشت. دو سال قبل با بهرام آشنا شدم او در کار تولید و فروش داروهای گیاهی بود و در یک زیرپله داروهایش را میفروخت. چند باری برای خرید دارو به سراغش رفتم. آخرین بار که به مغازهاش رفتم، مادرش هم آنجا بود و از من خواستگاری کرد.
او ادامه داد: بهرام هم قبل از من دو بار ازدواج کرده بود. همسر اولش سر زایمان فوت کرده بود و از همسر دومش هم به خاطر اختلاف خانوادگی جدا شده بود. وقتی با بهرام ازدواج کردم چون مادرش تنها و بیمار بود در این مدت مدام به او سر میزدم و کارهایش را انجام میدادم. یک روز قبل از مرگ او با بهرام به خانهاش رفتیم و برایش سوپ درست کردم. داروهایش را هم دادم و بعد از آن از خانه مادرشوهرم خارج شدیم.
باتوجه به اظهارات زن جوان، به دستور بازپرس جنایی، پرونده بار دیگر برای مشخص شدن علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی ارجاع شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.