در سال ۱۵۰۲، “بایزید دوم” سلطان امپراتوری عثمانی از معماران درخواست کرد تا پلی طراحی کنند که بتواند قسطنطنیه (استانبول کنونی) را به منطقه “گالاتا” (نام منطقهای تاریخی در نزدیکی قسطنطنیه یا استانبول امروزی) متصل کند. داوینچی از جمله کسانی بود که نامهای برای سلطان بایزید دوم نوشت و طی آن ایده خود را توصیف کرد. بنابر گزارش “ام.آی.تی”، اگرچه داوینچی یک هنرمند و مخترع مشهور بود، اما طراحی آن نتوانست نظر بایزید دوم را به خود جلب کند. اکنون گروهی از محققان ام.آی.تی، طرح داوینچی را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند و اظهار کردند که اگر این پل احداث میشد، میتوانست یک پل بسیار محکم شود.
این گروه پس از در نظر گرفتن مصالح و تجهیزات ساختمانی موجود در ۵۰۰ سال پیش و شرایط زمین شناسی از جمله شاخ طلایی، یک پایرود با آب شیرین در دریای بسفر که روی آن پل قرار بود ساخته شود، ماکتی از این پل ساختند. شاخ طلایی مدخلی است که بخش اروپاییِ استانبول را به دو قسمت تبدیل میکند. خلیج شاخ طلایی به این دلیل به این نام گذاشته شده که در غروب خورشید به مدت دو یا سه دقیقه خلیج به رنگ طلایی تغییر میکند و اگر این خلیج را از بالا ببینیم به شکل شاخ است. این مدخل با دریای مرمره تشکیل شبهجزیره میدهد.
“کارلی باست”(Karly Bast) دانشجوی فارغ التحصیل ام.آی.تی و تیم وی که روی این پروژه کار میکردند، گفتند داوینچی در توضیحات خود مواد و تجهیزات لازم برای ساخت این پل را نگفته است اما تنها ماده موجود در آن زمان که میتوانست بارهای سنگینی را تحمل کند و فرو نریزد، سنگ بود.
محققان همچنین این فرضیه را مطرح کردند که چنین پلی به تنهایی و بدون هیچ ملات یا مادهای برای نگه داشتن سنگها کنار هم ساخته میشده است.
برای آزمایش محکم بودن این پل، پژوهشگران ۱۲۶ بلوک را با فناوری چاپ ۳ بعدی تولید کردند تا از آنها به عنوان جایگزینی برای هزاران بلوک سنگی که در ساخت پل اصلی لازم بود، استفاده کنند. مدل آنها ۵۰۰ برابر کوچکتر از طرح پل داوینچی بود. پل طراحی شده توسط داوینچی حدود ۹۱۹ فوت (۲۸۰ متر) امتداد داشت.
اگرچه پل داوینچی تقریباً چهار برابر کوچکتر از “پل جرج واشنگتن”(George Washington Bridge) و ۴.۵ برابر کوتاه تر از پل گلدن گیت(Golden Gate Bridge) آمریکا بود اما طبق این بیانیه اگر ساخته میشد طولانی ترین پل زمان خود میشد.
باست طی این بیانیه گفت: ایده او فوق العاده جاه طلبانه بود. پلی که وی آن زمان طراحی کرده بود حدود ۱۰ برابر طولانیتر از پلهای معمولی آن زمان بود.
علاوه بر این، اکثر تکیهگاههای پلها در آن زمان به شکل قوس نیم دایره طراحی میشدند و هر پل بیش از ۱۰ ستون احتیاج داشت. اما طرح داوینچی یک قوس منفرد بود که بالای آن صاف بود و آنقدر بلند بود که قایقهای بادبانی به راحتی میتوانستند از زیر آن عبور کنند.
محققان بلوکهای تولید شده توسط فناوری چاپ سه بعدی را با استفاده از داربست گرد هم آوردند و در گام بعدی وقتی سنگ اصلی را در بالای قوس قرار دادند، داربست را برداشتند و در این هنگام شگفت زده شدند چرا که مشاهده کردند با برداشتن آن باز هم پل همچنان استوار و پابرجا است.
باست در ادامه افزود: این قدرت هندسه است. این پل تنها با فشرده سازی در کنار هم قرار گرفته است. طراحی داوینچی و الگوی دانشمندان ام.آی.تی همچنین شامل سازههایی به نام تکیهگاههایی (abutments) بودند که از دو طرف انتهای پل به بیرون امتداد داشتند تا آن را در برابر حرکات جانبی به یک طرف تثبیت کنند. احتمالاً داوینچی به این دلیل که میدانست این منطقه مستعد زلزله است، این ایده را داده بود. باست و تیم او این پل را بر روی دو سکوی متحرک ساختند. در گام بعدی آنها شبیه سازی کردند که وقتی یک سکو از دیگری دور شود چه اتفاقی میافتد اما متوجه شدند این پل در برابر هرگونه حرکت مقاوم بود.
باست گفت: ما نمیدانیم که داوینچی چه مدت زمان برای طراحی این پل صرف کرده است اما این آزمایش از طراحی داوینچی نشان میدهد که وی تمام تمرکز خود را در آن زمان برای طراحی آن قرار داده و به همهی جوانب فکر کرده است.