پشت پرده داستان جودوکار پناهنده از زبان خبرگزاری فارس

این روایتی است که خبرگزاری فارس از ماجرای پناهندگی سعید ملایی منتشر کرده است و خب حاوی نکات جالبی است. این که سندیتش چقدر است دقیقا نمی‌دانیم. اما به‌هرحال این گزارش که تلخیص شده‌اش را اینجا می‌خوانید بخشی از تاریکی‌های این پرونده را روشن می‌سازد:
 
سعید ملایی نماینده وزن ۸۱ کیلوگرم تیم ملی جودو کشورمان در یکی از سفرهای خود به کشور آلمان با «سپاستین» در یکی از باشگاه‌های آلمانی آشنا می‌شود، «سپاستین» دارنده مدال برنز پارالمپیک (کم بینایان) در رشته جودو است. در ادامه این دوستی و رابطه صمیمانه‌ای که بین سعید ملایی و او شکل می‌گیرد، پای «فابین» (همسر فعلی ملایی) به زندگی سعید باز می‌شود.
 
«فابین»و«سپاستین»خواهر و برادری هستند که طبق شنیده‌ها از مادری یهودی و پدری آلمانی متولد شده‌اند که سرانجام ارتباط «سپاستین» با ملایی به ازدواج «فابین» و ملایی ختم می‌شود و قهرمان جودوی ایران وارد زندگی جدید و پرحاشیه‌ای می‌شود، آن‌هم با این روند پرسرعت! و این ازدواج سرآغاز حاشیه برای جودوی ایران می‌شود.
 
همسر سعید ملایی که به زبان فارسی تقریبا مسلط است و حتی در مصاحبه‌هایی که از او در فضای مجازی منتشر شده، کاملا نشان می‌دهد که او زبان فارسی را به سرعت یاد گرفته و پس از ازدواج با سعید ملایی بارها به ایران نیز سفر می‌کند و حتی در یکی از سفرهای «فابین»به تهران «سپاستین» برادر« فابین»نیز حضور پیدا می‌کند و حتی عکس یادگاری آنها روی برج میلاد تهران در صفحه مجازی آنها دیده می‌شود.
 
البته آنها گویا به گرفتن عکس یادگاری علاقه شدیدی دارند، چون با توجه به اینکه شنیده شده مادر آنها یهودی است، رفت و آمد «فابین» و «سپاستین» به سرزمین‌های اشغالی قدس منعی ندارد و حتی عکس این خواهر و برادر در شهر قدیمی و تاریخی اورشلیم نیز در صفحه مجازی آنها منتشر شده که عکس‌های آنها نیز مورد تایید ملایی قرار گرفته است!
 
سفرهای پر رمز و راز و دیدارهایی که با نزدیکان و دوستان سعید ملایی در رستوران‌های تهران داشته‌اند، زمینه مهاجرت ملایی و برخی از مربیان را پررنگ‌تر کرد تا اینکه ملایی در یک اقدام بسیار زشت و عوامفریبانه در مسابقات جهانی توکیو به مسئولان فدراسیون جهانی اعلام کرد که مسئولان ایرانی به او از تهران اعلام کرده‌اند که حق مبارزه کردن با نماینده رژیم اشغالگر قدس را ندارد، اما او دوست داشته که مبارزاتش را تا فینال ادامه دهد و شکست مقابل نماینده بلژیک به دستور مسئولان ورزش ایران بوده است (مثلا مصلحتی)، اما این در حالی است که ملایی در مسابقات جهانی ژاپن به گفته همه کارشناسان از لحاظ فنی مقابل نماینده بلژیک شکست خورد و برای جنجال آفرینی دروغ بزرگی را گفت و سرانجام ناخواسته وارد بازی کثیف سیاسی شد.
 
ملایی که مدت‌ها بود سودای مهاجرت را بر سرداشت، سرانجام با وسوسه‌های اطرافیان خود تصمیم گرفت برای رسیدن به معشوقه (فابین) خود مسیر اشتباهی را انتخاب کند، چرا که او می‌توانست بهتر از این؛ مسیر زندگی خود را انتخاب کند، او با این روشی که انتخاب کرد، ابتدا به کشور خود خیانت نمود و بعد از آن خانواده جودو را گرفتار کرد! سعید با تصمیم پر از غلط خود ورزش ایران را به شدت تحت فشار قرار داده است. او نباید در انتخاب این مسیر گذشته خود را فراموش می‌کرد، چرا که ملایی امروز به هر آنچه رسیده، از جودو و ورزش ایران بوده، اما با مشاوره‌های غلط گرفتن از اطرافیان خود به راحتی وارد یک بازی سیاسی کثیف شد.
 
از مبارزه سوم به‌ بعد ملایی با مأمور امنیتی ویزر روی تاتامی می‌رفت. آن‌ها اجازه نمی‌دادند حتی من برای کوچ در کنار ورزشکارمان باشم. برنامه‌هایی از پیش تعیین شده بود که جودوکار ایران و رژیم اشغالگر قدس با هم مبارزه کنند، موضوع را کاملا سیاسی کرده بودند، اما باخت ملایی به بلژیک که با تمام وجود در مقابلش ظاهر شد و به زعم کارشناسان تمام تلاشش را برای برد کرد، همه معادلات فدراسیون جهانی را به‌هم ریخت.
 
طبق قانون هیچ‌گاه جدول مسابقات قهرمانی جهان تغییر نمی‌کند. مسابقه جودوکار اسرائیل بعد از مبارزه ملایی بود، اما جدول را طوری جابه‌جا کردند که مبارزه او با جودوکار مصری و بازی ملایی جابه‌جا شود که خلاف قانون بود. بعد از پایان مسابقات با مأمور امنیتی و با یک ون به همراه سعید آمدند هتل، ملایی را بدون اجازه من جابه‌جا کردند که این کار کاملا غیرقانونی بود. او برای برگشت به ایران بلیت داشت، اما مأموران امنیتی نگذاشتند همراه من بیاید و بلیت آلمان برایش تهیه کرده بودند. فکر می‌کنم همه‌چیز از پیش تعیین شده بود. قبل از سفر به ژاپن، عده‌ای در ایران با جوسازی‌ها این اتفاقات را چیده بودند و مرتبا با سعید در تماس بودند.»
 
اینکه همسر وزیر رئیس فدراسیون جهانی یهودی است و رابطه بسیار نزدیکی هم گویا با نخست وزیر سابق رژیم اشغالگر قدس دارد، برای همگان آشکار است و تمام این سرنخ‌ها نشان می‌دهد که آنها به دنبال اهداف دیگری در ورزش ایران هستند که قطعا با مقاومت ورزشکاران ایرانی به اهداف نحس و شوم خود نخواهند رسید.