ماجرای ازدواج بازیگر ایرانی ،هدایت هاشمی با شاگردش: مُخ او را زدم و زنم شد

فقط در حمام مخش را با اسلحه نزنی، بقیه ش با ما!

خیلی مردی من محو این مرام و مردانگی تو شدم ازگل. معلومه جز نون حروم هیچی نخوردی که مشاور ازدواج یکی دیگه بودی و احتمالا به خاطر موقعیتت و تجربه و سیاستت مح کس مورد نظر کسی که بهت اعتماد کرده زدی. قربون این زمانه برم که پست فطرتی شده افتخار. یادمه اویل جوونی میرفتیم پارک شطرنج و پینگ پنگ بازی میکردیم. گاهی پیش میومد دختری بهم پا میداد. در حدی که دائم میومد اطرافمون میشست. کافی بود یکی از دوستا بگه من از این دختره خوشم میاد و دنبالشم مخشو بزنم. من دیگه به اون دختر توجه نمیکردم و کاملا کم محلی میکردم. نمیگم این کار من خیلی خوب بود. شاید زیاده روی بود. اما اینا دیگه شورشو دراوردن.

دقت کردید چی میگه !! میگه من مشاوره خانومم و آقایی بودم که قرار بود باهاشون ازدواج کنن، اونوقت مخش رو زدم !!! گودزیلای کی بود تو .....! بازیگر نبودی که پا بهت نمیداد هیچی با یه اردنگی از اونجا مینداختنت بیرون مردک ...!

گوسفند را سپردند دست گرگ.در این مملکت باستاد هم نمیتوان اعتماد کرد.با شفاف سازی ایدئولوژی اسلامی توسط جمهوری اسلامی(با اختلاس .قتل .غارت.تجاوز.......)اخلاق جامعه بقهقرا میرود.سایه شوم حکومت اسلامی هرچه زود تر از سر ملت ایران کم شود عوارض حاصله کمتر خواهد بود.متاسفانه هنوز سردمداران دهکده جهانی برای حفظ و تامین منافع خود بحکومت های عقب افتاد(بعنوان لولوخورخوره)نیاز دارند