بحث و جدل یک زن محجبه با دختر جوان در اتوبوس و سیلی زدن به او

[::ارشک110 - مشد، ایران::]. کی شود گلزار گندمزار این / تا نگردد زشت و زیبا این زمین. دوست عزیز یک شخم و دوباره بذر خوب که اثری از ماله کشان در اون مزرعه نباشه والا باز یه چلاقعلی دیکتاتورتر ازین مارشال یگل (گل معنی دست تو زبان اذری ) از استینشون در میارن و برای یه تکه استخون ناقابل دم تکون میدن مجیز میخونن.

بعضی وقتها اگر اینطور زنان را میبینی که از حجابی بودن زنان دفاع و بر علیه بی حجابی سروصدا میکنند انسان به این فکر می افتد که این زنان حجابی واقعا" از طرف مرده هرگونه ظلمی از انها بشود حق خودشان هست چون خودشان میخواهند.

شاه لامصحب,مردانگی را هم با خودش برد.ای خاک برسر گوسفندهای نر داخل اتوبوس

ارزش این زن چادر مشکی پوش از آب بینی بُز هم کمتر است.

خانم محترم محجبه ای که به دفاع از قانون برخاسته ای، در دوران رضاه شاه هم قانون حکم میکرد که چادر از سر زنان برکنند، آیا اگر در آن شرایط بودی از قانون تمکین میکردی یا به طُرُق مختلف به مخالفت برمیخواستی؟ قبل از هر قانونی در هر جامعه سالمی احترام به حق و حقوق فردی است که باید در جایگاه شایسته و تعریف شده خود قرار گیرد، اگر جز این باشد مسئولیت پذیری فردی و اجتماعی لطمه خواهد خورد و «قانون شکنی» به صورت «قانون» درخواهد آمد، حال چه قانون حکومت اسلامی باشد، چه رضا شاهی، چه ناصرالدین شاه و چه شاه عباس و یا هر اسم و رسم دیگری که در آینده جایگزین شود، و ارزش شهروندی شما به عنوان کسی که از حقوق فردی برابری با دیگران برخوردار است و پوشش چادر را برای خود انتخاب کرده، تنها زمانی توسط جامعه پذیرفته و تثبیت خواهد شد که با اتکاء بر قوانین سلیقه ای و بی پشتوانه اجتماعی در امور شخصی دیگران دخالت بیجا و خودسرانه نکنید!