دویچه وله :فلیکس با دوست دخترش آنا به ایران رفته است. او در این سه هفته نه در مسافرخانههای مألوف بلکه در منازل مردم عادی اقامت کرده است. میگوید سفر به ایران سختیها و مشکلات خودش را دارد، اما بینهایت لذتبخش و هیجانانگیز است.
در خیابانهای تهران تمثالهای عظیم رهبر جمهوری اسلامی، از بالا به مردم نگاه میکنند. این تصاویر بزرگ به مردمی که در پایین هستند، نه هیبت و احترام، بلکه نفرت و بیزاری منتقل میکنند. بارها شاهد بودم که مردم با ریشخند و تمسخر به تصاویر خامنهای نگاه میکردند. کسانی که امروز از جامعه بسته ایران شکوه میکنند، گناهکار اصلی را کسی میدانند که در جنوب تهران برایش بارگاهی پرشکوه ساخته شده است: آیتالله روحالله خمینی. مرجع معروفی که مردم ایران را با وعده دموکراسی به انقلاب کشاند، اما پس از استقرار در قدرت، جامعه را به سوی نظامی استبدادی برد.
ایران در غرب آوازه بدی پیدا کرده است. وقتی در آلمان به اطرافیان میگوییم که قصد سفر به ایران را داریم، همه به ما هشدار میدهند که این کشور اسلامی خطرناک است و نباید به آن پا بگذاریم؛ اما من و دوست دخترم آنا تصمیم داشتیم از این کشور دیدن کنیم، و با چشم خود تصویری که از ایران داشتیم را با واقعیت این کشور بسنجیم. فرار از تهران شلوغ تهران، پایتخت ایران در یک کلام خستهکننده است: خیابانها شلوغ و پر از ترافیک، هوا آلوده و راهها دور است.
پس از اقامتی دوروزه در تهران به سمت جنوب حرکت میکنیم و به شهر زیبای کاشان در حاشیه کویر میرسیم. در این شهر بیشتر خانمها چادری هستند، حتی میزبان ما بیتا، که البته پس از ورود به خانه چادر را کنار میگذارد. میگوید: «در شهرهای کوچک مردم هنوز خیلی سنتی و مذهبی هستند. اینجا به ندرت کسی با روسری به خیابان میرود». باغ شاهزاده در ماهان از شکافی که جامعه ایران را تقسیم کرده و میان ایرانیان جدایی انداخته به حیرت میافتیم: کهنه و نو، آداب و عادات سنتی و مدرن این جامعه را دوپاره کرده است. بیتا میگوید که امیدی نیست که در آینده با تغییر رژیم هم این وضعیت تغییر کند. او هم مثل بسیاری از ایرانیان آرزو دارد ایران را ترک کند.
بیتا مثل بیشتر ایرانیان بسیار صمیمی و مهماندوست است، در خانهاش مدام به ما محبت میکند و دیدنیهای شهرش را نشانمان میدهد. شهری که نصف جهان است از کاشان به طرف اصفهان حرکت میکنیم، شهری که بیجهت "نصف جهان" خوانده نشده است. دورادور میدان امام، یکی از بزرگترین میدانهای جهان، در کنار بناهای عظیم تاریخی، بازاری بزرگ گسترش یافته که در آن همه چیز پیدا میکنید.
مردم بینهایت خوشبرخورد هستند، در کوچه و بازار مدام به آدم خوشآمد میگویند بیآنکه مزاحم شما باشند و خلوت شما را به هم بزنند. مردم درباره کشورهای اروپایی کنجکاوی زیادی دارند و مایلند ساعتها درباره رابطه ایران و غرب گفتگو کنند. علی، راهنمایی که در دیدار از خرابههای پرشکوه تخت جمشید در حاشیه شیراز راهنمای ماست، به طعنه میگوید: «رهبران ما مدام به غرب فحش میدهند اما همه آنها فرزندانشان را برای تحصیل به خارج میفرستند و هروقت بیمار شوند برای درمان به خارج میروند». او به خصوص از پاسداران تنفر دارد و میگوید: «آنها مثل مافیا هستند در ایتالیا. همه چیز را برای خودشان برداشتهاند: نفت، معادن، بانکها و همه چیز. آنها هر روز ثروتمندتر میشوند و ایرانیان هر روز فقیرتر». رقص در بیابان رقص در میانه سفر موقعی که به دریاچه مهارلو در نزدیکی شیراز رسیدیم، راننده ما علی ماشین پژوی کهنه خود را در جاده بیابانی متوقف کرد و از بلندگوی آن موسیقی بندری بلندی پخش کرد.
او مشغول رقصیدن شد و به ما هم یاد داد که با ریتمهای این موسیقی محلی پرشور برقصیم.
از معابر تنگ و ناهموار گذشتیم و به سوی کرمان رفتیم.
در این شهر قدیمی میزبانهای ما با سفرهای گسترده در انتظارمان بودند.
فاطمه ما را با خود به شهر ماهان و به تماشای پارک شاهزاده برد، که قلمروی سرسبز در دل کویر خشک است.
با سفری دوساعته از کرمان به دشت لوت میرسیم که گرمترین بیابان جهان است. در نقطهای از این کویر در سال ۲۰۰۵ درجه دما به بالای ۷۰ درجه سانتیگراد رسید. در پناه کوههای سنگی همه چیز چنان داغ و خشک است که برای تماشای مناظر زیبا امان نمیدهد. کویر مرنجاب در نزدیکی کاشان دیار زایران در مشهد اقامتی کوتاه داشتیم. سالانه ۲۰ میلیون نفر از شیعیان از مرقد امام رضا در این شهر دیدن میکنند.
مقررات مذهبی در این شهر شدیدتر است و مأموران "گشت ارشاد" در کوچه و بازار به آنا هشدار میدهند که موی سرش را بهتر بپوشاند.
اما مردم عادی، به ویژه جوانان، به مقرراتی که بر آنها تحمیل شده کاری ندارند و زندگی خود را میکنند.
حتی در شهر مذهبی مشهد جوانان از طریق اینترنت و شبکههای اجتماعی با سبکهای زندگی مدرن آشنایی دارند و طبعا با مقررات سخیفی که حکومت بر آنها تحمیل کرده، بیزار هستند.
در روزهای آخر مسافرت، که دیگر حسابی از خشکی و گرما خسته شدهایم، به استان سرسبز گلستان میرویم، که از تهران چندان دور نیست، اما فضا و طبیعت و زندگی در آن یکسره متفاوت است.
وقتی پس از سه هفته مسافرت در ایران بار دیگر با هواپیما تهران را ترک میکنیم، سرشار از شور و هیجان و خاطرات خوش هستیم؛ اما نوعی سبکباری هم احساس میکنیم، به ویژه آنا که پس از سه هفته میتواند به راحتی روسری خود را کنار بگذارد.
+38
رأی دهید
-13
قدیمی ترین ها
جدیدترین ها
بهترین ها
بدترین ها
دیدگاه خوانندگان
۴۴
amirgheryou - تهران، ایران
هنوز الاف اینیم که دوتا آدم از فلانجا بیان ایران از ما تعریف کنن. خداییش این تفکر روستایی رو بزارید کنار. این حکومت گوربه گور بشه انقدر پتانسیل داریم که بدون تعریف و تمجید 4تا شهروند عادی کشورهای دیگه هم جایگاه و شان داشته باشیم.
4
49
شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۵:۲۸
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۴۴
Liberte - ارومیه، ایران
ایران یکی از بهترین کشورهای دنیاست. ایرانیان هم عیوبی دارند ، مختص خودشون .درست مثل ملت های دیگه که هرکدوم عیب ایرادات خاص خودشونو دارند. پس ایرانیان هم چیز کمتری از ملت های دیگه مخصوصا غربی های مغرور و ایرانیان مقیم خارج مغرور شده ندارند و یکی از بهترین ها هستند.
2
23
شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۹:۴۷
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۲۴
یا فاطمه زهرا - ونیز، ایتالیا
آره ماشالله، #خیلی صمیمی# قربونش برم. یه سر بیاین اینجا تو سایت ببینین چه صمیمیتی بهم نشون میدم!
5
1
یکشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۹:۴۶
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.