نقشه بی رحمانه یک زن تهرانی برای شوهرش

رکنا: یک زن که قرار بود از شوهرش طلاق بگیرد با شکستن قفل خانه دست به سرقت زد و تحت تعقیب قرار گرفت.
 
مرد جوان هنگامی که از محل کارش به خانه بازگشت با تعجب دید که همه وسایل خانه‌اش تحت دستبرد قرار گرفته است،‌ وی که فکر نمی‌کرد روز روشن دزدان از خانه‌اش سرقت کرده باشند ماجرا را به پلیس 110 اعلام کرد.
 
در ادامه لحظاتی بعد تیمی از پلیس برای بررسی ماجرا وارد خانه این مرد تهرانی شدند و پس از تحقیقات ابتدایی دریافتند که دزدان با شکستن قفل در وارد شده‌اند و هر چیزی که در خانه بوده را همراه خود برده‌اند.
 تیم پلیس همچنان در حال تجسس بود که چندتن از همسایه‌ها که متوجه حضور پلیس شده‌ بودند به مقابل خانه مرد جوان آمدند و گفتند که وسایل خانه را همسرش با کمک چند کارگر از آنجا انتقال داده‌اند.

یکی از همسایه‌ ها گفت: مریم به همراه برادرش و چند کارگر باربری به اینجا آمدند، کلید را داخل قفل انداختند و هنگامی که متوجه شدند قفل در عوض شده، در را شکستند و وارد خانه شدند، من به مریم اعتراض کردم و وی نیز با عصبانیت گفت که آمده تا جهیزه‌اش را همراه خود ببرد، من نیز وقتی دیدم اختلاف‌ خانوادگی است به آپارتمانم برگشتم.

بر این اساس مرد صاحبخانه که از رفتار همسرش بشدت خشمگین شده بود روز بعد به دادگاه خانواده رفت و از وی شکایت کرد.

مرد جوان به قاضی گفت: من و مریم از 18 سالگی با هم آشنا شدیم، ما عاشق یکدیگر شده بودیم و چند سالی به دور از چشمان خانواده‌هایمان با یکدیگر ارتباط داشتیم تا اینکه من از خانواده‌ام خواستم تا به خواستگاری وی برویم، خانواده‌ام ابتدا نمی‌پذیرفتند و با این ازدواج مخالفت می‌کردند ولی هنگامی که من دست به خودکشی نافرجام زدم قبول کردند تا همراهم به خواستگاری بیایند. سرانجام با سنگ‌اندازی‌هایی که خانواده مریم انجام می‌دادند با یکدیگر ازدواج کردیم و زندگی‌مان شروع شد.
 
وی در ادامه افزود: زندگی خوبی داشتیم ولی خانواده همسرم در زندگی‌مان دخالت می‌کردند و همین موضوع باعث شد من از رفتار آنان دلخور شوم، مریم نیز همیشه طرف‌شان را می‌گرفت و به علایق من احترام نمی‌گذاشت تا اینکه بچه‌دار شدیم و حتی بچه‌دار شدنمان نیز کمکی به بهبود رفتار مریم نداشت و چند هفته‌ پیش مشاجره ما بالا گرفت و وی قهر کرد و رفت، چندین بار به مقابل خانه‌شان رفتم تا وی را به خانه برگردانم ولی وی حاضر به بازگشتن نشد و روز گذشته نیز بدون اجازه‌ام قفل در آپارتمانم را به همراه برادرش و چند کارگر شکسته و همه وسایل را همراه خود برده است.

بدین ترتیب قاضی زن جوان را به دادگاه احضار کرد که وی نیز عنوان داشت به خانواده‌اش متکی است و آنان خیر و صلاح وی را می‌خواهند و هیچگاه در زندگی‌شان دخالت نکرده است. وی که ادعا می‌کرد دیگر قادر به زندگی با همسرش نیست با ارائه دادخواست جدایی از قاضی پرونده خواست تا همسرش با پرداخت مهریه، نفقه، اجرت‌المثل و بازگرداندن پسر یک ساله‌اش برای همیشه از زندگی‌اش بیرون برود.

بدین ترتیب تلاش‌های قاضی برای منصرف کردن زن و مرد لجباز به جایی نرسید و وی زن جوان را به دلیل ترک کردن خانه و بازنگشتن به آنجا محق دریافت نفقه ندانست و مرد را نیز ملزم به پرداخت مهریه و اجرت‌المثل دانست و حضانت پسر آنان را نیز تا 7 سالگی به مادرش سپرد.
+18
رأی دهید
-6

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۳۸
    scandal - برلین، آلمان
    با این نوع گزارشها دیگر هوس تولیدمثل بیشتر و کار خلاف با دختر ایرانی را ندارم! خیلی میترسم که در ترش تره ام سم بریزه تا با ارث بردن به زندگی مفتخوری خود ادامه دهد! چکار کنم و چه کسی را پیدا کنم که برایم ترش تره درست کنه، خدا میداند! چقدر ما به دختر ایرانی می نازیدیم!
    20
    28
    ‌پنجشنبه ۸ فروردین ۱۳۹۸ - ۰۷:۲۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۰
    amirpalang - لندن، انگلستان

    اینکه یه روز عادی در دادگاه های ایران بود. همچی گفتی بیرحمانه فکر کردم شوهره رو با تبر به دو نیم کرده بعد با غلطک اسفالت از روش رد شده
    2
    59
    ‌پنجشنبه ۸ فروردین ۱۳۹۸ - ۰۷:۵۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    amirgheryou - تهران، ایران

    چرا نوشتین بی رحمانه. !!
    2
    36
    ‌پنجشنبه ۸ فروردین ۱۳۹۸ - ۱۰:۴۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۰
    raha1984 - هامبورگ، آلمان

    اگه رفته بودی دنبالش و میخواستی که برگرده پس چرا قفل در رو عوض کردی ؟؟
    0
    21
    ‌پنجشنبه ۸ فروردین ۱۳۹۸ - ۱۷:۱۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۸۰
    واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان
    Scandal برلین. شما انچنان از ترش تره تعریف کردی که دهان ما اب افتاد ولی از ماهی دودی بغل ترش تره نگفتی که واقعا شاهکاره غذای ایرانی و شمالی است. اما این مردک ابله که برای زن گرفتن دست بخود کشی میزند بهتر بود که در همان ابتدا جان بجان افرین تسلیم میکرد. چون انقدر چشم و ابرو این زن انرا کور و کر کرده بود که نه تنها حرف چند انسان با تجربه را گوش نداد بلکه یک توله ای هم پس انداخت. من قول میدهم این مردک ابله حتما یک خروار سکه هم مهریه این زنیکه بی مهر کرده است. ترش تره نوش جانت
    0
    2
    جمعه ۹ فروردین ۱۳۹۸ - ۲۳:۰۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.