تا چند سال پیش فرایند دستفروش شدن آدمها همینگونه بود، تا اینکه در کنار افزایش جمعیت کشور اقتصاد نیز با مشکلات زیادی مواجه شد، مشکلاتی که به افزایش بیکارها، بیکار شدنهای بسیاری از شاغلین و تعدیل نیرو در بنگاههای اقتصادی انجامید و به تدریج دستفروشی که محدود به قشری خاص از بیکاران بود، به اقشار مختلفی از بیکارشدگان گسترش یافت.
روزهای پایانی سال روزهای رونق بازار دستفروشی است و در همین ایام است که میتوان اقشار مختلف مردم را پای بساطهای دستفروشیشان در گوشه و کنار خیابانها دید. اینجا همه جور دستفروشی پیدا میشود، از مرد میانسالی که سالیان دراز است دستفروشی میکند و در این حرفه پیشکسوت محسوب میشود و حتی ثروتی هم از این راه بهم زده است و چم و خم بازار را میشناسد تا فارغ التحصیل بیکار یا دانشجوی فقیری که سعی میکند بر شرم حضور در چنین جایگاهی غلبه کند و درآمدی کسب کند، تا زن سرپرست خانواری که به جبر زمانه باید در کنار این سفره مردانه برای خود جایی باز کند.
به نظر می رسد در دوران سخت اقتصادی امروز دستفروشی یکی از معدود مشاغلی است که همه جور آدمی از هر قشر و جایگاهی می تواند دستی در آن برده و امید داشته باشد که با دستی پرتر از قبل وارد سال جدید شود.