در هفته گذشته ۲ کودک کولبر ۱۵ و ۱۷ ساله جان خود را از دست دادند، چرخه مرگی که نه تنها هیچ نظارتی بر آن نیست که مسئولان بهجای حلکردن، آن را پیچیدهتر هم کردهاند.
کولبری اینبار جان دو نوجوان را گرفته است؛ جانِ افشار ۱۵ ساله و متین ۱۷ ساله. افشار که در صعبالعبورترین مسیر ارتباطی در استانهای کردستان و کرمانشاه بهنام گردنه تته، کودکیاش را به گور برده است. گزارشها هم نشان میدهد که افشار سیارینیا بهدلیل شدت صدمات و خفگی در برف جانش را از دست داده و جسدش به بیمارستان مریوان منتقل شده. دردناکتر اما این است که افشار دومین نوجوانی است که در هفته گذشته با کولبری جان داده است. پیش از افشار هم آنطور که محلیها میگویند، متین بدخشان ۱۷ ساله در منطقه ننور بانه جانش را از دست داده و جسدش توسط گروهی از کولبران پیدا شده است. در واقع دو کولبر در یک هفته کشته شدهاند! پیشتر نیز حدود یکسال پیش وحید دولتخواه نوجوان ۱۷ ساله جانش را از دست داده بود. در همین میان هادی شریعتی، حقوقدان و عضو هیئتمدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان به آسیبهای کولبری کودکان و بیتوجهی مسئولین به این حوزه پرداخته است.
در ادامه گفتوگوی او را با «خبرآنلاین» میخوانید:
با توجه به اینکه کولبری یکی از سختترین اشکال کار بهخصوص برای نوجوانان است، چه روندی آنها را وارد این چرخه مرگ میکند؟
کولبری در ردیف سختترین و بدترین اشکال کار کودک قرار میگیرد؛ شغلی که ریشه در فقری عمیق، نابرابری و توزیع ناعادلانه ثروت و امکانات در کشور دارد. مشاهدات میدانی ما نشان میدهد بخشی از کولبران، کارگران فصلی مرزنشین هستند که در ماههای سرد سال به دلیل بیکاری و جهت تامین معاش به فعالیت پر مخاطره کولبری روی میآورند. در این مناطق نیروهای کار نوجوان نیز همراه با بزرگسالان وارد این چرخه پر آسیب میشوند. باعث تاسف است که بگویم ما با دختران نوجوانی مواجه شدهایم که مجبور بودند در نقش یک پسر ظاهر شوند تا به صف طولانی کولبران بپیوندند.
کولبری برای گروهی تنها منبع درآمد است (که از سر ناچاری کولبری میکنند)؛ یعنی هیچکس کولبری را «انتخاب» نمیکند و از طرفی دیگر کسی که کولبری میکند میداند که هرلحظه ممکن است حادثهای برای او رخ درد. آیا مسئولان عملکردی در این زمینه داشتهاند؟
یکی از مشکلات اساسی در موضوع کولبری بهخصوص کولبران نوجوان چشم بستن و سکوت مسئولان محلی بر این فاجعه است. البته گاهی نیز اظهارنظرهایی صورت میگیرد که ماجرا را پیچیدهتر میکند. به طور مثال اظهار نظر معاون وزارت کشور که اعتقاد داشتند واژه کولبر نادرست است و قاچاقچی را جایگزین آن کرده بودند. استفاده از این واژهها و برچسبهای مجرمانه حل مسئله را دشوارتر میکند.
قانون در این مورد چه میگوید؟
از منظر حقوقی کولبری کودکان و اصولا موضوع کولبری با اصل سوم قانون اساسی (بندهای ۹ و ۱۲) که در خصوص برابری و رفاه اجتماعی است در تَضاد است. همچین ماده ۳۲ کنوانسیون حقوق کودک دولت را مکلف کرده تا در برابر بهرهکشی اقتصادی و کارهای زیانآور، کودکان را حمایت کند. به واژه پررنگ حمایت دقت کنید؛ حمایت با برخورد قهری کاملا متفاوت است.
در واقع این کودکان با انواع آسیبها مواجه هستند.
بله؛ از سویی دیگر نوجوانان کولبر دائما در معرَض آسیبهای جدی و اتفاقات ناگوار هستند. از اصلیترین خطراتی که پیوسته آنها را تهدید میکند، پرتاب از بلندی در حین حمل بار، برخورد نیروهای مرزبانی، عارضههای استخوانی و آسیب ستون فقرات است. مواردی که در بند ت ماده ۳ مقاولهنامه محو فوری بدترین اشکال کار کودک و آییننامه اجرایی آن از مصادیق بارز کارهای زیانآور به حال کودکان است که بر اساس این مقاولهنامه دولتهای امضاکننده مکلف به مداخله فوری برای جدایی کودک کارگر از اینگونه شرایط مخاطرهآمیز هستند.
از طرفی هم تا وقتی اشتغالزایی کارآمد ایجاد نشود، نمیتوان جلوی کولبری را گرفت؛ پیشنهاد شما برای حل این معضل چیست؟
کولبری یک اضطرار و شکلی از اجبار است، اجباری که زخمش بر شانههای نحیف کودکان هم مینشیند. حل این آسیب رو به رشد نیاز به پذیرش واقعیت، تمرکز ویژه و اشتغالزایی در مناطق محروم، مرزی و کم برخوردار دارد. متاسفانه در جامعه و حتی در میان فعالین اجتماعی نیز اطلاعات کمی در مورد شرایط سخت کولبران وجود دارد. به نظر میرسد در این شرایط رسانهها ابزار مناسبی برای انعکاس وضعیت ناگوار این گروه در جامعه هستند.