آنطور که منابع غیررسمی میگویند بشار اسد رئیس جمهوری سوریه بدون اینکه ظریف را مطلع کرده باشند، در یک دیدار اعلامنشده به تهران آمده و با حسن روحانی و علی خامنهای گفتگو کرده. ظریف نهتنها از این سفر و دیدار بیخبر بوده بلکه وی را راهی ملاقات با اکتیویستهای «کدپینک» کرده بودند!
بجای محمدجواد ظریف در مقام وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی اما افرادی مثل قاسم سلیمانی و علیاکبر ولایتی حضور داشتند. این موضوع را الیاس حضرتی نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی هم یادآوری کرده و توصیه کرده که روحانی نباید با استعفای ظریف موافقت کند.
شامگاه دوشنبه، اندکی پس از اعلام خبر استعفای ظریف، روزنامه انتخاب در خبری کوتاه نوشت: «پس از اعلام استعفای وزیر خارجه، خبرنگار «انتخاب» بصورت پیامکی، صحت و سقم این خبر را از او جویا شد. ظریف در پاسخ به خبرنگار «انتخاب» این پیامک را ارسال کرد: «بعد از عکسهای ملاقاتهای امروز دیگر جواد ظریف به عنوان وزیر خارجه در جهان اعتباری ندارد.»
خامنهای کمتر سابقه داشته در دیدارهای رسمی مقامهای عالیرتبه کشورهای دیگر را در آغوش بگیردشنیدهها حاکیست صبح سهشنبه ۷ اسفند، تعدادی از مدیران و دیپلماتهای وزارت خارجه در حمایت از ظریف از سمتهای خود استعفا دادهاند اما وی از آنها خواسته استعفایشان را پس بگیرند. ظریف به آنان گفته «امیدوارم استعفای بنده تلنگری برای بازگشت وزارت خارجه به جایگاه قانونیاش در روابط خارجی باشد.»
در مقابل اما احمد امیرآبادی فراهانی عضو هیات رئیسه مجلس میگوید، «از قرائن و شواهد پیداست که استعفای ظریف ربطی به مسائلی مثل جبهه مقاومت و اینها ندارد. ظریف بارها در مجلس اعلام کرده است که با سردار سلیمانی کاملاً هماهنگیم. بنابراین استعفای ظریف را باید در داخل دولت جستجو کرد.»
حشمتالله فلاحتپیشه رئیس کمیسیون امنیتملی نیز میگوید، ظریف با برخی اعضای دولت اختلاف داشت. این نماینده گفته «از شب گذشته چندین بار بنده تلاش کردهام با آقای ظریف بهصورت تلفنی صحبت کنم که وی تلفن خود را خاموش کرده است.»
مسئلهای که باید یادآوری کرد این است که نه تنها ظریف بلکه دولت نیز از ابتدای جنگ سوریه و تنظیم مناسبات جمهوری اسلامی با رژیم بشار اسد نقشی در آن نداشتند و امور مربوط به آن در دست علیاکبر ولایتی مشاور خامنهای و قاسم سلیمانی بود و حتی ارتباط با مقامهای عالی روسیه در مورد امور سوریه از کانال ولایتی- سلیمانی پیگیری میشد.
اساسا نقش دولت روحانی و وزیر خارجهاش، در ارتباط با اروپا و آمریکا، آنهم محدود به توافق اتمی و گشودن دریچههای اقتصادی به روی جمهوری اسلامی، محدود میشد و در مسائل منطقهای بازی داده نمیشدند و وظایف آنها از سفرهای تشریفاتی و پیامرسانی فراتر نمیرفت. این موضوع آنقدر آشکار است که بعید به نظر میرسد دولت و ظریف از آن بیخبر باشند. اطلاع حسن روحانی به عنوان رئیس دولت از سفر بشار اسد و دیدار با وی نیز، با وجود سابقهی امنیتی و متفاوت و معتمد روحانی در مقایسه با ظریف، چیزی بیش از تشریفات و حفظ ظاهر نبوده است وگرنه چه بسا رئیس دولت خامنهای نیز استعفاء میداد!
در این میان، از شامگاه دیروز که خبر استعفای ظریف منتشر شد، بعضی تحلیلها در مورد اقدام به استعفای اوست و برخی دیگر در مورد پیامدهای این استعفا. نادر انتصار تحلیلگر سیاسی مقیم آمریکا به ایلنا گفته ظریف «به نظر من بهترین و حرفهایترین وزیر امور خارجه در چهل سال دوران جمهوری اسلامی ایران بود و استعفای او در دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی خلاء ایجاد خواهد کرد که پر کردن آن حداقل در کوتاهمدت ممکن است آسان نباشد.» او پیشبینی کرده رفتن ظریف برای تداوم برجام مشکلاتی ایجاد خواهد کرد.
دیدار ظریف و مسئولان وزارت خارجه با خامنهای، ۳۰ تیر ۱۳۹۷بازتاب خبر استعفای ظریف در عرصه خارجی نیز بسیار گسترده است. مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا در همین ارتباط در توییترش نوشته، «از استعفای جواد ظریف مطلع شدیم؛ خواهیم دید آیا عملی میشود. به هر حال او و حسن روحانی فقط سخنگویان [مردان جلوی صحنه] یک مافیای فاسد مذهبی هستند. ما میدانیم همه تصمیمهای نهایی را خامنهای میگیرد. سیاست ما تغییری نمیکند- رژیم باید مثل یک کشور نرمال رفتار کند و به مردمش احترام بگذارد.»
پمپئو در این توئیت روحانی و ظریف را دولتمردانی نامیده که گوش به فرمان خامنهای هستند و به عنوان پوشش برای سیاستهای شرورانهی جمهوری اسلامی ظاهرسازی میکنند.
ظریف از ۶۷ ماه پیش که مسئولیتاش را در مقام وزارت خارجه آغاز کرد میدانست که نقش او فراتر از تدارکاتچی خامنهای برای توافق اتمی و ظاهرسازی در جامعه جهانی نیست و اتفاقاً آن را به بهترین نحو نیز پیاده کرد. به گزارش رسانههای جمهوری اسلامی و مقامات حکومت، او در جریان مذاکرات اتمی در مورد بسیاری از تصمیمات، با تهران تماس گرفته و مستقیم از علی خامنهای کسب تکلیف میکرد تا همانها را در مذاکرات پیش ببرد. در واقع ظریف بدون میدانی که خامنهای در اختیارش گذاشته بود هرگز نمیتوانست جایگاهی را که در دولت و نظام پیدا کرده بود به دست آورد. استعفای ناگهانی او فقط مُهر تایید بر علنیتر شدن دخالتهای تعیینکنندهی خامنهای و اطرافیان او در سیاست خارجی است.
در هر حال، دلیل ظریف برای استعفا هر چه باشد، و اینکه آیا این استعفا قبول یا رد بشود، تا همینجا نیز برای نظام گران تمام میشود و این را میتوان در واکنشهای آشفتهی داخلی به استعفای ظریف دید.
در این میان، ناگفته نباید گذاشت که ظریف سالهاست پدرخواندهی لابیهای رژیم در آمریکا و کانادا نیز هست. بسیاری از کاربران توییتر در ساعات گذشته در شبکههای اجتماعی استعفای ظریف را بهانهای برای نیش و کنایه زدن به مریدان وزیر مستعفی و لابیگران رژیم قرار دادهاند از جمله کسانی که در تشکیلات مختلف سیاسی استمرارطلب و یا در رسانههای موسوم به «فارسیزبان» در خارج از کشور فعالاند و ظریف قطبنما و آبروی جمهوری اسلامی برای آنها به شمار میرفت!
درواقع ظریف پوشش شرارتها و سیاستهای خرابکارانهی نظام بود. او با پشتیبانی و چراغ سبز خامنهای، در مجامع بینالمللی برای نظام اعتبار میخرید؛ به نفع سیاستهای سرکوبگرانهی رژیم دروغ سر هم میکرد؛ آنچه را بر دگراندیشان و دگرباشان در ایران میرود، انکار میکرد؛ بر حیلهگریهای اتمی رژیم سرپوش مینهاد؛ و در چنین مجموعهای به «وزیر دروغگو» معروف شد. حالا او با استعفای خود این ابزار را از خامنهای گرفته است بدون آنکه راه بازگشتی داشته باشد: نپذیرفتن استعفایش و ماندنش در این مقام او را بیش از پیش ذلیل خواهد کرد.