بوکسور پناهنده ایرانی: گفتند با اسرائیل بازی نکن، گفتم میکنم
+167
رأی دهید
-18
نوزدهم بهمن ماه خبر آمد که «مبین کهرازه» در فرودگاه اتریش ناپدید شده، او بوکسور وزن ۸۱ کیلوگرم ایران بود که باید در رقابتهای جهانی مجارستان شرکت میکردایران وایر ، پیام یونسی پور: پیش از آنکه لب باز کند، سیمایش نشان میداد که یک عمر روی رینگ مشت زده و مشت خورده است؛ قامتی کشیده، تنی ورزیده و صورتی که نشانههای سالها زندگی در ورزش بوکس را در خود داشت. «مبین کهرازه» را رو به روی در فولادی کمپ پناهندگی اتریش ملاقات کردم.
نوزدهم بهمن ماه خبر آمد که «مبین کهرازه» در فرودگاه اتریش ناپدید شده، او بوکسور وزن ۸۱ کیلوگرم ایران بود که باید در رقابتهای جهانی مجارستان شرکت میکرد، چند ساعت بعد واکنشها آغاز شد. خبرگزاری «میزان» که منتسب است به قوه قضاییه، نوشت «اکبر احدی» و «علی مظاهری» مربیان بوکس ایران حدود شش ساعت در فرودگاه اتریش ماندند تا شاید ردی از مبین پیدا کنند. کمی بعد خبرگزاری فارس سراغ «حسین ثوری» رییس فدراسیون بوکس ایران رفت و از قول او نوشت: «ما از طریق خانواده مبین کهرازی از او خبردار خواهیم شد و تلاش میکنیم او را از طریق خانوادهاش به ایران باز گردانیم.»
مبین کهرازه را در «ترایسکیرخن Traiskirchen» پیدا کردم. روستای نام آشنایی در فاصله ۳۰ کیلومتری شهر وین پایتخت اتریش. نامش برای پناهندهها و پناهجویان ایرانی کاملا دردآور است. یک پادگان قدیمی نظامی اتریش گوشهای از این شهر مبدل شده به مرکز ثبت درخواست پناهندگی در این کشور. از هر مرزی که وارد اتریش شوید، از هر فرودگاهی که پا به خاک این کشور بگذارید، وقتی به پلیس اتریش درخواست پناهنده شدن بدهید، به ترایسکیرخن منتقل خواهید شد.
میدانم که اهل سیستان و بلوچستان است. بوکس را از سال ۸۶ آغاز کرد. به تیم ملی جوانان رسید و سال ۹۲ هم برای نخستین بار به تیم ملی دعوت شد. از قهرمانی کشوری تا سوم رقابتهای آسیایی فیلیپین هم در کارنامهاش هست. اما حالا میگوید: «همه زندگیام در فرودگاه وین مانده. نمیتوانم حتی تمرین کنم. دستکشها و کلاه و لباس تمرین و همه چیزم آنجاست.» فعلا در همین کمپ متسقر شده و ساختمان به ساختمان دنبال یک سالن ورزشی میگردد: «هر روز تمرین میکنم. نمیخواهم از آن چیزی که بودم دور شوم.»
او فعلا آخرین ورزشکار مهاجر ایرانی است که به اتریش اعلام پناهندگی کرده است. در طول مسیر ۱۵ دقیقهای تا رستورانی که از قبل برای گفتوگو انتخاب کردهام، حرفی از چرایی و دلیلش نمیزنم. نه میپرسم و نه خودم را کنجکاو نشان میدهم. در طول مسیر از آب و هوای اتریش، از برنامه غذاییاش، از برخوردها و رفتار پلیس اتریش و خورد و خوراکش حرف میزنیم. اما وقتی مینشینیم، دقیقا رخ به رخ هم، تمام کنجکاویهایم را میریزم روی میز. بدون روتوش و کاملا عریان؛ «مبین کهرازه چرا پناهنده شد؟»
نه اینکه جوابش را آماده کرده باشد. کاملا ناگهانی میگوید: «یک لحظه دیگر نتوانستم تحمل کنم. واقعا خون به مغزم نرسید.»
در همان نخستین روز اعلام پناهندگیاش به اتریش، با یکی از کانالهای تلگرامی بلوچستان مصاحبهای کرد و گفته بود: «در اردوهای تیم ملی از زمان جوانان تا بزرگسالان بارها به مذهب و تسنن من توهین میکردند.» روی همین نقطه دست میگذارم و اینکه آیا با نیت قبلی برای خروج از ایران اقدام کرده بود؟
مبین کهرازه میگوید: «اگر با نیت قبلی میخواستم اقدام کنم الان لااقل وضعیتم فرق میکرد. من حتی پولهایم را از ساک ورزشی برنداشتم. همه آن حرفها را زدم و گفتم از این همه تبعیض و توهین خسته شده بودم. یک بخش مسائل قومیتی و مذهبی من بود که خب همه میدانند بلوچ هستم، اما بخش دیگر یک عمر زندگی و تلاش من بود که هیچ کس نمیدید.»
او از آخرین مکالماتش در زمان سفر رونمایی میکند و میگوید: «شما در ایران ورزش حرفهای نکردید که مشکلات ما را بدانید. منهای این که پول نیست، امکانات هم نیست، باید همیشه در بازیهای جهانی مراقب باشید که چه کسی را ببرید و به چه کسی ببازید.»
بعد حرفهایش قطع میشود. سکوت میکند. سکوت میکنم. مصر میشوم که بیشتر بگوید و میگوید: «این بار اول نبود که به ما اخطار میدادند. بارها در تهران به من و بقیه بچهها گفته بودند اگر در گروه با یک بوکسور اسرائیل همگروه بودید، از بازی قبل میبازید که دیگر نیازی به انصراف و مصدومیت مصلحتی هم نباشد. مدتهاست که با این فرمول زندگی میکنیم. زندگی همه ما بسته به این است که کدام اسرائیلی احتمالا با ما همگروه میشود. باید هم روی رقیب خودمان تمرکز کنیم هم روی جدول و بازی آنها.»
اما بوکسور ایران از آخرین مکالمات میگوید: «دوباره زمان پرواز با من صحبت کردند. گفتند خبرداریم که اسرائیل قطعا با چهار بوکسور به مجارستان میآید. اما ممکن است در تمام وزنها شرکت کننده داشته باشند. اگر در گروهت اسرائیلی بود همان بازی اول را بباز. من گفتم نمیبازم. یک سال تمرین نکردم که بروم بازی اول را ببازم. مبارزه میکنم.»
او از عصبانیت مدیران فدراسیون بوکس و مربیانش بعد از اعتراض خودش خبر میدهد: «گفتند غلط میکنی. کاری میکنیم راه فدراسیون و باشگاه که هیچ، راه خانهات را هم پیدا نکنی. بعد توهین کردند. مثل همیشه به مذهبم و قومیتم.»
از کهرازه در مورد چرایی سکوتش تا امروز میپرسم. این که چرا حاضر نشد حرفی بزند: «میترسیدم. هنوز هم میترسم. همین الان که روبروی خود شما نشستم و حرف میزنم هم میترسم. وقتی میگویند کاری میکنیم که راه خانهات را پیدا نکنی، انتظار دارید که باز همان حرفها را بزنم؟»
میگوید که ترسیده بود و حاضر نشد بحث را ادامه دهد، ولی وقتی به فرودگاه وین میرسد، بار و بندیلش را میگذارد و فرار میکند: «گفتم که این یک تصمیم لحظهای بود.»
او هم یکی از قربانیان رسوخ سیاست به ورزش ایران است. اسرائیل قرار بود با نامهایی مانند «میروسلاو کاپولر»، «داوید آلووردیان» و «میشائیل اوستروموف» وارد مجارستان شود. اما تهدید برای مبین کهرازه و کهرازهها فراتر از رقابت کردن با یکی از این نامهاست: «ما حق نداشتیم به اسرائیل فکر کنیم. چه برسد با آنها مبارزه کنیم. یک نفر باید درد ما را بفهمد. ما چیزی به غیر از این ورزش نداریم. من از کار و درس و تحصیل و همه چیزم زدم. صبح تا شب مشت خوردم و مشت زدم. همه امید ما به یک قهرمانی در ایران و گرفتن پاداش بود. بعد میگویند از قبل بازیها بباز.»
او مدعی است که «خیلیها میبازند که شما خبردار نمیشوید» و میگوید: «فکر میکنید داستان همه مثل ملایی خبرساز میشود؟ بعضی از ملیپوشها هستند که همان قدم اول به دستور مربی باید ببازند تا مبادا دو مرحله بعد به یک اسرائیلی بخورند. هیچ کس هم خبردار نمیشود.»
کهرازه حالا در ترایسکیرخن، با یک رویا زندگی میکند: «میخواهم اینجا ادامه بدهم. بدون محدودیت، بدون اینکه بگویند با کی بازی کن، با کی نه و به کی باید ببازی.»
نوزدهم بهمن ماه خبر آمد که «مبین کهرازه» در فرودگاه اتریش ناپدید شده، او بوکسور وزن ۸۱ کیلوگرم ایران بود که باید در رقابتهای جهانی مجارستان شرکت میکرد، چند ساعت بعد واکنشها آغاز شد. خبرگزاری «میزان» که منتسب است به قوه قضاییه، نوشت «اکبر احدی» و «علی مظاهری» مربیان بوکس ایران حدود شش ساعت در فرودگاه اتریش ماندند تا شاید ردی از مبین پیدا کنند. کمی بعد خبرگزاری فارس سراغ «حسین ثوری» رییس فدراسیون بوکس ایران رفت و از قول او نوشت: «ما از طریق خانواده مبین کهرازی از او خبردار خواهیم شد و تلاش میکنیم او را از طریق خانوادهاش به ایران باز گردانیم.»
مبین کهرازه را در «ترایسکیرخن Traiskirchen» پیدا کردم. روستای نام آشنایی در فاصله ۳۰ کیلومتری شهر وین پایتخت اتریش. نامش برای پناهندهها و پناهجویان ایرانی کاملا دردآور است. یک پادگان قدیمی نظامی اتریش گوشهای از این شهر مبدل شده به مرکز ثبت درخواست پناهندگی در این کشور. از هر مرزی که وارد اتریش شوید، از هر فرودگاهی که پا به خاک این کشور بگذارید، وقتی به پلیس اتریش درخواست پناهنده شدن بدهید، به ترایسکیرخن منتقل خواهید شد.
میدانم که اهل سیستان و بلوچستان است. بوکس را از سال ۸۶ آغاز کرد. به تیم ملی جوانان رسید و سال ۹۲ هم برای نخستین بار به تیم ملی دعوت شد. از قهرمانی کشوری تا سوم رقابتهای آسیایی فیلیپین هم در کارنامهاش هست. اما حالا میگوید: «همه زندگیام در فرودگاه وین مانده. نمیتوانم حتی تمرین کنم. دستکشها و کلاه و لباس تمرین و همه چیزم آنجاست.» فعلا در همین کمپ متسقر شده و ساختمان به ساختمان دنبال یک سالن ورزشی میگردد: «هر روز تمرین میکنم. نمیخواهم از آن چیزی که بودم دور شوم.»
او فعلا آخرین ورزشکار مهاجر ایرانی است که به اتریش اعلام پناهندگی کرده است. در طول مسیر ۱۵ دقیقهای تا رستورانی که از قبل برای گفتوگو انتخاب کردهام، حرفی از چرایی و دلیلش نمیزنم. نه میپرسم و نه خودم را کنجکاو نشان میدهم. در طول مسیر از آب و هوای اتریش، از برنامه غذاییاش، از برخوردها و رفتار پلیس اتریش و خورد و خوراکش حرف میزنیم. اما وقتی مینشینیم، دقیقا رخ به رخ هم، تمام کنجکاویهایم را میریزم روی میز. بدون روتوش و کاملا عریان؛ «مبین کهرازه چرا پناهنده شد؟»
نه اینکه جوابش را آماده کرده باشد. کاملا ناگهانی میگوید: «یک لحظه دیگر نتوانستم تحمل کنم. واقعا خون به مغزم نرسید.»
در همان نخستین روز اعلام پناهندگیاش به اتریش، با یکی از کانالهای تلگرامی بلوچستان مصاحبهای کرد و گفته بود: «در اردوهای تیم ملی از زمان جوانان تا بزرگسالان بارها به مذهب و تسنن من توهین میکردند.» روی همین نقطه دست میگذارم و اینکه آیا با نیت قبلی برای خروج از ایران اقدام کرده بود؟
مبین کهرازه میگوید: «اگر با نیت قبلی میخواستم اقدام کنم الان لااقل وضعیتم فرق میکرد. من حتی پولهایم را از ساک ورزشی برنداشتم. همه آن حرفها را زدم و گفتم از این همه تبعیض و توهین خسته شده بودم. یک بخش مسائل قومیتی و مذهبی من بود که خب همه میدانند بلوچ هستم، اما بخش دیگر یک عمر زندگی و تلاش من بود که هیچ کس نمیدید.»
او از آخرین مکالماتش در زمان سفر رونمایی میکند و میگوید: «شما در ایران ورزش حرفهای نکردید که مشکلات ما را بدانید. منهای این که پول نیست، امکانات هم نیست، باید همیشه در بازیهای جهانی مراقب باشید که چه کسی را ببرید و به چه کسی ببازید.»
بعد حرفهایش قطع میشود. سکوت میکند. سکوت میکنم. مصر میشوم که بیشتر بگوید و میگوید: «این بار اول نبود که به ما اخطار میدادند. بارها در تهران به من و بقیه بچهها گفته بودند اگر در گروه با یک بوکسور اسرائیل همگروه بودید، از بازی قبل میبازید که دیگر نیازی به انصراف و مصدومیت مصلحتی هم نباشد. مدتهاست که با این فرمول زندگی میکنیم. زندگی همه ما بسته به این است که کدام اسرائیلی احتمالا با ما همگروه میشود. باید هم روی رقیب خودمان تمرکز کنیم هم روی جدول و بازی آنها.»
اما بوکسور ایران از آخرین مکالمات میگوید: «دوباره زمان پرواز با من صحبت کردند. گفتند خبرداریم که اسرائیل قطعا با چهار بوکسور به مجارستان میآید. اما ممکن است در تمام وزنها شرکت کننده داشته باشند. اگر در گروهت اسرائیلی بود همان بازی اول را بباز. من گفتم نمیبازم. یک سال تمرین نکردم که بروم بازی اول را ببازم. مبارزه میکنم.»
او از عصبانیت مدیران فدراسیون بوکس و مربیانش بعد از اعتراض خودش خبر میدهد: «گفتند غلط میکنی. کاری میکنیم راه فدراسیون و باشگاه که هیچ، راه خانهات را هم پیدا نکنی. بعد توهین کردند. مثل همیشه به مذهبم و قومیتم.»
از کهرازه در مورد چرایی سکوتش تا امروز میپرسم. این که چرا حاضر نشد حرفی بزند: «میترسیدم. هنوز هم میترسم. همین الان که روبروی خود شما نشستم و حرف میزنم هم میترسم. وقتی میگویند کاری میکنیم که راه خانهات را پیدا نکنی، انتظار دارید که باز همان حرفها را بزنم؟»
میگوید که ترسیده بود و حاضر نشد بحث را ادامه دهد، ولی وقتی به فرودگاه وین میرسد، بار و بندیلش را میگذارد و فرار میکند: «گفتم که این یک تصمیم لحظهای بود.»
او هم یکی از قربانیان رسوخ سیاست به ورزش ایران است. اسرائیل قرار بود با نامهایی مانند «میروسلاو کاپولر»، «داوید آلووردیان» و «میشائیل اوستروموف» وارد مجارستان شود. اما تهدید برای مبین کهرازه و کهرازهها فراتر از رقابت کردن با یکی از این نامهاست: «ما حق نداشتیم به اسرائیل فکر کنیم. چه برسد با آنها مبارزه کنیم. یک نفر باید درد ما را بفهمد. ما چیزی به غیر از این ورزش نداریم. من از کار و درس و تحصیل و همه چیزم زدم. صبح تا شب مشت خوردم و مشت زدم. همه امید ما به یک قهرمانی در ایران و گرفتن پاداش بود. بعد میگویند از قبل بازیها بباز.»
او مدعی است که «خیلیها میبازند که شما خبردار نمیشوید» و میگوید: «فکر میکنید داستان همه مثل ملایی خبرساز میشود؟ بعضی از ملیپوشها هستند که همان قدم اول به دستور مربی باید ببازند تا مبادا دو مرحله بعد به یک اسرائیلی بخورند. هیچ کس هم خبردار نمیشود.»
کهرازه حالا در ترایسکیرخن، با یک رویا زندگی میکند: «میخواهم اینجا ادامه بدهم. بدون محدودیت، بدون اینکه بگویند با کی بازی کن، با کی نه و به کی باید ببازی.»
منبع : ایران وایر
۱۰۸

ایرانفردا - لندن، انگلستان
این داستان زندگى همه کسانیه که محدودیت ها و کمبود ها و سیاست هاى غلط حکومتى راهى بجز فرار و پناهنده شدن به کشورى که بظاهر این ممنوعیت ها و محدودیت ها رو نداره، باز نمیذاره. همه متخصصین، نخبه ها، ورزشکارا، و دانشمند هایى که با تخصصشون میتونستن برا ایران و ایرانى مفید باشن، بخاطر همین ممنوعیت ها و محدودیت ها، عطاى مملکت خودشون رو به لقاش بخشیدن و رفتن.
125
99
شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۸:۰۱
۶۶

mehdi sadigh - دوسلدروف، آلمان
عاقلانه ترین کار را کردی قهرمان
120
134
شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۸:۰۹
۱۰۸

ایرانفردا - لندن، انگلستان
میگن أوائل انقلاب وقتى یکى از همین دانشمندان ایرانى که تو سطح جهانى شناخته شده بوده، داشته با همسرش از کشور خارج میشده، یکى از همین بسیجى ها جلوشون رو میگیره و گردنبند طلاى خانم ایشون رو بعنوان اینکه میخواستن دخایرمملکت رو از ایران خارج کنن، ازشون میگیره. خانم ایشون با کمال میل گردنبندش رو در میاره و تحویل میده، بعد دستش رو روى شونه شوهرش میذاره و میگه، تو نمیفهمى ذخیره واقعى مملکت کدومه که داره از کشور خارج میشه! ایران در زمینه فرار مغزها با خروج سالانه بین ۱۵۰ هزار تا ۱۸۰ هزار متخصص تحصیل کرده، پیشتاز جهان است و رتبه اول را در سطح جهانی دارد. در مورد این موضوع خمینى گفت!!!میگویند مغزها فرار کردند! بگذار فرار کنند. جهنم که فرار کردند این مغزها! مغزهای علمی نبودند این مغزها، مغزهای خیانتکار بودند!!!طبق آمار صندوق بین المللى پول، خسارت فرار مغزها از ایران، ٣٠٠ برابر خسارت جنگ هشت ساله ایران و عراق بوده. اقتصاد هم مال خره!!!
119
105
شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۸:۱۶
۱۰۸

ایرانفردا - لندن، انگلستان
طبق آمار منتشره از سازمانها و نهادهای دولتی مثل هفته نامه سازمان مدیریت و برنامهریزی، ۹۰ نفر از ۱۲۵ دانش آموزی که در سه سال گذشته در المپیادهای جهانی رتبه کسب کردهاند، هماکنون در دانشگاههای آمریکا تحصیل میکنند. بسیاری از آنان هرگز به ایران جهت زندگی دائم بازنمیگردند. طبق آمار صندوق بینالمللی پول هماکنون بیش از ۲۵۰ هزار مهندس و پزشک ایرانی و بیش از ۱۷۰ هزار ایرانی با تحصیلات عالیه در آمریکا زندگی میکنند و طبق آمار رسمی اداره گذرنامه، در سال ۸۷ روزانه ۱۵ کارشناس ارشد، ۳/۲ دکترا و سالانه ۵۴۷۵ نفر لیسانس از کشور مهاجرت کردند. گزارش صندوق بینالمللی پول در ادامه افزودهاست که بیش از ۱۵٪ سرمایههای انسانی ایران به آمریکا و ۲۵٪ به کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی اروپا مهاجرت میکنند. دستکم حدود چهار میلیون ایرانی در خارج از ایران زندگی میکنند. در این میان، ایرانیان خارج از کشور در آمریکا از نظر درآمدی در بین مهاجرین از برترین گروهها هستند، که ۳۰ درصد از این افراد در زمینه مدیریت و ۲۰ درصد در زمینه تکنیکها و امور دانشگاهی مشغول به کار هستند.
104
44
شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۸:۲۲
۱۰۸

ایرانفردا - لندن، انگلستان
دستکم حدود چهار میلیون ایرانی در خارج از ایران زندگی میکنند. همینطور از مجموع صدهزار ایرانی در آلمان در سالهای گذشته ۲۰۰۰ جلد کتاب منتشر شده، در حالیکه از بین ۲ میلیون ترک مهاجر آلمان تنها ۱۰۰ جلد کتاب منتشر شدهاست. بنا بر آمار رسمی در سال ۱۳۹۱ حدود ۱۵۰ هزار دانشجو تقاضای خروج از کشور را کردهاند که بیشترشان دانشجوی دوره دکترا بودند. خروج این شمار از دانشجویان معادل ۱۵۰ میلیارد دلار خسارت به ایران وارد میکند. همچنین ۶۴ درصد دانشآموزان ایرانی مدالآور المپیاد طی ۱۴ سال گذشته از ایران مهاجرت کردهاند. هفتهنامه سازمان مدیریت و برنامهریزی ایران نوشت، سال ۱۳۹۱: «از ۱۲۵ دانشآموز ایرانی که ظرف ۳ سال گذشته در المپیادهای جهانی کسب رتبه کردند، ۹۰ نفر آنها هماکنون در آمریکا مشغول تحصیل هستند. هر مهندس، هر دکتر، هر وکیلی که از ایران خارج میشود، معادل نزدیک به یک میلیون و نیم تا دو میلیون دلار است که از ایران خارج میشود. وی میافزاید فرار مغزها در چند سال اخیر ۳۰۰ برابر جنگ ایران و عراق به اقتصاد ایران صدمه زدهاست.
104
41
شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۸:۲۷
۵۹

mehrdad cross - بروکسل، بلژیک
داداش بهترین کارو کردی .من هم یک ورزشکار ملی بودم که حالا خیلی موفقتراز گزشته هستم به امید پیروزیت
83
99
شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۹:۱۲
۶۰

فیل دانا - آینه جهان نما - لندن، انگلستان
آقا شما لیاقت زندگی خوبی داری که درخور تلاش و فعالیتی است که انجام میدی، ،هر کجای دنیا قدرش رو دونستن اونجا وطن شماست، ،موفق باشی
68
79
شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۹:۴۵
۴۹

hesam.rigi - طهران، ایران
این آقا بلوچ نیست اگه بلوچ بود غیرت داشت تنش خورده به تن ز,,,,,,, ها حالا دوسالی برو تو کمپ تا حالت جا بیاد بعدم اگه تو اون دوسال از فرم ورزشی درنیای و به فرم لرزشی اعتیاد درنیای بایدخداروشکرکنی
124
106
شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۰:۴۷
۴۹

hesam.rigi - طهران، ایران
[::ایرانفردا - لندن، انگلستان::]. دکتر از روزای اول پناهندگیت بگو که کنار سومالیاییا و بنگلادشیها میخوابیدی دکتر مملکتمون رو باش عقل دکتر مملکتمون رو نگاه کن دکتر برو دکتر.
87
80
شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۰:۵۰
۴۵

دیارکو - جزیره واق واق ، جزیره کریسمس
خدا را شکر یک ریگی زاده تروریست کمتر
104
88
شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۱:۴۳
۴۵

دیارکو - جزیره واق واق ، جزیره کریسمس
در خارج که گند زدید و لیاقتتون در حد بقالی و دلیوری است حالا سوم آسیا همنبودی میخوای در اروپا چه غلطی بکنی
106
89
شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۲:۰۰
۴۳

باور عمیق - قم، ایران
[::ایرانفردا - لندن، انگلستان::]. پروفوصور، نکنه تو هم یکی از اون متخصصین هستی که تشریف بردی، من موندم تو با این همه تخصصت چرا صب تا شوم پای لپ تاپت ولویی . اون تخصصت ما رو کشته
62
57
شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۲:۵۸
۶۴

بلوچ اسلو - اسلو، نروژ
[::hesam.rigi - طهران، ایران::] هم میهن: نگاه بنده بر این است, که با یه قُل و دو قُل کردن یک جفت کلماتی دهان پُرکُن, چون غیرت و غیره هیچ ابی گرم نمیشود. گویا جنابعالی سر هر کوچه و بر زن علاقه دارید, جار بزنید که این غیرت نداره, و دیگری اگر غیرت داشت این کا ر را نمیکرد! حالا هم ایشان نه بَلوچه و نه غیرت داره! و نگران ایشان هستید که معتاد هم میشه. عزیز دل: تا کی میخواهیم خودمون رو گول بزنیم, و از اب کَره بگیریم؟ در میدان پهناور بلوچستان از برکت ملایان دینی مواد مُخدر چون نُقل و نبات زیاده. ایشان لرزش اعتیاد نگرفت ؟ شما نگران او در اینجا هستید ؟ رفیق: بُعد انسانیت و درایت را نباید کوپنی کرد. چون ازاد اندیشی و انتخاب شخصی نه ربطی به بلوچ بودن دارد. نه به بنگالی بودن. در پایان بنده خودم را به شما چون فردی بی غیرت و بی ناموس و نامرد و هر واژه دهان پرکن معرفی میکنم. زیرا معتقد هستم مشکل جامعه خودمان بویژه در بلوچستان از با غیرت ها و ناموس پرستان و مرد سالاران است. موفق باشید
65
67
شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۴:۱۵
۴۵

Liberte - ارومیه، ایران
اسراییلیاکه دوس دارن باهاشون مسابقه ندن و با استراحت برن دور بعد.اونم که هم کلی جایزه مایزه بابت عدم مسابقه با اسراییلی می گرفت اونم بدون عرق ریختن. پس بهتر بود یک بهانه بهتر برای فرنگ نشینی بتراشه.
47
41
شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۷ - ۲۰:۳۸
۵۰

kurosh-h - گوتنبرگ، سوئد
[::باور عمیق - قم، ایران::]. حالا شما به خاطر دانشمند بو دن خودتان ببخشید . اما اون رهبر هندی زاده شما تحقیقاتش در رابطه با پای چپ یا راست وارد مستراح شدن بود . اما نتیجه تحقیق شما در این رابطه چیست . آیا باید با دست راست سیفون را کشید یا با دست چپ . و عمق باور شما در چاه .... چقدر میباشد . التماس و دعا
17
24
یکشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۳:۱۹
۱۰۸

ایرانفردا - لندن، انگلستان
[::hesam.rigi - طهران، ایران::]. نظر منو خوندى؟ این یه فاجعه اس، این بزرگترین سرمایه هاى یه کشوره که بخاطر تو و امثال تو از ایران رفتن. امثال تو هستن که موندن و ایران رو به این روز انداختن! البته تو رو کنار اون متخصص هاى پرورشى دانشگاه هاى فرمایشى رژیم که نه بخاطر استعدادشون، بلکه بخاطر وابستگى هاى دولتى و خانوادگى به این دانشگاه ها دعوت میشن و بدون داشتن یه جو سواد، با کپى کردن دانشنامه هاى این و اون مدرک میگیرن، نمیذارم، چون از طرز برخوردت معلومه که ......ا رو نمیتونى تشخیص بدى و همین که میتونى بخونى و بنویسى، احتمالا پیش همقطار هات پروفسورى!!
14
20
یکشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۵:۲۸
۱۰۸

ایرانفردا - لندن، انگلستان
[::باور عمیق - قم، ایران::]. اگه به کامنت هاى من توجه کنى، همه کامنت هام رو از ساعت ٤ صبح به وقت انگلیس تا ساعت ٧ یا ٨ صبح میذارم، یا شنبه ها و یکشنبه ها که اینجا تعطیل هست. وقت کارى اینجا از ٩ صبح شروع میشه دوست عزیز. حالا اگه به وقت کامنت هایى که تو میذارى یه کم بیشتر توجه کنیم، همه اشون تو ساعت هایى که تو ایران ساعت کارى محسوب میشه گذاشته شده!! این دو معنى میده، یا اومدن اینجا و کامنت هاى اینچنینى گذاشتن شغل تو هست!! یا تخصصى ندارى و با ٣٧ سال سن، بیکار تو خونه بابات نشستى و از بابات که احتمالا دلش از فرزندى که تنه لشش افتاده رو دستش و تو این سن باید هنوز پول تو جیبى بهش بده خونه، و با گرفتن بى دلیل پاچه عقده نداشته هات رو اینجورى خالى میکنى. بگو دوست من! یه حرف قشنگى از یه جا شنیدم که میگفت اگه کسى بهت حسودى میکنه، خوشحال باش، چون این ثابت میکنه که حتما از اون شخص بهترى و بیشتر تو چنته دارى.
18
24
یکشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۵:۳۸
۱۰۸

ایرانفردا - لندن، انگلستان
[::hesam.rigi - طهران، ایران::]. در ضمن، اون سومالیایى ها و بنگلادشى ها که بقول شما پیششون میخوابیدم!!! رو به صد تا مزدور نژاد پرست وطن فروش سبک مغزى مثل تو ترجیح میدم، حد اقل با اونا یه درد مشترک دارم که بخاطر طرز فکر و عقیده شون فرار کردن . یه چیز دیگه! مثل اینکه بخاطر تجربه هاى دوران حوزوى، تصور دیگه اى نمیتونى داشته باشى و فکر میکنى اینجا هم مثل حجره سعید طوسى تو حوزه علمیه قم، همه پیش هم میخوابن!! نه دوست عزیز، اینطور نیست و من مثل شما پیش هیچکس نخوابیدم و....! این معمول حوزه علمیه و کلاس هاى سعید طوسى بوده که بگفته خودت، علم فلسفه!! رو اونجا یاد گرفتى. اسمش عوض شده؟ اونوقت ها بهش میگفتن.......! ...
11
14
یکشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۹:۱۰
۵۰

kurosh-h - گوتنبرگ، سوئد
[::ایرانفردا - لندن، انگلستان::]. عزیز ، با این ساندیس خوران از دیدگاه منطق و بحث وارد نشو ، پای منقل بافور نشسته اند ، پول مفت میگیرند و جفنگ مینویسند ، این لمپن ها را برای خنده هم که شده فقط باید افشا کرد و دست انداخت ، شاد باشید
13
19
یکشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۵:۰۶