در چهل سال گذشته نه تنها هیچ دولت و مردمی به اندازه دولت و مردم اسرائیل تحت حملات رژیم اسلامی در تهران نبوده است بلکه هیچ دولت و مردمی با جدیت به مقابله با سیاستهای رژیم اسلامی نپرداختهاند. تنها دولتی که بطور مستمر و سازگار با رژیم اسلامی مقابله کرده دولت اسرائیل بوده است. دولتهای اروپایی و آمریکا در دورههایی با رهبران رژیم اسلامگرا با وجود تروریسم، برنامههای تولید سلاحهای کشتار جمعی و نقض گسترده و نهادینهی حقوق بشر نرد عشق باخته و در دورههایی نیز سکوت اختیار کردهاند. این دولتها هیچگاه دوست خواستاران براندازی رژیم نبودهاند. آنها مانند اصلاحطلبان در پی اصلاح رژیمی بودهاند که نشان داده قابل اصلاح نیست. بهتر از همه این سیاست را در رسانههای دولتی فارسیزبان خارج از کشور میتوان مشاهده کرد. برنامههای آنها معطوف به اصلاح رژیم است و از کار حرفهای خبررسانی و تحلیل بازماندهاند.
تابوشکنی
به همین جهت، زمان سفر گروهی از مخالفان شناخته شده به اسرائیل فرا رسیده است. سفر یک گروه از ایرانیان معتقد به براندازی رژیم و دیدار آنها با مقامات اسرائیلی نه تنها تابوی روشنفکران چپ و مذهبی در مخالفت با موجودیت دولت اسرائیل را خواهد شکست بلکه شجاعت آنها را در اتحاد با مخالفان رژیم اسلامی نشان خواهد داد. در حالی که جمهوری اسلامی از در آغوش گرفتن قصاب سوریه ابایی ندارد چرا مخالفان این نظام باید از همکاری با رهبران یک رژیم دمکراتیک در خاورمیانه ابا داشته باشند؟
محسن مخملباف با وجود سر و صدای لابی جمهوری اسلامی و پستمدرنهای عاشق دولت قطر و مادورو و باورمندان به تحریم اسرائیل به این کشور سفر کرد و آنها را نادیده گرفت. امروز نوبت فعالان سیاسی است که این تابو را بشکنند و راه را برای عادی ساختن روابط با اسرائیل پس از سقوط جمهوری اسلامی بشکنند. آنها بدین ترتیب به مردم ایران برنامههای آیندهی خود را نیز اعلام میکنند. براندازان جمهوری اسلامی اگر واقعا میخواهند نشان دهند که با مارکسیستهای ضدآمریکایی و ضداسرائیلی و اصلاحطلبان و مقامات رژیم متفاوت هستند و سیاستهای دیگری در پیش خواهند گرفت باید به این سفر آفاق و انفس بروند.
اتهام جاسوسی در سطل زباله
دستگاه تبلیغاتی رژیم جمهوری اسلامی با علم به تابو بودن سفر به اسرائیل و ارتباط با مقامات اسرائیلی در میان روشنفکران چپ و اسلامگرا چهل سال است مخالفان را جاسوس اسرائیل نامیده است. سفر گروهی از مخالفان به اسرائیل این اتهامزنی را به سر و صدای بدون مخاطب تبدیل میکند. وقتی گروهی از مخالفان با پای خود به اسرائیل رفته و مثل مقامات دیگر کشورها با اسرائیل و مردمش به عنوان عضوی از جامعهی جهانی رفتار کنند دیگر جایی برای اتهامزنی باقی نمیماند. زنی که با فهم حقوق فردیاش بدنش را به نمایش میگذارد دیگر برای این کار به اقدامات پنهانی غیراخلاقی متهم نخواهد شد.
رفتار سازگار و مستمر اسرائیل
در موضوع مداخلههای جمهوری اسلامی در منطقه و برنامههای هستهای و موشکی (دوربرد) که هر سه صد درصد به ضرر منافع و امنیت ملی ایرانیان بوده است تنها دولتی که بطور سازگار و جدی در مقابل این سیاستها ایستاده دولت اسرائیل بوده است. مخالفان جمهوری اسلامی در شرایط امروز هیچ دولتی را نمیتوانند نزدیکتر و همراهتر از دولت اسرائیل به خود از این جهات پیدا کنند. آنچه سبب حفظ فاصله شده ترس از واکنش روشنفکران مذهبی و چپ است که متاسفانه رسانههای دولتی فارسیزبان مثل بوق در اختیار آنهاست. عامل دیگر رسوبات ضدیهودی است که در پس ذهن آنها جا خوش کردهاند. برای خاموش کردن کاهش تاثیر آن بوقها و این رسوبات یک اقدام جدی همین سفر مخالفان سیاسی به اسرائیل و دیدار با نتانیاهوست. همانها که یک دوره نتانیاهو را به صورت شیطان در نگاه ایرانیان معرفی کردند پس از آن با ترامپ هم همین کار را کردهاند در حالی که ایرانیان دوستانی بهتر از ترامپ و نتانیاهو پیدا نمیکنند.
با شرایطی که امروز در منطقهی خاورمیانه وجود دارد و ائتلافها و دشمنیهایی که شکل گرفته هم کشور ایران و هم مخالفان رژیم جمهوری اسلامی باید هر چه سریعتر پیوندهای خود را با اسرائیل که هیچ خطری برای ایران ندارد بلکه میتواند بهترین دوست ایران باشد محکم سازند.
مشکل مخالفان آن است که رژیم با فراغ بال با مخالفان دمکراسی و آزادی هر جا بخواهد طرح دوستی میریزد و نام آن را گذاشته «محور مقاومت» اما مخالفان از پیریزی رابطه با دولتها و مردمانی که دوست واقعی آنها هستند پرهیز کرده و میپرهیزند. مخالفان برای پیشبرد اهداف خود و جلب اعتماد جامعه به حرکات شجاعانه در دنیایی که پر شده است از پاکیزگی سیاسی (مورد توجه چپ) نیاز دارند. در شرایطی که چپ اروپایی و آمریکایی و اسلامگرایان در تحریم اسرائیل و توطئهباوری (ادارهی دنیا توسط یهود) همصدا هستند حرکاتی بر خلاف مسیر رود مورد توجه قرار میگیرد.
برنامهی سفر
مخالفان جدی جمهوری اسلامی در سفر به اسرائیل باید از دیوار ندبه با گذاشتن اسکالکپ (پوشش مخصوص سر یهودیان) برای احترام به یهودیان دیدار کنند، از موزهی هولوکاست دیدار کرده و به قربانیان آن ادای احترام کنند، به کِنِست (پارلمان اسرائیل) رفته و به دمکراسی اسرائیل سر تعظیم فرود بیاورند و اعلام کنند که سفارت ایران آزاد و دمکراتیک در اورشلیم خواهد بود. همچنین در دیدار با وزیر خارجهی اسرائیل باید از چهل سال مقاومت اسرائیل در برابر تروریسم اسلامی تشکر کنند. مخالفان نمیتوانند هم دوست حماس و جهاد اسلامی و حزبالله لبنان باشند و هم طرفدار دمکراسی و آزادی. بدون اینگونه اعمال نه مخالفان برانداز در داخل و نه جامعهی جهانی مخالفت جدی آنها با سیاستهای رژیم را باور خواهند کرد. چرا دولتهای غربی میرحسین موسوی را همانند گوائیدوی ونزوئلا جدی نگرفتند چون او هنوز در اندیشهی دوران طلایی «امام چاوز» و حفظ نظام بود.
این سفر نباید برای دهنکجی به جمهوری اسلامی انجام شود بلکه هدف آن است که جبهه و سیاست خارجی رژیم آینده به روشنی ترسیم شود. مردم ایران به کمک و دوستی اسرائیل برای غلبه بر بحران آب، توسعهی کشاورزی، افزایش قدرت دفاعی و انتقال تکنولوژی نیاز دارند. اسرائیل بدون داشتن نفت و با اهتمامی که بر امور نظامی دارد سالانه ۶۰ میلیارد دلار صادرات دارد. چرا مردم ایران باید از همکاری با چنین کشوری محروم باشند؟
مخالفانی که با این طرح دوستی و همکاری که بازی بُرد- بُرد برای ایرانیان و اسرائیلیان است مشکل دارند مشخص است در براندازی جمهوری اسلامی (حداقل یکی از ستونهای اصلی آن) مشکل دارند. مخالفان هر چه زودتر باید با کردار در کنار گفتار، حساب خود را با سه پایهی ایدئولوژیک رژیم یعنی دشمنی با اسرائیل، تنفر از غرب و اصرار بر اجرای شریعت به عنوان سبک زندگی اسلامی (مثل حجاب اجباری) روشن کنند. براندازی جمهوری اسلامی فقط براندازی خامنهای و هیولاهای چاق سپاه و روحانیت نیست؛ براندازی خشونت و تنفر و تمامیتخواهی است.
منبع:
کیهان لندن