«نسخه پیچ » مرگ!

نسخه پیچ داروخانه با نقشه قبلی ناهید دختر 30 ساله‌ای را فریب می دهد و مدتی بعد پس از یک درگیری لفظی او را با ضربه های چاقو در ماشین به قتل می رساند.
 
رسیدگی به این پرونده از هفتم آبان سال ۹۱ به دنبال ناپدید شدن دختر ۳۰ ساله ای به نام ناهید در دستور کار پلیس قرار گرفت. مادر ناهید با مراجعه به کلانتری 140باغ فیض گفت: دخترم دیروز از خانه بیرون رفت اما دیگر بازنگشت نگران او هستم و نمی دانم چه بلایی سرش آمده است.

پلیس به تحقیق پرداخت تا ردی از دختر جوان بیابد تا این که سه روزبعد مأموران پلیس جنازه دختر جوان را داخل سطل زباله در بولوارفردوس پیدا کردند. شواهد نشان می‌داد این دختر با ضربات چاقو کشته شده است.جنازه به پزشکی قانونی منتقل و تحقیق برای یافتن عامل جنایت آغاز شد. پلیس در نخستین گام از تحقیقات به بررسی فهرست مکالمات تلفنی دختر جوان پرداخت و به رابطه پنهانی او با یک مرد ۳۵ ساله به نام امین پی برد. تلاش برای ردیابی امین که نسخه پیچ یک داروخانه بود آغاز شد اما وی به محل نامعلومی گریخته بود. یک سال از این ماجرا گذشته بود که امین در جنوب کشور ردیابی و بازداشت شد و ادعا کرد از سرنوشت دختر جوان بی‌اطلاع است .اما در مسیر تحقیقات لب به بیان حقیقت گشود و به قتل اعتراف کرد .
وی در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و توانست رضایت اولیای‌دم را جلب کند.به این ترتیب با پرداخت دیه از قصاص رهایی یافت اما به دلیل شرب خمر و سرقت گوشی موبایل ناهید به ۱۵ سال زندان محکوم شد .وی به حکم صادر شده اعتراض کرد .

با این اعتراض پرونده در دیوان عالی کشور مورد بررسی قرار گرفت و حکم صادر شده نقض شد. به این ترتیب امین روزشنبه در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی زالی و با حضور یک مستشار پای میز محاکمه ایستاد.

وی که با قرار وثیقه آزاد بود، در تشریح ماجرا گفت: مدتی بود با ناهید آشنا شده بودم.ما با هم رفت و آمد داشتیم و به هم علاقه مند شده بودیم او می خواست ازدواج کند اما من شرایط ازدواج نداشتم .من به دروغ به او گفته بودم دکتر داروساز هستم. وی در تشریح جزئیات قتل گفت: آخرین بار سراغم آمد و از من پول خواست .وقتی گفتم پولی ندارم که بپردازم عصبانی شد و شروع به داد و فریاد کرد .من که کنترل اعصابم را از دست داده بودم داخل ماشین چند ضربه چاقو به او زدم و سپس جنازه اش را داخل سطل زباله در بولوار فردوس انداختم.

وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود، ادامه داد: من آن روز مشروب خورده و مست بودم و حال طبیعی نداشتم به همین دلیل دست به چنین کاری زدم.من برای این که پلیس نتواند ردم را پیدا کند گوشی موبایل ناهید را برداشتم.من با سختی توانستم 50 میلیون تومان دیه را به اولیای دم بپردازم و رضایت آن ها را جلب کنم.در مدت شش سالی که در زندان بودم  نگاهم به زندگی تغییر کرده است.حالا از قضات دادگاه تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوند تا بار دیگر به زندان برنگردم. در پایان جلسه هیئت قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.
+8
رأی دهید
-2

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.