سهیل آقاجان زاده
«فرعی» که «اصل» شد!
حضور شاهزاده رضا پهلوی برای ایراد سخنرانی در انیستیتو واشنگتن اتفاق مهمی بود. فعالیتهای سیاسی وی از یک سال پیش، رنگ و بوی جدی تری به خود گرفته و مواضع او در قابل شرایط کنونی بازتاب بسیاری میان جریانات مخالف حکومت ایران در خارج داشته است.
اما این میان، موضع نظر شاهزاده درباره حضور برخی اصلاح طلبان مخالف حکومت ایران که در رسانههای فارسی زبانی چون بی بی سی فارسی و صدای آمریکا کار میکنند بیشتر از خود خبر حضور شاهزاده در این انیستیتو، خبر ساز شد.
هر چند ایشان به صورت مستقیم نامی از آن دو شبکه نبرد ولی اشارهای تلویحی میکند: «رسانهها با پول مالیات مردم آمریکا و بریتانیا تامین میشوند، اما عوامل اصلاحطلبان بهشدت در آنها نفوذ کردهاند و از رژیم حمایت میکنند.»
واکنشها هم زیاد بود. بی بی سی فارسی ضمن گزارشی اعلام کرد که شاهزاده بدون اثبات این ادعای خود را مطرح زده است و نمیداند چرا او «این رسانهها را دشمن خود و صدای حکومت میخواند؟» (۱)
هرچند برخی از چهرههای شاخص اپوزیسیون، رفتارحرفهای بی بی سی، در انتشار این موضع را غرض ورزی دانستهاند اما برخی دیگر نیز بر لزوم تحمل عناصر مختلف اپوزیسیون با صداها و مواضع گاه متضاد از هم، تاکید کردهاند.
«نفوذی»، همان «غیرخودی» جمهوری اسلامی است؟!
نفوذی خواندن کارمندان ایرانی این شبکهها ممکن است صحت داشته باشد اما عمومیت ندارد. از این رو، شاهزاده میتوانست موضع منطقی تر و درست تری بگیرد تا انگ خیانت به بسیاری از کارمندانی که برای این دو رسانه فعالیت میکنند، نخورد. زیرا سیاست گزاری این دو شبکه ممکن است با مواضع شخصی کارمندان آن متفاوت باشد.
علاوه بر آن، اگر بپذیریم کسانی که مخالف تفکر ما هستند، نفوذی هستند این رویه به سایر رسانهها هم تعمیم پیدا میکند. در این صورت، هیچ مخالفی جرات ابراز وجود نخواهد داشت.
از این رو، لزوم تعدیل موضع شاهزاده ضروری به نظر میرسد. رضا پهلوی نماد سلطنت است. نماد یک تاریخ ۹۵ ساله. (از آغاز نخست وزیری رضا خان در سال ۱۳۰۲ تا همین اکنون که ولیعهد است) مونولوگی که ایشان به دنبال آن است نتیجهای جز دفع علاقه مندان به پادشاهی از اطراف خود نخواهد داشت.
پیشتر، شاهزاده رسانههای حامی خود را «فکسنی» خطاب کرده بود که باعث دل آزاری همه آنان شد. هر چند منظور وی از این لفظ، جایگاه ضعیف این شبکهها و تراز پایین آنها از حیث کار رسانهای بود اما این رویکرد، روی دیگر سکه موضع فعلی خود علیه کارمندان رسانههای فارسی زبان است.
هرگونه اعلام موضع شاهزاده، در واقع موضع رسمی یک پادشاهی است. زیرا او سخنگوی رسمی خاندان پهلوی است. از همه مهمتر، نقش تاریخی شاهزاده بنابر اذعان خویش، «کمک به گفتوگوی بیشتر و وحدت هدف بیشتر در جهت پیشبرد اولویت اصلی، یعنی آزادسازی میهن» است. بنابراین هرگونه خط کشی بین جریان مخالفان حکومت ایران - اعم از محافظهکار، سلطنتطلب، جمهوریخواه، فدرالیست یا میانهرو- نشانگر نقض ادعای شاهزاده میباشد.
این رویه، بسیار به اقدام محمدرضا شاه در تعطیلی همه احزاب سیاسی کشور و ادغام آن در حزب تازه تاسیس رستاخیز شباهت دارد. اقدامی که به اعتراف شاه فقید ایران، موفقیتی در پی نداشت.
تاریخ فقط برای خواندن نیست. مناسب ترین فایده خواندن تاریخ عبرت گرفتن است. مارکس میگوید: تاریخ دوبار تکرار میشود: بار اول به صورت تراژدی و بار دوم به صورت کمدی. ژیژک تاکید میکند که تکرار به صورت کمدی حتی میتواند وحشتناکتر از تراژدی اولیه باشد. نگذاریم عاقبت تلخ حزب رستاخیز برای فرشگرد و سلطنت خاندان پهلوی بازتولید شود. وقت آن است که «فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم.»
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان