کیهان لندن نوشت:
- خالد بن الولید فرمانده پر آوازه تاریخ اسلام دریکی از سخنرانیها برای سربازانش پیش از آغاز یکی از جنگها با ایرانیان در عراق گفت: «اگر تنها به دلیل معاش روزمره نمیبود شاید تصمیم دیگری میگرفتیم و در این سرزمین (عراق) که ما بر آن اولیتر هستیم راه دیگری پیدا میکردیم و بر گرسنگی، فقر و درماندگی کسانی که عاجزند تلاش یا کاری کنند، غلبه میکردیم».
- عایشه همسر محمد پیامبر اسلام میگوید: «هرگز از غذا سیر نشده بودیم مگر بعد از فتح خیبر!»
- عربهای مسلمان چیزی برای از دست دادن نداشتند که از پیامدهای جنگ بترسند و کم بیاورند!
- اکنون رژیمهای عربی با چنین میراثی از گذشته و با اوضاع آشفته امروز کشورهایشان به این سوال باید پاسخ دهند که: اگر چاههای نفت آنها خشک شود چه خواهند کرد؟!
کیهان لندن ـ به دنبال تشکیل ائتلاف عربی به رهبری پادشاهی سعودی و ورود امارات و دیگر کشورها به صحنه جنگ داخلی یمن، اوضاع این کشور از نظر اجتماعی، اقتصادی و زیربنایی به مرحله قبل از دوران قرون وسطا بازگردانده شد. در چنین اوضاع آشفتهای که در اغلب کشورهای عربی مشاهده میشود، اکنون این پرسش به صورت جدی مطرح میشود: آیا رژیمهای عربی واقعا خارج از چرخهی تاریخ نیستد؟ و آیا مبالغهای در این پرسش پراهمیت وجود دارد آیا کشت و کشتار عربها به وسیله خودشان در طول تاریخ بخشی از تاریخ کهن و فرهنگ باستانی این قوم نیست؟
از نظامهای عربی که در طول تاریخ در برابر اعتراضات تودهها و خشم مردم، خود را حامی اسلام معرفی میکردند، باید پرسید مگر قتل و غارت مردم عراق، شام و دیگر مناطق جهان توسط عربهای مسلمان برای نشر دین اسلام بود یا برای غارت و چپاول اموال مردم این مناطق؟! اگر حمله محمد اولین پیامآور این دین و پیروانش به کاروان تجار قریش را بررسی و نقد کنیم درمییابیم که مشروعیت غارتگری و چپاول به اسم دین از آنجا توجیه شد و از آن حادثه میتوانیم به آنچه برای بقیه ملتهای جهان اتفاق افتاده پی ببریم و آن را به درستی درک کنیم.
دکتر عبدالهادی عبدالرحمن روشنفکر سکولار عرب در کتاب معروف «ریشههای قدرت اسلامی»، سوالی را مطرح کرد که تنها توسط افراد آزاداندیش و خردمند مطرح میشود، او پرسید: چگونه عربها که نسبت به تمدن ایران و روم عددی به شمار نمیآمدند، توانستند بخشهای بزرگی از دو امپراتوری بزرگ آن دوران را که از همه جنبههای نظامی، اقتصادی و فرهنگی از آنها پیشرفتهتر بودند، فتح کنند؟
این نویسنده سپس برخی از تفسیرهای «یکجانبه» متعلق به دکانداران دین و صاحبان نفوذ مذهبی که در تفسیر دینی- اسلامی خود اساس و رمز پیروزی مسلمانان را «جهاد» و رغبت سربازان اسلام به مرگ و شهادت میدانند، بررسی و تحلیل میکند و میگوید تفسیر دکانداران دین تنها به عامل جهاد و عشق به مرگ را مد نظر قرار میدهد و عوامل دیگر که خیلی پر اهمیتترند را نادیده میگیرد. در جواب این افراد دینی باید از آنها پرسید امپراتوریهایی که مغولان و تاتارها با فتح مشرق زمین از مصر و چین گرفته تا مغرب به وجود آوردند و در مسیر فتوحات آثار فرهنگی و تمدنی ملل تحت اشغال خود را نابود کردند، با کدام عقیده جهادی یا رغبت به مرگ و آخرت، اینهمه سرزمین را فتح کردند؟ کدام عقیده در لشکر مغولان و تاتارها انگیزه به وجود آورد تا همه جهان را فتح کنند؟
از طرفی اسلام پدیده جدیدی برای عربها بود پس به زمان بیشتری نیاز داشت تا بتواند در روح و ایمان آنها رخنه کند و آنها را شیفتهی جهاد و مرگ و غیره نماید حتی در قرآن به عنوان کتاب اسلام آمده است آنها (اعراب) اسلام را بنا بر شرایطی قبول کردند و تسلیم شدند اما به آن ایمان نیاوردند، علاوه بر آن شمار زیادی از مردمان جزیره العرب نگرش منفی نسبت به فتوحات اسلامی داشتند.
اغلب فتوحات اسلامی در زمان بنی امیه رخ داد؛ معروف است که بنی امیه هیچ ایمانی به اسلام نداشتند و تنها آن را ابزاری برای ادامه حکومت و سلطه خود بر دیگران به کار گرفته بودند؛ امویان نه قبل از قدرت گرفتن اسلام بعد از فتح مکه و نه پس از آن مرحله هرگز به این دین ایمان نداشتند.
دکتر طه حسین روشنفکر مصری در کتاب «الادب الجاهلی» در اینباره مینویسد: امویان با اسلام خود را به جهانیان معرفی کردند، آنها نیازمند ابهتی بودند که با فتوحات اسلامی به وجود آمده و پس از عثمان به دست آنها رسید اما در حقیقت ایمانی به دین اسلام نداشتند آنها به ظاهر به اسلام افتخار میکردند؛ ناچار بودند به ظاهر از این دین حمایت کنند و خود را به آن ربط دهند چون با نام دین اسلام کشورگشایی میکردند؛ پس منافع، مقام و جاهطلبی آنها ایجاب میکرد نوعی رابطه میان منافعشان و ظاهری از اسلام برای توجیه سلطهشان بر دیگران حفظ کنند.
نظرات روشنفکرانی چون عبدالهادی عبدالرحمن و طه حسین دیدگاه ما را تایید میکند که عربها برای ترویج دین کشورگشایی نکردند بلکه آنها به دنبال انگیزههای مالی و غیره اقدام به فتوحات و اشغالگری کردند.
دکانداران دین در تفسیرات و توجیههای خود برای فتوحات اسلامی عوامل و عناصری را که باعث انسجام و پیوستگی فتوحات به وسیله ارتش عربهای مسلمان شد نادیده میگیرند و تنها عقیده به جهاد و رغبت به مرگ یا شهادتطلبی را انگیزه و عامل اساسی میدانند در صورتی که هر عاقل آزاداندیش اگر نظری به متون و خطبهها و نامهنگاری خلفای مسلمین و فرماندهان فاتح یا والیان و نمایندگان آنها در سرزمینهای اشغالی بیفکند در مییابد که انگیزه و هدف اصلی یا مهمترین عامل در همه آن فتوحات عامل اقتصادی بوده است.
بعضی دیگر از روشنفکران و تحلیلگران تاریخ معتقدند که عامل اقتصادی قویترین موتور محرکه فتوحات عربهای مسلمان به دیگر مناطق بود و برخی حتی فراتر از آن رفته این فتوحات را به عنوان یکی از مهاجرتهای دیرپای سامیان که شرایط صحرای خشک آنها را به عناوین مختلف به سوی مناطق حاصلخیز مانند عراق، شام و ایران پرت میکرد، ارزیابی میکنند.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان