قطار سواری بدون بلیط در هند - ویدیو

+16
رأی دهید
-7

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۲۶
    راهبه نجیب - اودنسه ، دانمارک
    یه بار یه ......نشست اتوبوس بغل دستم؛ سعی کردم بهم نخوره. شپشا تو ریشاش داشتن قایم موشک بازی میکردن. وسط راه یه خمیازه کشید؛ اشک تو چشام جمع شد. انگاری که از دهن اژدها شعله فلفل میزنه بیرون. پیاده که شد تنفس از دماغ رو یادم رفته بود چون همش از دهن میدادم تو؛ اونقدر که بوی ضد استحمام میداد.
    5
    8
    شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۷ - ۱۸:۴۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.