«مجید در جریان ناپدید شدن زن جوانی و دو فرزندش دستگیر شد. شاهدان اعلام کردند که زن جوان را آخرین بار سوار خودروی شورلت سبز رنگی دیدهاند. خیلی طول نکشید تا ماموران آگاهی توانستند شورلت سبز رنگ مشکوکی را در حوالی میدان بهارستان متوقف کنند. در صندوق عقب شورلت که شماره پلاکش مربوط به ارومیه بود، لباس زنانه و مقدار قابل توجهی طناب سفید وجود داشت. صاحب ماشین ادعا میکرد که لباسها را برای فروش در صندوق عقب ماشین گذاشته، اما هیچ نظری درباره وجود طناب سفید در ماشینش نداشت. او در بازجوییها به قتل ۳۰ زن در سالهای ۵۹ تا ۶۲ اعتراف کرد.
مجید در زندان توانسته بود در مدتی که برای خوردن شام دستبند نداشت، خودش را با طنابی که از حاشیه پتوهای سلول درست کرده بود، خفه کند. با خودکشی مجید پرونده قتلهای او نیز برای همیشه بسته شد. یکی از نزدیکانش گفته است: وی به دلیل کشیدن چک بدون محل دو سال به زندان میافتد و بعد از آزادی از زندان، از ارتباط همسرش با پسرخاله خود آگاه میشود. این که چرا این دو نفر را نکشت، هیچوقت مشخص نشد، ولی او به همین دلیل تمام زنانی را که فکر میکرد و در عمل میدید به شوهرانشان وفادار نیستند به قتل میرساند.
احمد محققی نیز در کتاب خود با نام آخرین شکار قاتل(تهران: فراز، ۱۳۶۶، ص. ۲۱۳) درباره مرگ مجید سالکمحمودی که در اختیار دادستانی وقت تهران بود، مینویسد: «ساعت ۲۱ و ۳۰ دقیقه هشتم خرداد ۶۵، در حالی که عازم ماموریتی بودم و از خیابانهای نزدیک دادسرا میگذشتم، پیام رسید که به سرعت با دادسرا تماس بگیرم. وقتی به دادسرا آمدم، نگهبان گفت که گویا یک نفر زندانی در زندان قصر خودکشی کردهاست. با زندان قصر تماس تلفنی گرفتم. جانشین رییس زندان سرگردی بود که با ناراحتی بسیار اعلام کرد مجید در بند مجرد خودش را کشته است. با مرگ وی پرونده اش برای همیشه بسته شد.
زنانی که به دست مجید کشته شدند
سال ۵۹ اولین قتل که فجیعترین قتل مجید هم به حساب میآمد، مربوط به یک زن ۳۶ساله به نام اختر و دو فرزند ۱۱ و ۹سالهاش به نامهای محمد و فرحناز بود.
تیر ۱۳۶۴، پاسگاه ژاندارمری آزادی تهران، از کشف جسد زنی که خفه شده بود و حدود ۲۵ تا ۳۰ سال داشت، خبر داد.
یکم تیر ۱۳۶۴، پاسگاه ژاندارمری شریفآباد ورامین، در ابتدای جاده خاوران کشف جسد زنی ۲۸ ساله را خبر داد.
۱۵ تیر ۱۳۶۴، جسد انیس، کارگر کارخانه، در جاده آستانه – رشت کشف شد. انیس ۳۵ سال داشت.
۲۹ تیر ۱۳۶۴، ماموران کلانتری جوادیه تهرانپارس، جسد زنی ۳۰ ساله را در کیلومتر ۲۵ جاده آمل کشف کردند.
۵ مرداد ۱۳۶۴، ماموران ژاندارمری کن تهران، به جسد زنی به نام عشرت برخوردند.
۲ مهر ۱۳۶۴ ماموران پاسگاه ژاندارمری کرج جسد زنی ۵۵ساله به نام فاطمه را کشف کردند. علت مرگ وی خفگی اعلام شد.
۲۸ مهر ۱۳۶۴ ماموران ژاندارمری «قریه ایلانجیق» اردبیل، جسد دختر ۱۷-۱۶ سالهای را کشف کردند. علت مرگ وی خفگی بود.
۱۴ آذر ۱۳۶۴ ماموران ژاندارمری بستانآباد جنازه یخزده پسربچهای را در کنار جاده و جسد زنی ۲۵ ساله به نام خدیجه را نیز در همان نزدیکی کشف کردند.
۲۸ آذر ۱۳۶۴ با کشف جسد کودک حدود ۹ ماههای در ساعت ۸ صبح در نزدیکی امامزاده طاهر (کرج)، ماجرا به پلیس گزارش داده شد. اندکی بعد جسد منصوره مادر بچه نیز کشف شد. خفگی ناشی از فشردن گلو با طناب علت مرگ او تعیین شد.
۵ دی ۱۳۶۴ پلیس کلانتری ۱۳ خیابان امیرکبیر تهران، تحقیقات خود را برای یافتن سرنخهایی از قتل زنی به نام خیرمقدم آغاز کرد. این زن با طنابی سفیدرنگ و نخی خفه شده بود. خیرمقدم ۳۵ ساله بود.
۱۷ دی ۱۳۶۴ جسد زنی ۲۵ساله در تاکستان کشف شد. نام او راضیه بود.
۱۸ دی ۱۳۶۴ پلیس کلانتری ۸ تهران رسیدگی به قتل زن ۴۰سالهای به نام پروین را آغاز کرد. وی نیز خفه شده بود.
۲۵ دی ۱۳۶۴ ژاندارمری شریفآباد قزوین جسد زنی را در حوالی کندج یافت که به دلیل خفگی جان سپرده بود. تحقیقات بعدی بازپرس قتل حاکی از آن بود که این زن فاطمه نام داشته و در فروشگاه قدس تهران به کار مشغول بوده است. فاطمه ساکن سعادتآباد تهران بود.۲۸
دی ۱۳۶۴ ژاندارمری تاکستان جسد زنی ۳۲ساله را کشف کرد. محبوبه معلم بود و خفه شده بود.
۳۰ دی ۱۳۶۴ در قریه نرجه تاکستان جسد زنی ۲۵ساله که به گزارش پزشک قانونی به علت خفگی جان سپرده بود، کشف شد.
۸ بهمن ۱۳۶۴ ماموران ژاندارمری شهرک قدس تهران در چهارراه میخسازی خیابان پاکنژاد جسد زن ۲۹سالهای را کشف کردند. علت مرگ وی خفگی اعلام شد. نام او ناهید و کارمند بیمارستان بود.
۱۱ بهمن ۱۳۶۴ جسد زنی ۴۵ ساله که با طناب سفید رنگ یکمتری خفه شده بود در بستانآباد کشف شد.
۱۲ بهمن ۱۳۶۴ ماموران ژاندارمری کن تهران جسد زنی را کشف کردند که بر اثر خفگی جان سپرده بود. نام او قدوس بود.
۱۷ بهمن ۱۳۶۴ ماموران ژاندارمری اوین تهران جسد زنی حدود ۴۰ ساله را که با طناب سفید رنگی خفه شده بود، یافتند. معصومه ۴۱ سال داشت. خواهر معصومه به ماموران گفته بود که وقتی خواهرش سوار یک وانتبار بوده متوجه شده بود شورلت ایران سبز رنگی مجهز به بیسیم با راننده لاغر اندامی در تعقیب اوست. راننده که حدود ۳۲ ساله به نظر میآمد به معصومه گفته بود که از طریق بیسیم ماشینش حرفهای او و راننده وانت را شنیده است. وی حتی کارتی هم به معصومه نشان داده بود.»