خدیجه چنگیز، نامزد جمال خاشقجی، روزنامهنگار سعودی مقتول در کنسولگری عربستان در استانبول، در مصاحبه با فرستنده تلویونی هابرتورک زمانی که جمال خاشقجی وارد کنسولگری عربستان در استانبول شد، نامزد او بیرون ساختمان منتظر ایستاده بود. خدیجه چنگیز در مصاحبهای از روزهای عذابدهنده بیخبری و ترس سخن گفته است.
رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه، صبح روز جمعه چهارم آبان (۲۶ اکتبر) گفت که مورد قتل جمال خاشقجی، روزنامهنگار سعودی، در کنسولگری عربستان در استانبول "مورد پیش پا افتادهای" نیست. او از عربستان خواست که هویت آمرین قتل روزنامهنگار سعودی منتقد را روشن کند.
حال خدیجه چنگیز، نامزد جمال خاشقجی، در مصاحبهای که جمعه با فرستنده ترکی "هابرتورک" داشته، گفته است که خاشقجی با اردوغان دوست بوده است.
خدیجه چنگیز در گفتوگوی بسیار احساساتی و طولانیاش در تلویزیون گفت که در تمامی ۲۵ روزی که از زمان مفقود شدن نامزدش میگذرد، "هر روز مرده است".
از زمان انتشار خبر مفقود شدن خاشقجی، دولت اردوغان مدام اطلاعاتی راجع به نتایج تحقیقات مقامات ترکیه را آگاهانه با رسانهها در میان میگذاشت. مقامات دولتی ترکیه از همان ابتدا گفته بودند که یک گروه عملیاتی ویژه عربستان سعودی خاشقجی را در کنسولگری بازجویی و شکنجه کرده و بعد به قتل رسانده است. آنها گفته بودند که مدارکی شامل صدا و ویدیو در اختیار دارند که این همه را نشان میدهد.
چنگیز در مصاحبه با فرستنده هابرتورک گفت که تصمیم داشته با خاشقجی در استانبول و آمریکا زندگی کند. خاشقجی برای ازدواج با او نیاز به گواهی جدایی از همسر سابقش را داشته است.
به گفته خدیجه چنگیز، خاشقجی پیش از مراجعه اولش به کنسولگری که یک هفته پیش از مرگش بود، بسیار احسایس نگرانی میکرد و به او گفته بود: «ممکن است این را در چهره من ببینند.» اما او با خیال راحت از کنسولگری بیرون آمده و گفته بود که از رفتار دوستانه کنسول عربستان خوشحال است. در کنسولگری به او گفته بودند که روز دوم اکتبر دوباره مراجعه کند و مدارکش تا آن موقع حاضر خواهد بود.
اما خاشقجی روز دوم اکتبر به درون کنسولگری رفت و از آن هرگز بیرون نیامد.
چنگیز گفت که خاشقجی بار دوم که به کنسولگری میرفت نگران نبود. در واقع حتی میخواست به تنهایی به آنجا برود. اما احساسی به خدیجه چنگیز میگفت که باید نامزدش را همراهی کند. هنگامی که خاشقجی از کنسولگری بیرون نیامد، ترس سراسر وجود نامزدش را فرا گرفت.
خدیجه چنگیز گفت: «وقتی فهمیدم چه دارد میگذرد شروع کردم به لرزیدن. ترسی باورنکردنی وجودم را فرا گرفته بود. چنان احساس ضعف میکردم که نمیتوانستم راه بروم. این ترس را هیچگاه فراموش نخواهم کرد.»
+47
رأی دهید
-3
قدیمی ترین ها
جدیدترین ها
بهترین ها
بدترین ها
دیدگاه خوانندگان
۴۹
iran2020 - تهران، ایران
این خانم خودش مامور مخفی ترکیه هست
26
35
شنبه ۵ آبان ۱۳۹۷ - ۰۸:۱۵
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۵۰
ابن ملجم - مونیخ، آلمان
تو هم جمع کن برای خودت با چشمای xy رعنات دکون زدی، تو خوابت هم نمیدیدی حتی اسمت رو یک سطل زباله ببینی حاله رفتی تو زوزنامه
18
14
شنبه ۵ آبان ۱۳۹۷ - ۱۷:۰۰
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.