دویچه وله : کسانی که از مشکل لکنت زبان رنج میبرند یا حروف را تکرار میکنند یا هجاهای هر واژه را. برای آنها تلفن کردن یا خرید کردن تبدیل به چالش میشود. اما مهمترین موضوع برای مقابله با لکنت زبان کنار نهادن خجالت است.
روز ۲۲ اکتبر (۳۰ مهر) روز جهانی لکنت زبان است. از همین رو خبرنگار دویچه وله پای صحبت دوروتیا بکمان، کارشناس نارسایی لکنت زبان، نشسته است.
این کارشناس بر این باور است که خجالت کشیدن و ترس از لکنت زبان عموما به این مشکل دامن میزند. از اینرو، فردی که از این نارسایی رنج میبرد، باید حس خجالت کشیدن را کنار نهاده و تلاش کند حرف خود را بزند.
دویچه وله: افرادی که از نارسایی لکنت زبان رنج میبرند، چه باید بکنند؟
دوروتیا بکمان: این افراد باید به طور طبیعی حرف بزنند. کسی که احساس میکند ادای یک واژه برای او سخت است و در ابراز آن واژه دچار لکنت زبان میشود، باید از یک تکنیک گویشی موضعی استفاده کند: او باید تلاش کند آن واژه را با فشار کمتری به حنجره بیان کند، سعی کند آن واژه را نرم و با صدایی پایین ادا کند. به این روش میگویند „Pullout". مراد از آن این است که ما آن واژه را از محدودیت بیانی آن رها کنیم. برای این کار آن فرد باید مدتها تمرین کند. یک روش مکمل هم وجود دارد که به آن میگویند شکل دادن به روانگویی. بر اساس این راهکار، فردی که لکنتزبان دارد، باید کل حرفزدن خود را دگرگون کند. آهستهتر و با صدایی نرمتر سخن بگوید. این منجر به آن میشود که ادای هر واژهای اندکی طولانیتر میشود.
موقع آواز خواندن بیان کلمات روانتر میشود. چرا موقع آواز خواندن لکنت زبان از بین میرود؟
موقع آواز خواندن هم تاکید گویشی بر کلمات تغییر میکند و هم ملودی و ریتم، واژهها را بههم پیوند میزند. موقع آواز خواندن یک ارتعاش سراسری و جاری حاکم میشود. حال آنکه موقع حرف زدن، ما بین واژهها مکث میکنیم. موقع آواز خواندن فاصله و مکثی بین واژهها وجود ندارد. نوعی تنیدگی بین واژهها پدید میآید. این ارتعاش سراسری تارهای صوتی مانع از لکنت میشود.
موقعی که فرد دچار لکنت میشود، در مغز او چه میگذرد؟
در لحظهای که انسان دچار لکنت میشود، مغز فرمانهای غلطی به ارگانهای مربوط به گویش انسان، یعنی فرمانهای غلط به تارهای صوتی، زبان یا لبها میفرستد. در اثر این فرمانهای غلط، ارگانهای گویشی یا بلوکه میشوند یا کنترل گویایی خود را از دست میدهند. چنین فردی شاید برای یک لحظه حتی نتواند کلمهای بهزبان آورد. لبها به هم فشرده میشوند و واژه را برای بیان رها نمیکنند. یک مکث کوتاه در اثر آن پدید میآید. گونهای تشنج در لبان شکل میگیرد و ارگانهای گویشی برای لحظهای کوتاه گیر میکنند.
آیا میتوان با استفاده از روشی لکنت زبان را به شکل تصویری ثبت کرد؟
با استفاده از راهکار تصویرسازی تشدید مغناطیسی (MRT) میشود مشاهده کرد که در لحظه وقوع لکنت بخشهایی از مغز فرد فعال میشوند که در مورد افراد بدون لکنت زبان دیده نمیشود. در لحظه لکنت زبان، بخشهایی از نیمه راست مغز فعال میشوند که در واقع نقشی در گویش آدم ندارند. بخش مربوط به گویش انسان در نیمه چپ مغز واقع است.
تاثیر آوازخواندن برای کاستن از لکنت زبان چهرههای سرشناسی هم وجود دارند که از لکنت زبان رنج میبرند. مثلا هنرپیشه آمریکایی، بروس ویلیس. ولی هیچکس متوجه لکنت زبان آنها نمیشود. چرا؟
هنرپیشهها همیشه باید لحن و نحوه بیان خود را تغییر دهند. چنین کاری برای افرادی که لکنت زبان دارند، راحتتر است. در واقع آنها راحتتر و روانتر از لحظهای صحبت میکنند که در زندگی واقعی خود سخن میگویند. شماری از هنرپیشهها وجود دارند که از لکنت زبان رنج میبرند و کسی متوجه نمیشود. مثل مریلین مونرو. یا مثلا روآن اتکینسون، کمدین بریتانیایی (مستر بین) که معمولا در نقشهای خود اصلا حرف نمیزند. ولی او نیز لکنت زبان دارد.
لکنت زبان در چه سنی شروع میشود؟
کسی که لکنت زبان دارد، با این نارسایی بهدنیا میآید. یعنی پدیدهای مادرزادی است. موضوعی است که علتی ژنتیکی دارد. در خانوادهها معمولا مشکل لکنت زبان تنها به یک نفر محدود نمیشود و شما این پدیده را نزد برخی دیگر از اعضای آن خانواده نیز مشاهده میکنید. لکنت زبان یا یک پدیده ژنتیکی است یا برخاسته از عارضه جسمی که ریشه در فعالیت مغزی دارد. باید به این عوامل محرکات و عوامل روحی را نیز اضافه کرد که میتوانند باعث تشدید این نارسایی شوند.
توصیه شما به افرادی که از لکنت زبان رنج میبرند چیست؟
بسیار مهم است که فرد دچار لکنت زبان خجالت نکشد، راحت درباره مشکل خود حرف بزند و از سخن گفتن درباره لکنت زبان برای خودش تابو نسازد. آنها باید به دیگران بگویند: «من لکنت زبان دارم، ولی این برای من اصلا مهم نیست. پس نباید برای تو هم مهم باشد.» این درست مثل این میماند که آدم بگوید: «من نزدیکبین هستم و احتیاج به عینک دارم.» باید به خود بگویند که این چیزی نیست که آدم بخواهد به خاطر آن خجالت بکشد. مهم است که آدم سخت نگیرد و بگوید: «خُب که چی؟ مهم نیست اصلا. من لکنت زبان دارم. تو هم مثلا موهایت سرخ است یا، چه میدانم، چشمت چپ است، من هم لکنت زبان دارم. همین و بس!»