پسر آرایشگر با اجیر کردن 4 مرد، سناریوی سرقت مسلحانه از فروشگاه لوازم آرایشی یکی از دوستانش را اجرا کرد.
چندی قبل پسر جوانی بهنام کاوه داخل دفتر کارش نشسته بود که چهار مرد جوان وارد شدند. یکی از آنها گفت: «آدرس شرکت فروش لوازم آرایشیتان را از سایت پیدا کردهام. ما آرایشگاه بزرگی در شمال تهران داریم و برای سفارش کالا آمدهایم.» کاوه کاتالوگ دستگاهها و لوازم آرایشی را مقابل مردان جوان قرار داد. اما ظاهر آنها بسیار مشکوک به نظر میرسید. همین شک باعث شد تا خود را به مقابل در ورودی برساند و موضوع را به همسایهها اطلاع دهد. اما قبل از اینکه فرصت پیدا کند، مردان ناشناس که از موضوع بو برده بودند او را به داخل فروشگاه کشیده و بعد از بستن چشمان ودست وپایش تهدید کردند که اگر حرفی بزند زنده نخواهد ماند. بدین ترتیب مردان ناشناس با تهدید سلاح سرد نقشه سرقتشان را اجرا کردند.
گزارش سرقت
ساعتی از رفتن سارقان گذشته بود که خواهر کاوه طبق قرار قبلیشان به دفتر آمد اما کسی در را باز نکرد. او شماره تلفن همراه برادرش را گرفت و با شنیدن صدای زنگ تلفن مطمئن شد که برای کاوه اتفاقی افتاده است.دختر جوان با کلید یدکی که در دست داشت وارد دفتر شد. بهمحض ورود با مشاهده وضعیت آنجا که بهم ریخته بود هراسان بهدنبال برادرش گشت. ناگهان صدایی ضعیف به گوشش رسید که کمک میخواست. لحظاتی بعد برادرش را در گوشهای از اتاق با دست و پای بسته پیدا کرد. بدین ترتیب موضوع سرقت از دفتر فروش لوازم آرایشی به پلیس اعلام و تحقیقات به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت آغاز شد.با شکایت پسر جوان تحقیقات برای شناسایی و دستگیری سارقان ادامه یافت. درحالی که پلیس بهدنبال سرنخی از متهمان بود، کاوه با آنها تماس گرفت و گفت: از آنجایی که وسایلی که از من به سرقت رفته مارک دار و گرانقیمت است و هر فروشگاهی آنها را نمیفروشد این احتمال را دادم که وسایلم را در فضای مجازی به فروش برسانند. از طرفی به هم صنفی هایم هم اعلام کردم که اگر کسی قصد فروش آنها را داشت به من خبر بدهند. ساعتی پیش در فضای مجازی در جست وجوی وسایلم بودم که با آگهی فروشی مواجه شدم. همانطور که حدس می زدم سارقان آگهی فروش لوازم سرقتی را در فضای مجازی منتشر کرده بودند.با اظهارات جدید پسر جوان آموزشهای لازم از سوی کارآگاهان به کاوه داده شد. بدین ترتیب پسر جوان خود را خریدار معرفی کرد و با پرداخت مبلغی اعتماد فروشندگان را جلب کرد. متهمان نیز هنگام تحویل دستگاهها ودریافت مابقی پول در قرار صوری بازداشت شدند.
سارقان اجیر شده
چهار متهم پس از دستگیری به سرقت از فروشگاه لوازم آرایشی اعتراف کرده و مدعی شدند آنها از سوی پسر جوانی بهنام شاهرخ اجیر شدهاند. با اعتراف متهمان، شاهرخ بازداشت و در تحقیقات به سرقت اعتراف کرد. او در گفتوگویی از انگیزه سرقتهایش گفت.
کاوه را میشناختی؟
از دوستان قدیمیام است و بارها برای مغازه آرایشگاهم از اوجنس خریده بودم. خیلی هم رابطهمان خوب بود.
پس چرا از او سرقت کردی؟
حسادت. من و کاوه باهم آرایشگری را شروع کردیم. اما انگار کاوه مهره مار داشت. در مدت یکسال طوری کار و کاسبیاش رونق گرفت و پیشرفت کرد که فقط در کار خرید و فروش دستگاههای آرایشی و لوازم مارک دار آرایشی بود. اما من در تمام این مدت یک آرایشگر ساده بودم و حتی نتوانستم یک مغازه آرایشگری برای خودم بخرم.
بعد چه اتفاقی افتاد؟
دیدم فاصله مالی من و کاوه روز به روز بیشتر میشود همین مسأله باعث حسادت من شد. برای همین موضوع را با چهار نفر از دوستانم در میان گذاشتم. آنها هم قبول کردند که در این راه همراهم شوند. من فقط میخواستم انتقام بگیرم و قصدم آسیب رساندن به کاوه نبود. حتی چون میدانستم کاوه آسم دارد سفارش کرده بودم که دهانش را نبندند که برایش مشکلی پیش نیاید.
با اعتراف متهم جوان به سرقت، او و چهار همدستش به دستور بازپرس بهشتی بازداشت شده وتحقیقات از آنها ادامه دارد.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان