کارمند خیریه درخواست پیک موتوری کرد تا به محل کارش برود اما خبر نداشت که جوان موتورسوار دام شومی برایش پهن کرده است.
به گزارش همشهری، چند روز پیش مردی 35ساله به اداره پلیس رفت و گفت موتورسواری حدود 3ساعت او را گروگان گرفته و اموالش را سرقت کرده است. وی در توضیح ماجرا گفت: من کارمند یک مؤسسه خیریه خصوصی هستم. معمولا پول یا اموالی که خیران در اختیار مؤسسه قرار میدهند را به مراکز مختلف میبرم. روز حادثه نیز پیک موتوری درخواست کردم و درحالیکه مقداری پول و وسیله همراهم بود سوار بر موتور شدم تا به محل کارم بروم. در بین راه موتورسوار سر صحبت را با من باز کرد و به او گفتم که کارمند خیریه هستم.
وی ادامه داد: فکر میکنم وقتی متوجه شد که پول و وسایل همراه دارم نقشه خلاف کشید اما من اصلا به او شک نکردم. در بین راه جوان موتورسوار کنار یک سوپرمارکت توقف کرد تا یک بطری آب بخرد. وقتی برگشت من بیخبر از همهجا آب را نوشیدم. دچار سرگیجه شدم و اصلا تعادل نداشتم، اما تصاویر مبهمی بهخاطر دارم. جوان موتورسوار مرا داخل ساختمان نیمهکارهای برد و من تقریبا نیمهبیهوش بودم.
بعد از آن هم مرا که تلوتلو میخوردم کشانکشان روی موتورش برد و در نزدیکی ساختمان مخروبه حوالی جنوب تهران رهایم کرد که مردم به دادم رسیدند و مرا به درمانگاه انتقال دادند.
دستگیری
با اعلام این شکایت، پروندهای پیش روی قاضی سهرابی، بازپرس دادسرای امور جنایی تهران تشکیل شد و با دستور وی گروهی از کارآگاهان تحقیقات خود را برای دستگیری متهم شروع کردند. با سرنخهایی که شاکی در اختیار تیم تحقیق قرار داد، مأموران موفق به شناسایی ساختمان مخروبه که پاتوق معتادان بود، شدند. از سوی دیگر تصویر متهم با کمک شاکی ترسیم شد و پیش روی تیم تحقیق قرار گرفت.
مأموران ساختمان مخروبه را تحت کنترل نامحسوس قرار دارند تا اینکه موفق به شناسایی متهم شدند. او دستگیر شد اما در بازجوییها اصرار داشت که بیگناه است. حتی در مواجهه حضوری با شاکی هم مدعی بود که گناهکار نیست و شاکی او را با سارق اصلی اشتباه گرفته است. با این حال دستور بازداشت متهم دستگیرشده صادر شد تا اینکه در تحقیقات مشخص شد او سابقهدار است و پیش از این 10مرتبه به جرم سرقت و حمل موادمخدر به زندان رفته.
در چنین شرایطی باردیگر متهم تحت بازجویی قرار گرفت تا اینکه در نهایت لب به اعتراف گشود و به گروگانگیری و سرقت از کارمند مؤسسه خیریه اقرار کرد. او گفت: وقتی شاکی سوار موتورم شد و پی بردم که پول و وسیله همراهش است تصمیم به سرقت از او گرفتم، چون تازه از زندان آزاد شده بودم و نیاز به پول داشتم. ضمن اینکه معتاد هم بودم و باید پول مواد را هم جور میکردم. این شد که مقداری قرص خوابآور داخل آب حل کردم و به شاکی دادم.
او پس از خوردن آب دچار سرگیجه شد و نیمهبیهوش بود. من هم او را به پاتوقم بردم و پس از سرقت رهایش کردم. فکر میکردم هوشیار نیست و دستگیر نمیشوم. اگر میدانستم در آن شرایط حواسش به همهچیز است هرگز او را به پاتوقم نمیبردم. این متهم برای انجام تحقیقات بیشتر و شناسایی جرایم احتمالی دیگر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است.