شرق نوشت: یک سال قبل مردی به پلیس خبر داد دخترش دزدیده شده است. این مرد گفت: دخترم خواستگاری به نام یاشار داشت که برای ازدواج خیلی سماجت میکرد اما من او را مناسب خانوادهام نمیدیدم. رفتوآمدهای یاشار برای خواستگاری فایدهای نداشت و من راضی نشدم این ازدواج انجام شود. حالا از ساعاتی پیش دختر من گم شده و من فکر میکنم یاشار عامل این کار است.
وقتی مأموران رد یاشار را گرفتند، موفق شدند مخفیگاه او را شناسایی کنند و صحت حرفهای پدر دختر مشخص شد. مأموران موفق شدند شیرین را از خانه دوست یاشار بیرون بیاورند.
بعد از دستگیری یاشار او گفت: من عاشق شیرین بودم و او را خیلی دوست داشتم. شیرین به ازدواج با من راضی بود اما میگفت رضایت باید از سوی پدرش باشد. وقتی پدرش مخالفت کرد، شیرین هم دیگر حاضر نشد با من حرف بزند و گفت وقتی پدرش راضی نیست، با من ازدواج نمیکند. من بارها با پدر شیرین صحبت کردم اما راضی نشد. ما در شهر خودمان رسمی داریم که وقتی پدری حاضر نیست دخترش را به پسری بدهد، پسر برای اینکه عشقش را نشان دهد دختر را میدزدد و به خانواده دختر اعلام میکند؛ در نهایت دختر و پسر عقد میکنند و پدر دختر هم آن را میپذیرد. پسران عاشقپیشه این کار را میکنند. من هم برای اینکه عشقم را به پدر شیرین ثابت کنم، یک روز که شیرین داشت از جایی به خانه برمیگشت، سر راهش قرار گرفتم و او را با همکاری دوستم دزدیدم.
متهم ادامه داد: ما شیرین را به خانه دوستم در شهریار بردیم. دوست من متأهل است؛ شیرین امانت زندگی من بود و من هیچ آزاری به او نرساندم. میخواستم خودم بروم و موضوع را به پدر شیرین بگویم که پلیس من را دستگیر کرد. قصد من آدمربایی نبود؛ قصد من نشاندادن عشقم به شیرین بود.
سپس شیرین مورد بازجویی قرار گرفت؛ او گفت: یاشار من را دزدید اما هیچ آسیبی به من نزد و در خانه دوست یاشار از من مثل یک میهمان ارزشمند مراقبت و پذیرایی شد. او میخواست پدرم را راضی کند که ما با هم ازدواج کنیم. وقتی من را به زور سوار ماشین کردند و به خانه دوست یاشار بردند، به آنها گفتم کارشان باعث نمیشود پدرم راضی شود. دوست یاشار هم اظهارات متهم را تأیید کرد و گفت: در منطقهای که ما زندگی میکنیم، این کار خیلی مرسوم است و اصلا آدمربایی محسوب نمیشود و تازه نام مرد بهعنوان یک عاشق واقعی سر زبانها میافتد. با پایان گفتههای متهمان پدر شیرین همچنان گفت با ازدواج دخترش و یاشار مخالف است و هرگز به این ازدواج رضایت نمیدهد.
دادگاه گفتههای یاشار و دوستش را قبول کرد و به جای مجازات سنگین آدمربایی که 15 سال حبس است، یاشار را به پنج سال حبس و دوستش را به دو سال حبس محکوم کرد.