هفت صبح نوشت : ماجرا از یک گزارش یک خبرگزاری شروع شد. گزارشی در مورد سانسور در فیلمها و کارتونهای ماندگار قدیمی در صدا و سیما نوشت که بازتابهای فراوانی داشت. در بخشی از این گزارش آمده بود: «نه اوشین یک آرایشگر ساده بود و نه دوقلوهای افسانهای خواهر و برادر بودند. حتی آباژور هم آن قدر جلوی بازیگران زن تکراری شده که نماد سانسور شده است.»
ترانه علیدوستی که در توئیتر حضور پر رنگی دارد، واکنش نشان داد و نوشت: «من این ماجرای اصلی اوشین رو پارسال که ژاپن بودم سوال کردم: شایعه بود که شغلش چیز دیگه س. ژاپنیها گفتن اوشین اونجا هم نماد نجابت بوده و هیچ ریگی به کفش نداشته. وقتی گفتم تو ایران ما فکر میکردیم اوشین سانسور شده و داستانش عوض شده غش غش خندیدن.»
در قسمت بعدی ماجرا، سینا، ولی الله مجری یکی از شبکههای فارسی زبان در پاسخ او نوشت: «ممکنه تغییر شغل اوشین در داستان شایعه باشه، ولی در این که سریال به شدت سانسور و دستکاری شده بحثی نیست، حتی در تیتراژ ابتدایی سریال صحنهای بود از یک مهمانی که اوشین، ریوزو رو به داخل آب هل میده که هیچ وقت پخش نشد! شاید ژاپنیهایی که شما باهاشون حرف زدی ورژن ایرانیش رو دیدن.»
ترانه در پاسخش نوشت: «صرفا شغل اوشین محل بحث بود. وگرنه با سانسور آشنام تو صدا و سیما.» سینا، اما این بحث را ادامه داد و نوشت: «اگر داستان سریال رو بخونین متوجه میشین که شغل اوشین در واقعیت چی بوده که تازه تو سریال تلطیف هم شده برای مخاطب.»
او در یک نوشته دیگری آب پاکی را ریخت روی دست ترانه علیدوستی که گویا ترانه را خیلی عصبانی کرد. نوشت: «ای کاش یوتیوب فیلتر نبود و میشد سریال اوشین رو کامل ببینین تا بفهمین که چقدر سانسور شده بود. البته اگر ترانه علیدوستی فردا توئیت تلطیفی نکنه که در سفر اخیرم به فلان جا وقتی به مدیران یوتیوب گفتم ما تو ایران فکر میکنیم یوتیوب فیلتره غش غش خندیدن و گفتن نه یوتیوب کلا اینجوریه.»
ترانه علیدوستی که اکثرا عادت دارد در بحثها و انتقادها برنده باشد، آن صحبتها به مذاقش خوش نیامد و شروع کرد به افشاگری از سانسور در صدا و سیما. او نوشت: «همونطور که گفتم با صدا و سیما همکاری نداشته ام که خاطرهای ازش داشته باشم.
فقط همون یک اتفاقی رو که باعث شد دورش رو خط بکشم میتونم در یک رشته توئیت تعریف کنم: سال ۷۹، اولین فیلمم رو بازی کرده بودم، اما هنوز اکران هم نشده بود و کسی مطلقان من رو نمیشناخت. دعوت شدم به برنامهای در شبکه جام جم، سر جمع ۱۰ دقیقه، به عنوان استعداد نوجوان. برنامه زنده بود و در ساختمان شبکه دو ضبط میشد. سینمایی بود و مهمونهای دیگه هم داشت.
سر ساعت رسیدم ساختمون شبکه ۲. حراست بانوان جلوم رو گرفت که پالتوت کوتاهه. تا زیر زانوم بود. برق ناخن هم داشتم. گفتن نمیشه بری. گفتم من اینجا کار نمیکنم، مهمونم. خیر. نمیشه. از طرف برنامه یکی اومد دنبالم.
اصرار و التماس که میشه تا خونه بری مقنعه سر کنی؟ متاسفانه بچه بودم، گفتم چشم، تا خونه رفتم و برگشتم. راهم دادن. پشت صحنه منتظر نوبت آنتنم بودم که یه آقایی اومد. در حالی که لبخند عریضش تا بناگوش رفته بود گفت: ترانه خانم محیط اینجا سینما نیستا، لطفا جلوی دوربین رفتی نخند. لبخند بزن، ولی کامل نخند.
بالاخره رفتیم جلوی دوربین. دو سوال جواب دادم دیدم مجری خانم چشم و ابرو میاد: از پشت صحنه اشاره میکنن علیدوستی پاش رو نندازه روی پاش. پاییز بود. زدم بیرون خیابون الوند رو پیاده و عصبی اومدم پایین.
نیم ساعت هم تو برنامه نبودم، ولی نصف روز تحقیر شدم. عهد کردم هرگز دیگه پام رو نذارم اونجا؛ و نگذاشتم. در این ۱۸ سال بارها تو مصاحبه هام اینو گفتم که تلویزیون نخواهم رفت و از طرف همکارانم و گاهی مردم انتقادهایی هم بود.»
ترانه علیدوستی که به نظر میآید از این ماجراها به شدت عصبانی بود، باز هم ادامه داد و نوشت: «گوش چسب زدن در سینما هم هست. کوک زدن شال و روسری به همه جای لباس… اونقدر قصه زیاده که حوصله آدم از گفتنش سر میره. ولی همین فیلمهای فضای بازتر سینما هم، با سانسور و بی سانسور گاهی مدتها پشت در توقیف موندن یا هیچ وقت رنگ پرده ندیدن.
پس سانسور تو زندگی یکی مثل من مانعی دائمی و سرنوشت سازه، همیشه هم بوده…، ولی اونی که از زیر فشارش فرار کرد و رفت امروز زبونش گویا درازتره از من و شما. با هم این اوصاف، اوشین نجیب بود همه داستانش سانسور شد جز شغلش که همون آرایشگری بود و این چیزی از بدبختی ما کم نمیکنه.»
قسمت آخر توئیت ترانه علیدوستی به نظر میآید کنایه به همان مجری دارد. آن مجری هم در پاسخ نوشت: «فکر کنم داره منو میگه، شما چی فکر میکنین؟» ترانه علیدوستی در پاسخ نوشت: «من با شما نبودم اصلا.»
خب ماجرا همین جا به پایان رسید و امیدوارم در این روزهای گرانی دلار و بی پوشکی، از شنیدن این داستان لذت برده باشید. فقط یک سوالی باقی مانده و آن این است ترانه علیدوستی که اولین فیلمش من ترانه ۱۵ دارم در سال ۱۳۸۱ اکران شده و شناخته شده بود، در سال ۱۳۷۹ برای چه فیلمی به تلویزیون دعوت شده بود؟
چگونه آن فرد متذکر میدانسته او در سینما بازی میکند و با استعداد نیز هست؟ آیا به خاطر همان یک فیلمی که به قول خودش هنوز اکران نشده بود او را میشناخته و استعدادش را کشف کرده بودند؟ چه فیلمی بوده؟