رسیدگی به یک پرونده جنجالی از ۳۱ شهریور سال ۹۲ و زمانی شروع شد که مأموران پلیس ملارد در جریان مرگ مرموز مرد جوانی قرار گرفتند که از پنجره خانهاش آویزان شده بود.
کارآگاهان جنایی به تحقیق از همسر مقتول پرداختند. همزمان پزشکی قانونی به دستور بازپرس پرونده مأمور رازگشایی مرگ این مرد شد و خیلی زود دریافتند که وی ابتدا با مواد سمی، نیمه جان و سپس خفه شده است.همین کافی بود تا همسر وی بازداشت شود و پرده از جنایت زنانه بردارد.
کلثوم در بازجوییها گفت: همسرم جوشکار بود و برای کار به شهرستانهای مختلف میرفت. در این مدت او به تصور اینکه من با مرد میوه فروش محل ارتباط دارم به ما ظنین شد و یک روز آن مرد را بهخانه کشاند و تحت شکنجه قرار داد. دو سال از این ماجرا گذشت؛ مروت – مرد میوه فروش – به من پیشنهاد داد که همسرم را به قتل برسانیم. بهخاطر همین یک داروی سمی به من داد و گفت داخل غذای شوهرت بریز! شب حادثه من دارو را داخل غذای او ریختم. نیم ساعت بعد مروت به خانهمان آمد. زمانی که شوهرم بیهوش بود مروت با گذاشتن بالش روی صورتش او را خفه کرد و سپس با کمک هم با طنابی وی را از پنجره خانهمان حلق آویز کردیم تا وانمود کنیم دست به خودکشی زده است.
با اعترافات زن خیانتکار، مروت نیز خیلی زود دستگیر شد. این مرد در بازجوییها ادعای بیگناهی کرد. ادعاهای این مرد در حالی است که همه شواهد و مدارک قانونی حاکی از آن است که مروت با همدستی کلثوم، فرود را به قتل رساندهاند.
این زن و مرد جنایتکار در دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی قربانزاده و دو قاضی مستشار تحت محاکمه قرار گرفتند. ابتدای جلسه، پدر و دو کودک قربانی تقاضای قصاص کردند.
مروت وقتی برای آخرین دفاع پشت تریبون ایستاد، گفت: قتل را قبول ندارم اما به خانه قربانی رفت و آمد میکردم چرا که با او دوست بودم و به وی ۳۰ میلیون تومان قرض داده بودم. او برای اینکه طلب مرا برنگرداند با همدستی همسرش مرا در خانهشان تحت شکنجه قرار داد. من او را نکشتهام و بیگناهم.
کلثوم نیز در آخرین دفاع گفت: اعترافات خودم را پس میگیرم. آن زمان برادر شوهرم مرا تهدید کرد که اگر قتل همسرم را به گردن نگیرم او فیلمی را که از رابطه پنهانی من با مروت دارد در بین اقوام پخش خواهد کرد. من نیز از ترس آبرو به دروغ گفتم که شوهرم را با همدستی مروت به قتل رساندهام. باور کنید صبح روز حادثه وقتی از خواب بیدار شدم با جسد حلقآویز همسرم روبهرو شدم. او خودکشی کرده بود.
پس از بررسیهای مختلف قضات دریافتند که این پرونده از موارد لوث است بنابراین از اولیای دم خواستند برای اجرای مراسم قسامه پنجاه شاهد به دادگاه بیاورند.