سرآشپزی که ورزشکاران را سرپنجه نگه می‎دارد

ریچل ۲۰ سال است به عنوان سرآشپز خصوصی کار می‌کند
ریچل میوز بیست سال است که برای آدم‌های پولدار و سرشناس غذا درست می‌کند. او به عنوان سرآشپز خصوصی برای مدیران تجاری، اهالی موسیقی، ستارگان ورزشی و طبقه اشراف کار کرده است.
 
دو راننده فرمول یک، یک نوازنده پیانو کلاسیک، رهبر یک گروه موسیقی راک ایرلندی از جمله اولین مشتری‎های ریچل بوده‌اند. او علاوه بر این برای شخصیت‎های ثروتمندی مثل بارون هنسن، سرمایه‌دار فقید انگلیسی غذا درست کرده است.
 
ریچل میوز ۵ سال پیش در "سالزبری" ( شهری در جنوب غربی انگلیس) مغاره خودش به نام " تاک ایت لف" ( حرف بزن، بخور، بخند) را باز کرده و در آن برای ورزشکاران نخبه غذاهای سفارشی درست می‎کند، البته بر اساس نظر متخصص تغذیه آن‌ها.
ریچل می‎گوید در تلاش است برای ورزشکاران با توجه به نظر متخصص تغذیه آن‌ها رژیم غذایی سالم و متعادلی فراهم کند. او از زمان باز کردن این مغازه برای شناگران تیم المپیک بریتانیا، اعضای تیم دریانوردی جام آمریکا، بازیکنان راگبی و چند بازیکن درجه یک فوتبال از جمله دو بازیکن تیم ملی اسکاتلند و ۹ بازیکن لیگ برتر غذا درست کرده است.
 
سرآشپز ۳۹ ساله هویت مشتریان خود را فاش نمی‌کند اما می‎گوید خیلی چیزها در مورد عادات غذایی آن‎ها کشف کرده: "تقریبا همه ورزشکارانی که با آن‌ها کار کرده‎ام یک کشوی بزرگ پر از چیزهایی که می‎خواهند از چشم‎شان دور باشد در خانه خود دارند، این در واقع کشوی شیطنت آن‎هاست. از چیپس گرفته تا انواع کیک و شیرینی؛ خوراکی‎هایی که در مهمانی‎های بچه‎ها طرفدار زیادی دارند، هر جور هله هوله‎ای که فکرش را بکنید."
 
موضوع دیگری که ریچل را متعجب کرده اطلاعات کم بعضی از مشتریانش در مورد مواد غذایی اساسی است: "بیشتر از یکبار پیش آمده که فوتبالیستی از من پرسیده: عدس چه نوع حیوانی است؟ آن‌ها آدم‌های باهوشی هستند اما بیشترشان از خانواده‌هایی می‎آیند که دسترسی به غذای تازه و سالم نداشته‌اند. آن‎ها بیشتر غذاهای از قبل آماده خورده‎اند و به نظرشان عادی هم بوده. با ورزشکارانی کار کرده‎ام که کروسان ( نوعی نان شیرینی فرانسوی که شکل هلال است) آغشته به نوتلا یا دو بسته چیپس ذرت می‎خوردند و آن را غذا حساب می‎کردند." ریچل می‎گوید "کشوی شیطنت" ورزشکاران را نادیده می‎گیرد و به جای آن روی نیازهای غذایی هر کدام از آن‎ها تمرکز دارد: "غذا به شدت به حالات روانی ارتباط دارد، وقتی روز خوبی نداری ممکن است دلت بخواهد یک پاکت چیپس بخوری. اگر ۸۰ درصد از آن‌چه ورزشکاران می‎خوردند واقعا سالم، تازه و دارای ارزش غذایی کامل و ۲۰ درصد بقیه‌اش هله هوله باشد، قطعا به متخصص تغذیه آن‎ها زنگ نمی‎زنم که بگویم قبل یا بعد از شام چه خورده‌اند. جدای از این وقتی ورزشکاری و تمام روز در حال دویدن هستی، مشکلت میزان کالری مصرفی نیست و باید روی ارزش غدایی تمرکز کنی." آن طور که ریچل می‎گوید ورزشکاران وقتی می‌فهمند غذای تازه می‎تواند به اندازه هله هوله خوشمزه باشد، معمولا رژیم غذایی‌شان را رعایت می‎کنند: "وقتی اطلاعات لازم را از متخصصان تغذیه وررزشکاران بدست می‎آوریم، از خودشان می‌پرسیم آن روز دلشان چه غذایی می‎خواهد. به عنوان سرآشپز می‎توانی همه اندازه‎ها را تغییر دهی وغذایی که سفارش می‎دهند را با کربوهیدرات و شکر کمتر و پروتئین بیشتر درست کنی. اما برای این که از پس این کار بربیایی باید یک سرآشپز ماهر باشی. ما متوجه شده‎ایم وقتی آن‎ها تقاوت طعم میان یک کیک تازه و کیک از قبل آماده‌ای که دو هفته پیش در کارخانه تولید شده را حس می‎کنند، خوراکی‎های کمتری در کشوی شیطنت‎شان نگه می‎دارند." ریچل می‎گوید شغل او تصوری که در مورد فوتبالیست‌ها داشته را به طور کل تغییر داده است: "چند سال پیش با من تماس گرفتند و درخواست آشپزی برای یک فوتبالیست در ساوتهمپتون را دادند، جایی که ۲۴ کیلومتر از محل زندگی‌ام فاصله داشت. آن موقع همه اطلاعاتم در مورد فوتبالیست‎ها به رفتارهای زشت آن‎ها یا زمانی که عکس‎شان را روی صفحه اول روزنامه چاپ می‎کردند، خلاصه می‎شد. به دیدن آن فوتبالیست رفتم و دیدم چه آدم سختکوش، متعهد و مودبی است. او همه خصوصیاتی که از یک مشتری توقع داری را داشت. درست برعکس برخی از تاجران که در برقراری ارتباط ضعیفند و کار با آن‌ها بسیار سخت است. این باعث شد بفهمم تصورم درباره فوتبالیست‎ها کاملا اشتباه بوده." مشتری‎های کمی متوقع
با این حال ریچل می‎گوید بعضی از مشتری‎هایش گاهی اوقات توقع زیادی از او دارند: "ورزشکاران سطح بالا بعضی وقت‎ها به شدت مضطرب می‎شوند؛ حالتی که خیلی وقت‎ها قبل از مسابقه‌هایشان می‎توان دید. این یک منبع انرژی است که باید از آن تغذیه کنند، ترس از حضور در صحنه در واقع به آن‎ها برای مسابقه دادن و خاص بودن قدرت می‎دهد و این بخشی از کار آن‎هاست. به همین دلیل بیشتر اوقات قبل از مسابقه کمی در خودشان فرو می‌روند و خواسته‎هایشان تا حدی زیاد می‎شود. اما این طوری هستند دیگر. و صادقانه بگویم، وقتی مشغول تهیه غذا برای یک مراسم بزرگ هستم ممکن است کمی تند برخورد کنم چون در مغزم جایی برای فکر کردن به مسائل دیگر ندارم."
+4
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.