عمله عمله است. فردی زحمت کش، که کارش عملگی ست. هم خودش و هم کارش مورد احترام است و تامین کننده ی بخشی از نیاز جامعه.
جامعه انتظار دارد که عمله عملگی اش را بکند، راننده اتوبوس اتوبوس اش را براند، خلبان خلبانی اش را بکند، دکتر، جراحی اش را بکند.
اگر روزی دیدید که عمله را نشاندند پشت یوک هواپیما و گفتند هواپیما را به هوا ببر و به مقصد برسان، قطعا سوار آن هواپیما نخواهید شد.
خود عمله هم اگر انسان باشد، قطعا حاضر نخواهد بود به هیچ کلید و دکمه ای دست بزند و در جا از هواپیما پیاده خواهد شد.
همین طور به دست عمله چاقو نخواهند داد تا کسی را جراحی کند.
اگر چنین چیزی اتفاق افتاد، و عمله تلاش کرد تا هواپیمایی را از زمین بلند کند، مقصر اول کسی ست که چنین مسوولیتی به او داده و بعد خود عمله است که خواهان انجام چنین کاری شده.
بعضی کارها و مسوولیت ها، انجام اش نمود بیرونی دارد و برخی هم ندارد!
مثلا نواختن ویولون کاری ست که نمودِ بیرونی دارد یعنی وقتی ویولون را به دست کسی می دهید انتظار دارید که صدای خوشی از آن بیرون بکشد و اگر نتواند این کار را بکند متوجه می شوید که او این کاره نیست.
اما مدیریت مثلا فلان اداره، نمودِ بیرونی ندارد. کافی ست ژستی بگیرید و اخمی بکنید و سلام کسی را جواب ندهید و از همه طلبکار باشید و بر صندلی مدیریت تکیه بزنید، می شوید مقام محترم مدیریت. مثل خیلی از مدیران دیروزی و امروزی جمهوری اسلامی. کار هم که به گند کشیده شود، آن را می اندازید گردن دیگران.
مدیریت نظامی و جنگی هم «ظاهرش» همین طور است. لباس می کنید به تن یک عمله، یک نقشه از موقعیت منطقه می گذارید جلوی رویش، سه چهار تا تلفن مغناطیسی می گذارید در سنگر فرماندهی، و او می شود فرمانده سپاه! می شود فرمانده ارتش!
خرابکاری های او، البته مثل خرابکاری مدیر اداره نیست. خرابکاری او به کشته شدن سربازان بی خبر از همه جا و از دست دادن آب و خاک منتهی می شود.
سروان توپخانه ای که حداکثر باید کار پنج تا توپچی را اداره کند می شود -یا می کنندش- سرتیپ و سرلشکر!
اسم اش صیاد شیرازی ست. بنی صدر از شدت خشم به او می گوید «مرتیکه»! او فقط در یک عملیات، باعث کشته شدنِ ۴۵۷ نفر از یک واحد ۵۰۰ نفری می شود.
وقتی به او می گویند چه کار کردی، می گوید تجربه نداشتیم در عوض کسانی که کشته شدند می روند بهشت!
در این حرف ها هیچ اغراق نیست. بروید نت را بگردید اسنادش را می بینید. ویدئوی صحبت های دکتر بنی صدر را در باره ی این «مرتیکه» نگاه کنید.
امروز قاسم سلیمانی را کرده اند سرلشکر و فرماندهی سپاه قدس را به دست او داده اند. اگر صیاد دستکم توپچی بود، این شخص در دوران پیش از انقلاب همان هم نبود، بلکه عمله و بنا بود.
حاج قاسم با لباس رزم!
خامنه ای به او لقب شهید زنده داد، و مردم به او لقب «رمبو» دادند!
حال، این آقا برای ترامپ کری می خواند! عمله ی دیروز برای رییس جمهور قدرتمند ترین کشور جهان رجز می خواند! به او می گوید من و واحد م برای نابود کردن تو کافی هستیم!
خیلی دلم می خواهد یک روز به کل سپاه قدس، امریکایی ها اجازه دهند در ساحل شرقی امریکا با تمام تجهیزات شان پیاده شوند، و بدون مانع و مقاومت، به آن ها بگویند شما یک بار از شرق تا غرب امریکا و یک بار هم از شمال تا جنوب امریکا را طی کن. فقط طی کن!
و در پایان ببینیم چند در صد از این لشکر ظفرنمون سالم به مقصد می رسند!
سردارِ عمله، ژنرال قاسم سلیمانی موقع تهدید ترامپ، به پوشک بستن سربازان امریکایی اشاره کرد و باعث تحیر مردم شد.
کاشف به عمل آمد که سردار، بیضه بند سربازان امریکایی را که برای پیشگیری از آسیب دیدن آلت تناسلی می بندند با پوشک بچه اش اشتباه گرفته است!