دولت‌آبادی: من به افطاری روحانی می‌روم، دیگران هم هر کاری می‌کنند به خودشان مربوط است

[::محسن ۵۵ - گنت، بلژیک::]. نوشتن تنها عزت نمی‌‌آورد. عزت آن است که به نوشته خود اعتقاد داری یا خیر. بله من هم کلهیدر را خواندم. حتا گذشت از آن کردیم که ایده را از کتاب دن آرام میشاهل شلخوف روسی دزید. یا کپی کرد. ۹۰ درصد شخصیت کتاب کلهیدر را در دن آرام هم می‌‌بینید. در دن آرام نامش گریگری ملچو می‌‌باشد. در کلهیدر زار ممد. بله گذشت کردیم .چون زیبا و عمیق در باره کویر ایران می‌‌نوشت. ولی‌ به قول خودش جای خالی‌ سلوچ نویسی. و بعد افطار با کسی‌ که از ۷۵ میلیون ایرانی‌ سلوچ کرده ؟ این یک بام و دو هوا است. دست کم همنویسانش به این ذلت تن ندادند. این دلیل آبکی‌ است .چون روحانی‌ قدرت ندارد. پس افطار با این اشکال ندارد. امیر کبیر هم نداشت . یعقوب لیث صفاری هم نداشت. ستار خان و سردار اسد هم نداشتند. این بر این نیست .که به متوی کتابش باید اعتقاد داشت یا خیر. حرفی‌ نیست . شیوی نوشتن همچون گارسیا مارکز بود. ولی‌ با یک کلام .من با روحانی‌ افطار می‌‌کنم . ۶۰ سال سابقه ادبی‌ را به لجن کشید.

[::اتل متل! - اساتیر، اردن::]. خیلی هم خوشگلی میخوای لب حوض هم بشینی هاهاها همون بهتر که چیزی ننویسی هاها تو که ... . تو نمیرفتی افطاری ؟ هاهاها اون پدر شورشیت که از بانک بازرگانی برنج میبرد روستا نمیرفت تکیه ارباب مهدی و سه راه لشگر نظام اباد واسه قیمه و کباب خوری؟تازه خوبه نظری نداری و چار سطر نوشتی نظر میدادی که باید تومار می دیدیم هاهاها

من به لبیک گفتن به هر ندایی از شیخ جماعت اعتقادی ندارم چه دعوت به رای باشد چه دعوت به بخور بخور. ولی از طرفی هم به عقاید این بزرگ مردان ایران احترام میگذارم شاید در رای شان چیزی نهفته باشد که در حال حاضر برای من قابل درک نباشد. ولی یک چیزی برایم قابل درک و فهم شده و آن ضدیت شاه الهی جماعت با هر کسی که با شاه گوربگور شده شان مخا لفت کند و یا هر کسی که با روش مسالمت آمیز با شیخ متحجر احقاق حق کند. مطمینم اگر این بزرگوار افطاری را تحریم میکرد و یا یک خدا بیامرزی برای شاه میطلبید الان صدها لایک نصارش شده و چه القاب گرانمایه ای که به او نمیدادند. هر چند از این انقلاب نکبتی جز رنج چیزی نصیبمان نشد ولی همین که از شر تعدادی خشک مغز بی وطنی که همچون اربابشان فرتر را بر قرار ترجیح دادند بسی مسروریم.

´´با بستانکاری‌های خودم´´منظورش همون دستمالهایه پاچه خواری رنگا وارنگیه که داره؟.

خاک تو سرتاکسی با خودت و رایت

[::اتل متل! - اساتیر، اردن::] فرق من و تو در این است که تو ادم بی مایه ای هستی و فکر میکنی اینجا مثلا مثل رجوی صاحب یک گروه میشوی و اسکول های بیسواد بهت استاد میگویند .من با آنکه میدانم تو یک آدم بیمار هستی و برای مطرح کردن خودت هر کسی را مثل روسها میفروشی هر وقت مطلبی مطابق با اصول شرافت مینویسی بهت گیر نمیدهم. در ضمن من مثل تو پول سوسیال بازنشستگی نمیگیرم که تمام مدت اینجا پرسه بزنم.حالا هم برو هندونه گره بزن اقبالت باز شود بلکه با چهار تا اسکول صاحب یک گروه بشی .

مشکل این ملت دقیا شماها هستید که یکی به نعل مزنی یکی به میخ تو هم بخور..........

پاره ایی از ارای خوانندگان این سایت در باره دولت آبادی را خواندم، آن ابلهانی که به خوداجازه داده اند تا به این نویسنده گرامی توهین کنند، بی ارزشان پلشتی هستند، که با نام بزرگ ایران جز استمناع فکری کار دیگری ندارند. جالب آنجاست که این کار چاق کنان، این دلال مسلکان بقال، آن سر دنیا نشسته اند واز سر بی فرهنگی، مزخرفات آن گاو چران بی خرد ترامپ را تکرار میکنند، تفو بر ایشان و مسلک میهن فروششان.

هر چی میکشیم از این جوگیر شدنمان است! بایک قوره "درود بر" میگوییم و با یک مویز مرگ بر. تا دیروز استاد مکرم و بزرگوار و امروز مزدور توده ایی و دستمال بدست!! . شعار دمکراسی لغلغه زبان همه ماست ولی در عمل تحمل کوچکترین عمل خلاف میلمان را نداریم ولی استاد بر چسب زدن و تخطئه کردن و لجن مال کردنیم...بیخود نیست که این مملکت هیچ وقت درست نمشود!!

[::اتل متل! - اساتیر، اردن::]. دوست عزیز، اشاره کاربری از نروژ به آ شنایی احتمالی کاملا غلط بود‌، واقعیت اینه که من سال‌های پیش و از ایام نوجوانی چه بسی مطلق گرا و در نتیجه و طبیعتا کاملا نادان بودم، در مجموع عدالت جویی را در اندیشه چپ میدیدم، امروزه در تلاشم که با دید انتقادی به پدیده ها ، شخصیت های سیاسی ،اجتماعی نگاه کنم، ، اما عبور از دگماتیسم زیاد هم راحت نیست. من نه رژیم پهلوی را بطور کامل نفی می‌کنم، و نه هیچ سازمان یا حزبی را کاملا زیر سوال قرار می‌دهم، و یا کاملا تایید می‌کنم.‌چرا که فراز و نشیب ها را میبینم، در مجموع من بر این باورم که یک جامعه سالم هم به تفکرات چپ نیازمند است و هم به لیبرالیسم بورژوازی ، در مورد حزب توده ، مجاهدین، سلطنت طلب ها برداشت و انتقادات خودم را دارم که در صورت ابراز علاقه می‌توان بحث کرد، اما در مجمع راه حل احزاب کنونی در اپوزیسیون برای رهایی ایران از استبداد را اتوپی و غیر عملی میبینم.

[::pirzan e irani - استکهلم، سوئد::]. دوست عزیز ، متاسفانه این آشنایی مشترک را به جا نمی آ ورم، اما درد و یا آ روزهای مشترک را احساس می‌کنم ،با سپاس و مهر و دوستی

[::شاه و شیخ - قم، ایران::]. بعله، مملکت را بخاطر ندانم کاری با عنقلابتان به گند کشیدید، البته که حالا مسرورید.

[::hamidesabz - لندن، انگلستان::]. نگران نباشید، من درستش میکنم!

[::zarduscht - فرانکفورت، آلمان::]. گرامی ، با کامنت شما موافقم، البته الگو گرفتن از نویسنده گان واقع گرا مثل شولوخوف / گورکی را گناه نمی دانم، توقع مبارزه سیاسی از دولت آ بادی نداشته و ندارم، اما حمایت او از روحانی را شرم آور میبینم. زنده یاد ساعدی ، هم اشتباهات خودش را داشت اما تنها ، آ واره و فقیر و تنگدست جان سپرد اما تن به خفت نداد

[::ReyKasravi - لندن، انگلستان::] با بهترین ارزوها امیدوارم که همیشه خوشی ها به شما تنه ای جانانه بزنند. شب و روزتان خوش.

[::freydun2500 - نامکاری، آلمان::]. فرق من و تو؟! اصلا به مقایسه نمیرسیم ....جان. اینجا؟! گوش بیسواد منگنه میزنم همین. بیشتر میبینی بزودی فرفر. با ما باش.

[::ReyKasravi - لندن، انگلستان::]. زنده باشید. در اصل کامنت بلوچ عزیز تشابه سازی شما با عمله پنچرگیری بود که از شانس بالای بلوچ خودش با یک کامنت آمد و اوج شاهکار مغزیش را به نمایش گذاشت. از این جناب سروان میتوانید بهترین قیمت گوجه ربی و راههای مختلف پنچرگیری را همواره سئوال کرده و مطلع شوید. گدا گشنه های درپیتی نوشتارهای مشخصی دارند. مگه نه سروان؟ با مهر و ارادت به شما.

بارها عرض کرده ام. اینجا شما قرار نیست زن پیدا کنید. کله قوچیهای مضحک و بقول شاملو ..... منظومه های مطنطن باید بدانند که برای کسب شهرت و یا تشکیل گروه و دسته راههای بسیار بسیار ساده تری هست. فقط شما کورید. نه؟ اینجا گپی میزنیم و ب راه خودمان میرویم. همین. گنده در کردن های شما به دیگران یا ریشه در حقارتها و تو سری خوردنهای کودکیتان دارد و یا فقط حسودی و درماندگی مطلق در غربت است. نه؟ این امر برای اهل بینش اظهر من الشمس است. وگرنه هارت و پورتها و .....دردادنهای رنگی شما در یک فضای مجازی و بسمت کامنت دیگران چه معنی دیگری میتواند داشته باشد. خوشبختانه بنده بسیار مجهزم. کلمه سازم. با کلمات میشود آدم کشت. سالهاست که مثل خرس تنها و در گوشه ایی دور افتاده زندگی میکنم. به نوع انسان نیز هیچ علاقه ایی ندارم. اما از ایشان رویگردان نیز نیستم........... اما در زمان که باید محک زد، همواره کرمهای خبیث را دیده ام. شعر فروغ فرخزاد را میشناسید؟! سوسک هم سخن میگوید! با مهر.

[::pirzan e irani - استکهلم، سوئد::]. از توجه و حساسیت شما در انتقال پیام بسیار سپاسگذارم. دیدن انسانهایی با حساسیت بالا امروزه بدشواری دیدن ارکیده سیاه است. جانتان خوش.

[::kurosh-h - گوتنبرگ، سوئد::]. زنده باد. به اعتدال رسیده ائید. باید به فرزندان نازت و همنشینانت و خصوصا خودت پیش از همه تبریک گفت. کامو میگوید: کلیه عقاید کلی غلط هستند و این نیز یک عقیده کلی است!! با لبخند و مهر و احترام.