گفتگو و مقاله از علی همدانی، میزبان برنامه چشمانداز بامدادی بیبیسی
گوگوش، "شاه ماهی موسیقی ایران"، از جمله کسانی است که دست کم برای دو دهه سرنوشتی همچون ناصر ملکمطیعی داشت. او بعد از انقلاب، در ایران ماند، زندان رفت، بازجویی پس داد و از حضور در عرصه هنر محروم شد و حتی زندگی شخصیاش محدودتر از سایر شهروندان بود.
روز گذشته بلافاصله پس از انتشار خبر درگذشت ناصر ملکمطیعی که تلاش میکردم با دوستان و همکاران قدیمی او گفتگو کنم، هنرمندان همبازی و همعصر او در داخل و خارج از کشور، دگرگون بودند: بهروز وثوقی را گفتگو تقریبا محال بود، پوری بنایی در تاریکی آن ساعات شب تهران و تلخی خبر، گم شده بود و گوگوش که در ادامه تور کنسرتهای "مثلث خاطرهها" به ونکوور در غرب آمریکا رسیده بود، از شدت تاثر نمیتوانست سخن بگوید: "وقتی خبر را شنیدم، مشغول آماده شدن برای کنسرتم در ونکوور بودم. داشتم ورزش میکردم که خبر ناغافل روی تلفن آمد و من شوکه شدم. دیگر نمیتوانستم ادامه بدهم! اشکم بند نمیآمد". سینمای پیش از انقلاب در ایران، با نام ناصر ملکمطیعی، بهروز وثوقی و گوگوش پیوندی ناگسستنی دارد. بسیاری هویت سینمایی که پس از انقلاب "فیلمفارسی" نام گرفت را وامدار این نامها میدانند. گوگوش که خود را بیش از آوازخوان بودن، هنرپیشه میداند و حتی وقتی روی پرده سینما نیست و بر صحنه شبآوازهایش، علاوه بر خواندن، بازی هم میکند، ناصر ملکمطیعی را هنرپیشهای بینظیر میداند. او با ملکمطیعی در چند فیلم سینمایی از جمله قصاص، همبازی بوده است: "اما او برخلاف نقشهایی که در فیلم داشت، انسانی بسیار آرام و مهربان بود." گوگوش و ناصر ملکمطیعی گوگوش اما، خاطرهای تلخ را نیز از او به یاد میآورد. انقلاب اسلامی که حکومت تازه را بر سر کار میآورد، بساط سینما و موسیقی پر کار و کوشش ایران، جمع میشود. بسیاری از هنرمندان به غربت میروند: یا به خارج از کشور تبعید میشوند یا به گوشه زندان. گوگوش میگوید ناصر ملکمطیعی را اولین بار بعد از انقلاب در زندان اوین ملاقات کرده است. وقتی ناصر، گوگوش و پوری بنایی مشغول "تک نویسی" کردن و "اعتراف کردن" بودند. گوگوش میگوید: آقای معممی که ما را مجبور به نوشتن میکرد بارها به ناصر پرخاش کرد. آخر سر ناصر به او گفت حاج آقا مگر ما آدم کشتیم؟ آن آقای معمم گفت شاید از آن هم بدتر. ناصر بسیار ناراحت شد و گفت: "حاج آقا من همیشه سعی کردم مردم را خوشحال کنم. مردم من را دوست داشتند. هر کجا که میرفتم از من استقبال میکردند. بعد اجازه خواست و بیرون رفت. وقتی بازگشت، چشمانش قرمز شده بود. معلوم بود که گریه سیری کرده. البته من ناصر ملک مطیعی را چند بار دیگر در محفلهایی که شاهرخ نادری ( تهیه کننده رادیو) برگزار میکرد و هنرمندان بیکار و نفرین شده از نظر حکومت تازه، را دعوت میکرد هم دیدم". گوگوش، درگذشت ناصر ملک مطیعی را تسلیت میگوید و بغضی که در تمام طول مکالمه و مصاحبه در گلویش، حبس شده بود، میترکد. او میگوید ناصر ملکمطیعی بیست سال کار کرد اما دو برابر آن، یعنی چهل سال بیکار بود. در طول بیست سال صد فیلم بازی کرد. کسی نمیداند اگر میگذاشتند چهل سال دیگر هم کار کند، به کجا رسیده بود.
+108
رأی دهید
-11
قدیمی ترین ها
جدیدترین ها
بهترین ها
بدترین ها
دیدگاه خوانندگان
۳۸
scandal - برلین، آلمان
چه عکس ها و خاطرات زیبا و شادی!
5
95
یکشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۷ - ۲۰:۲۷
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۴۴
Samsam.aus - سیدنی، استرالیا
فقط باید به حال این گربه زیبای در حال مرگ ٫٫٫ایران قشنگمون زاری کرد................واقعا دردناکه..........خدایا یعنی یه روزی میشه...؟.....😢
41
51
یکشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۷ - ۲۰:۳۹
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۵۷
ایران کهن - هوستن، ایالات متحده امریکا
حیف شد . جاش خالیه
2
95
یکشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۷ - ۲۱:۵۱
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۳۲
agha_ehsan - تهران، ایران
اونوقت تلوزیون پست ریاکار جمهوری اسلامی اومده به مصادره جسد این بیچاره و میگه تا آخرین فیلمش در سال 94 در 90 فیلم بازی کرد ! انگار تا 1394 داشته بازی می کرده . احمق ها ابله که فاحشه پیش شماها شرفش خیلی سرتره
39
43
یکشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۷ - ۲۲:۲۶
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.