رکنا: مرد جوان با سوء استفاده از اعتمادی که به او شده بود با آبمیوه مسموم طعمه هایش را مسموم می کرد و نقشه سرقت هایش را به اجرا می رساند.
صبح شنبه 18 فروردین ماه امسال خانواده ای پای در کلانتری 125 یوسف آباد گذاشتند و در حالیکه پریشان و بی حال بودند ادعا کردند خانه شان در زمان بیهوشی هدف سرقت قرار گرفته است.
بدین ترتیب پرونده برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس پرونده در اختیار ماموران پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و زن 60 ساله به ماموران گفت: پنج شنبه شب نظافتچی ساختمان برای کمک به خانه مان آمد و پس از رفتن میهمان ها، مرد نظافتچی که مهدی نام دارد برای ما آبمیوه ریخت که پس از خوردن آن دیگر هیچ چیز به یاد ندارم.
وی گفت: پس از 24 ساعت وقتی به هوش آمدیم متوجه سرقت پول، طلاها و خودروی پرشیا یکی از بستگانم که داخل پارکینگ بود شدیم.
تجسس های پلیسی برای دستگیری مهدی در پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران ادامه داشت که ماموران در جریان پرونده های دیگری قرار گرفتند که در آن پسر جوانی هدف سرقت به شیوه آبمیوه مسموم قرار گرفته بود.
پسر جوان که علی نام دارد درتحقیقات پلیسی گفت: 6 ماه قبل مرد جوانی به نام علی به مغازه آرایشگری ام مراجعه کرد که از همان دیدار اول دوستی ما آغاز شد و متوجه شدم وی در یک مغازه جیگرکی که در نزدیکی محل کارم بود مشغول به کار است.
وی افزود: دوستی ما ادامه داشت تا اینکه ساعت 11 شامگاه 28 فروردین ماه از من خواست تا او را به میدان آرژانتین برسانم و من نیز که به او اعتماد داشتم او را سوار بر خودرو کردم که در میان راه خواست تا چای هندی بخوریم که جلوی یک کیوسک روزنامه فروشی توقف کردم و وی رفت آبجوش گرفت و با دمنوشی که همراهش بود چای هندی درست کرد.
علی ادامه داد: پس از خوردن چای دیگر هیچی به یاد ندارم و بعد از اینکه به هوش آمدم فهمیدم یک میلیون و 500 هزار تومان از حسابم برداشت شده است.
با افزایش سرقت به شیوه مسموم کردن ردیابی ها به صورت ویژه ادامه داشت و ماموران پی بردند مهدی 8 بار به زندان رفته و آخرین بار روز 5 دی ماه سال گذشته با قرار وثیقه از زندان آزاد شده است.
کارآگاهان به سراغ خانواده وی رفته اما مهدی مدت ها بود که به خانه شان مراجعه نکرده بود که در این مرحله کاوش های فنی و اطلاعاتی پلیس آغاز شد تا اینکه محل تردد مهدی در منطقه شهر ری شناسایی شد و ساعت 5 عصر 14 اردیبهشت ماه این متهم دستگیر شد.
گفتگو با سارق جوان
مهدی 39 ساله 9 بار به خاطر جرائم مختلف به زندان رفته و ادعا می کند نخستین بار با شکایت مادرش دستگیر شده است.
سابقه داری؟
بله، 9 بار به خاطر سرقت، خیانت در امانت، جعل دستگیر شدم و به زندان افتادم.
اولین بار برای چه زندان رفتی؟
راستش را بگویم.
بله، چرا دستگیر شدی؟
اولین بار خانواده ام از من شکایت کردم و به زندان رفتم.
خانواده ات؟
بله ؛ من خانواده ام را اذیت می کردم به همین خاطر مادرم از من شکایت دزدی کرد و به همین خاطر زندان رفتم و پس از مدتی خودش رضایت داد و آزاد شدم و دیگر جایی در خانه نداشتم .
الان به چه جرمی دستگیر شدی؟
زورگیری به شیوه آبمیوه مسموم.
چطور با طعمه هایت آشنا شدی؟
من ابتدا در یک شرکت خدماتی فعالیت داشتم و برای نظافت به خانه های مردم می رفتم که پس از مدتی مشتریان از من خواستند که شماره تماسم را به آنها بدهم و برای کار به خانه هایشان می رفتم و از همان روز بود که با طعمه هایم آشنا شدم و همگی به من اعتماد داشتند.
برای دزدی اعتماد سازی می کردی؟
نه، اصلا قرار نبود دزدی کنم.
چرا دزدی کردی؟
من قبلا در یک مغازه جگرکی کار می کردم که شب ها هم همانجا می خوابیدم اما حقوقی به من نداد به همین خاطر از آنجا خارج شدم و مدارکم پیش صاحب مغازه ماند و دیگر به سراغ آن نرفتم به همین خاطر نیاز به پول داشتم که دزدی کردم.
چطوری نقشه ات را به اجرا می رساندی؟
یک بار یکی از کسانیکه خانه اش را نظافت می کردم خواست تا برای جشن تولدش به کمکشان بروم و در خانه از میهمان ها پذیرایی کردم ، بعد از پایان کار زن صاحبخانه و فرزندانش که در خانه بودند که برای آنها آبمیوه مسموم ریختم و پس از خوردن آنها همگی بیهوش شدند و نقشه سرقت را انجام دادم.
شنیدم از دوست صمیمی ات هم دزدی کردی؟
بله، در نزدیکی مغازه جگرکی که کار می کردم یک مغازه آرایشگاه مردانه بود که صاحب آن علی نام داشت که خیلی زود با او دوست شدم و دوستی ما انقدر صمیمی شد که از همه کارهایش اطلاع داشتم و با هم به کافی شاپ می رفتیم و یک چای هندی به نام ماسالا بود که باهم می خوردیم تا اینکه تصمیم به دزدی از او گرفتم.
او را چطور هدف قرار دادی؟
یک شب از علی که مسیر خانه اش به سمت ملاصدرا بود خواستم مرا تا میدان آرژانتین برساند در میان راه به او گفتم در جلوی یک کیوسک روزنامه فروشی توقف کند تا با هم چای هندی ماسالا بخوریم، به سرعت از خودرو پیاده شدم و دو لیوان آبجوش گرفتم و چای هندی ماسالا را داخل آن ریختم که لیوان علی را مسموم به قرص خواب آورد کردم که علی پس از خوردن چای بیهوش شد که من اقدام به سرقت خودرو و کارت بانکی اش کردم.
داروی بیهوشی را از کجا تهیه می کردی؟
راستش از توپ خانه می خریدم.
برای هر طعمه چقدر قرص بیهوشی می دادی؟
بین 10 تا 12 قرص برای هر نفر مصرف می کردم.
فکر نمی کردی باعث مرگ طعمه ات شوی؟
به هیچ چیزی فکر نمی کردم و تنها به فکر سرقت بودم.
چطور دستگیر شدی؟
ساعت 2 ظهر در شهر ری بودم و تصمیم گرفتم سوار بر مترو به تجریش بروم که ناگهان 2 مامور با لباس شخصی دستانم را گرفتند و دستگیر شدم.
شب ها کجا می خوابیدی؟
به مرقد امام ، امام زاده صالح و جمکران می رفتم و شب را تا صبح آنجا بودم.
با خودروی سرقتی می رفتی؟
نه، سوار بر اتوبوس و مترو به آنجا می رفتم و باور کنید هیچ دزدی ای در آنجاها انجام ندادم.
مهدی آزاد بشه دوباره دزدی می کنه؟
نه، توبه کردم، قسم می خورم دیگر خلاف نکنم و حاضرم هر هفته خودم را به پلیس معرفی کنم که خیالشان از من راحت باشد.
حرف آخر؟
پشیمانم و از اعتماد اطرافیانم سواستفاده کردم و شرمنده آنها هستم.
گفتگو با طعمه سارق آبمیوه مسموم
علی پسر جوانی است که مهدی او را هدف سرقت قرار داده و به خاطر خوردن آبمیوه مسموم تا یک قدمی مرگ پیش رفته است.
طعمه سارق جوان به خبرنگار رکنا گفت: 2 سال است که در منطقه نارمک یک مغازه آرایشگری فعال کردم و از 6 ماه پیش مهدی که خودش را با نام سیاوش معرفی کرده بود به مغازه من آمد و از همان روز با توجه به اینکه در مغازه جگرکی کار می کرد با من طرح دوستی ریخت.
وی افزود: اصلا نمی دانستم زندان رفته و اسمش را هم دروغ گفته بود انقدر با هم دوست و صمیمی بودیم که از حساب و کتاب مغازه خبر داشت هر روز با هم به یک کافه می رفتیم و چای هندی ماسالا می خوردیم و با هم درددل می کردیم.
علی ادامه داد: یک شب قبل از اینکه مهدی نقشه اش را به اجرا برساند به مغازه آمد و پس از اصلاح موهایش به من گفت اگر به سمت خانه می روم او را میدان آرژانتین برسانم که در میان راه یکی از شاگردانم با من تماس گرفت و تصمیم گرفتیم او را هم همراه خود ببریم به همین خاطر نقشه مهدی انجام نشد اما فردا شب ساعت 22 بود که مهدی برای اصلاح صورت به مغازه آمد و پس از انجام کارش از من خواست تا او را تا میدان آرژانتین برسانم.
پسر آرایشگر گفت: در مسیر بودیم که مهدی ادعا کرد پودر چای هندی را خریده به همین خاطر در کنار یک دکه روزنامه فروشی توقف کردیم و او با گرفتن آبجوش چای ماسالا درست کرد، وقتی چای را خوردم مزه خوبی نداشت که مهدی می گفت پودر چای را زیاد ریخته به همین خاطر مزه اش تغییر کرده است.
علی به خبرنگار رکنا گفت: اصلا فکر نمی کردم مهدی برای من نقشه کشیده و پس از خوردن چای بیهوش شدم و تا 3 روز بعد هیچی به یاد ندارم و شنیدم که ساعت 3 صبح ماموران کلانتری 103 گاندی مرا در خیابان میرداماد پیدا کردند و بیمارستان منتقل کردند که 15 ساعت در بیمارستان بیهوش بودم و 3 روز نیز تحت نظر پزشکان در بیمارستان بستری شدم و حتی یکبار بهم شوک قلبی وارد کردند تا زنده بمانم.
آرایشگر جوان در مورد بخشیدن مهدی به رکنا گفت: من آدمی بودم که همیشه به افراد اعتماد می کردم و خیلی زود صمیمی شده و همه زندگی ام را به آنها می گفتم که مهدی با این کاری که با من کرد یاد داد تا دیگر احساسی و خون گرم نباشم و اعتماد نکنم.
مهدی انقدر شاکی در پرونده اش دارد که رضایت من نقشی در آن ندارد و از مهدی هم تشکر کردم که با سرقت 2 میلیون پول مسیر زندگی ام را تغییر داد و شاید اگر این اتفاق نمی افتاد احتمال داشت رفتارم برای من خطراتی را ایجاد کند.
بنا به این گزارش، بازپرس شعبه 7 دادسرای ناحیه 34 با تقاضای چاپ عکس مهدی خواست تا کسانیکه در دام فریبکاری و سرقت به شیوه مسموم وی گرفتار شده اند به پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران مراجعه کنند.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان