سرقت از پشت میلههای زندان شگرد عجیبی است که برخی زندانیان انجام میدهند. این افراد با سوءاستفاده از ساده لوحی برخی شهروندان که سودای پولدار شدن دارند سناریوی یک کلاهبرداری را براحتی طراحی و اجرا میکنند.
چندی پیش با شکایت چند نفر از شهروندان به پلیس که در میان آنها دکتر و مهندس و وکیل نیز به چشم میخورد پروندههای کلاهبرداری در اداره آگاهی به جریان افتاد. تمامی آنها مدعی بودند افرادی با آنها تماس گرفتهاند و خبر برنده شدن در یک مسابقه تلفنی یا تلویزیونی را دادند و به این بهانه آنها را پای دستگاه عابر بانک کشانده و با شگردی خاص موجودی حسابشان را خالی کردهاند. بهدنبال این شکایتها بود که کارآگاهان اداره 14 پلیس آگاهی وارد عمل شده و مشخص شد این کلاهبرداریها از داخل زندان صورت میگیرد و بدین ترتیب دو مرد و یک زن در این ماجرا دستگیر شدند. یکی از این متهمان که در عملیات ویژه پلیس پایتخت دستگیر شده به خبرنگار «ایران» میگوید: 25 سال از عمر 50 سالهام را در زندان گذرانده و هنوز هم بهخاطر جرایمی که مرتکب شدهام باید پشت میلههای زندان بمانم. او کلکسیونی از جرایم را در پرونده خود دارد از قتل و سرقت مسلحانه گرفته تا سرقتهای معمولی. وی درباره شگرد کلاهبرداریاش میگوید:باورتان نمیشود اگر بگویم رئیس بیمارستان و کارمند بانک و حتی وکیل دادگستری هم گول این نقشه ما را خوردهاند. از پشت میلههای زندان شروع به شمارهگیری میکردیم، برایمان فرقی نمیکرد چه شمارهای باشد. اوایل پیامک میدادیم اما الان تماس تلفنی میگیریم. هر کسی گوشی را برمیداشت به او میگفتیم از رادیو جوان یا شرکت همراه اول تماس میگیریم وشما در مسابقه برنده شده اید. آنها را با این ترفند به پای دستگاههای عابر بانک میکشاندیم و...
بیشترین پولی که از این راه کلاهبرداری کردید چقدر بود؟
یادم نمیآید اما 300 میلیون تومان هم داشتیم. آنها را به مقابل دستگاه خودپرداز می کشاندیم و با ترفند پول هایشان را به حساب های خودمان واریز می کردیم. کارتهای عابر بانک را از معتادان میخریدیم از 50 هزار تومان گرفته تا 100 هزار تومان.
چند سال است این کار را انجام میدهید؟
10 سالی میشود اما گاهی به خودم مرخصی میدادم و کمی از این کار فاصله میگرفتم. در تمام این 25 سال زندان بودم اما هر بار یا با سند از زندان مرخصی میگرفتم یا اینکه فرار میکردم. در هر حال وقتی پایم از زندان به بیرون میرسید سراغ کار خلاف میرفتم.
سابقه قتل همداری، چه کسی را کشتهای؟
پاپوش برایم درست کردند. قتلی در کار نبود. به یک نفر تیراندازی کردم و او خودش را سر به نیست کرد از من به اتهام قتل شکایت کردند اما بعد از مدتی تبرئه شدم.
زیر حکم قصاص
دومین عضو این باند خشایار نام داد، محکوم به قصاص است و او هم در زندان رجایی شهر با پیامکها و تماسهایی در رابطه با برنده شدن کلاهبرداری میکرد.
به چه جرمی بازداشت شدی؟
به خاطر قتل. سال 84 در شهرک ولیعصر در یک نزاع دست به قتل زدم و خانواده مقتول هم قصاص خواستند. الان هم زیر حکم قصاص هستم.
به غیر از قتل جرایم دیگری هم داری؟
بله، سرقت و آدم ربایی و تخریب. آن زمان در کار خرید و فروش مواد بودم و به یک نفر 30 میلیون تومان مواد فروختم اما پولم را نمیداد. برای همین او را به شرکتم بردم تا پولم را نقد کنم و او هم از من بهخاطر آدم ربایی شکایت کرد.
از چه کسانی کلاهبرداری میکردید؟
فرقی نمیکرد. فقط جالبی ماجرا اینجا بود که افراد تحصیلکرده تا دلتان بخواهد فریب این پیامکها و تماسها را میخوردند.
زن تصویربردار در سودای پولدار شدن
یکی از اعضای دیگر این باند کلاهبرداری زن جوانی است که تصویربردار مجالس عروسی است.
چطور این کار را انجام میدادید؟
از این ماجرا هیچی نمیدانستم. ناخواسته وارد این ماجرا شدم. سه ماه قبل در تلگرام با یکی از این متهمان آشنا شدم. او کم کم با من طرح دوستی ریخت و وقتی فهمید از شوهرم جدا شدم و وضع مالی خوبی ندارم گفت به من کمک میکند. با این ترفند شماره کارت مرا گرفت و یکبار دو میلیون تومان و بار دیگر 6 میلیون تومان به حساب من پول واریز کرد. یک بار از من خواست با پولی که به حسابم ریخته بود برای اویک سکه طلا بخرم. دفعه دوم هم یک گوشی آیفون ایکس خریدم و به همین طریق به او دادم.
یعنی نمیدانستی که متهم از داخل زندان این کار را انجام میدهد؟
اصلاً، او برایم مدام از خودش عکس میفرستاد و تصور این ماجرا خیلی بعید بود. دستگیر که شدم متوجه شدم که او محکوم به حبس ابد است و از داخل زندان با من ارتباط تلفنی داشته است.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان