عقب نشینی خیره کننده و ناگهانی کره شمالی، مبنی بر اعلام متوقف کردن آزمایشهای هستهای و موشکی خود از تاریخ ۲۱ آوریل (اول اردیبهشت)، به اضافه پیشنهاد ایجاد شبه جزیره کره عاری از سلاح اتمی توسط رهبران دو کره در روز ۷ اردیبهشت، دنیا را غافلگیر کرده است. آژانس خبری کره جنوبی اعلام کرد که آن کشور برای ثبوت جدیت خود، پایگاه آزمایشهای هستهایاش را برای همیشه تعطیل خواهد کرد.
سال گذشته تنش بین واشنگتن و پیونگ یانگ بر اثر آزمایشهای تهدید کننده و خطرناک کره شمالی به حد بحرانی رسید. سپتامبر سال گذشته کره شمالی "قویترین" بمب اتمی خود را که قدرت آن گفته میشود هفت برابر بمبی بود که آمریکا در سال ۱۹۴۵ بر روی هیروشیما انداخت آزمایش کرد. دو ماه بعد کره شمالی موشکی را آزمایش کرد که بنا به گفته متخصصین میتواند همه خاک ایالات متحده را در نوردد.
اما راز این تغییر سیاست ناگهانی چیست؟ یک دلیل میتواند این باشد که کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی، به این نتیجه رسیده که کشورش به اندازه کافی قدرتمند شده که از حمله احتمالی آمریکا در امان بماند. آزمایشهای بیشتر خشم کره جنوبی، ژاپن و آمریکا را بر میانگیزد و لذا زیان ناشی از آزمایشهای بیشتر افزونتر از منافع آن است.
اما دلیل دیگر که گروهی از تحلیلگران بیشتر به آن تمایل نشان میدهند این است که هدف رهبری کره شمالی این بوده که وضع را به حد بحرانی بکشاند و سپس از موضع قدرت با آمریکا و کره جنوبی برای رفع تحریمها، برقراری رابطه و خروج از انزوای بینالمللی وارد مذاکره شود. قرائنی وجود دارد که این فرضیه را تقویت میکند.
از سال ۲۰۱۱ که "اون" به قدرت رسید استراتژی "پیشرفت موازی" در برنامه هستهای و اقتصاد در دستور کار قرار گرفت. اما روز ۲۰ آوریل (۳۱ فروردین) وی اعلام کرد که استراتژی مزبور به پایان راه خود رسیده و راهبرد جدید مترکز بر بازسازی اقتصاد کشور است. برخی از تحلیلگران معتقدند که "اون" در نظر دارد راهی را که چین از سال ۱۹۷۸ تحت رهبری دنگ شیائو پینگ آغاز کرد دنبال کند، درهای کشور را بر روی جهان خارج باز کند و راه شکوفائی اقتصادی را در پیش گیرد. به عبارت دیگر تندرویهای سال گذشته محاسبه شده بوده و تا اینجا نتیجه هم داده است. قابل تصور نبود که رئیس جمهور آمریکا بدون قید و شرط حاضر به نشستن بر سر میز مذاکره با "اون" شود.
تحول اخیر در کره شمالی چه تاثیری بر برجام میتواند داشته باشد؟ صرف نظر از اینکه سیاست کره شمالی چه بوده که به وضعیت کنونی منجر شده باید دید آمریکا چگونه وضعیت را برآورد میکند. مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا، در نشست ناتو در بروکسل گفته است: "فشار اقتصادی جهانی به رهبری پرزیدنت ترامپ (که برروی کره شمالی اعمال شد) باعث گردید که (اون) به این نتیجه برسد که بهترین گزینه برای حفظ منافعش این است که بر سر میز مذاکره بنشیند و راجع به موضوع خلع سلاح اتمی مذاکره کند".
این نگاه و نتیجهگیری میتواند در تصمیمگیری ترامپ برای تعلیق یا بازگشت تحریمهای هسته ای ایران تا روز ۲۲ اردیبهشت ماه موثر باشد. به این معنا که اگر یک قدرت سرکش اتمی که هم بمب هستهای و هم موشک بالستیک بین قارهای در اختیار دارد زیر فشار تحریمها مجبور به عقب نشینی شود چرا در مورد ایران چنین سیاستی نتیجه ندهد؟ با مراجعه به گفتههای رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه قبلی آمریکا، در سال ۲۰۱۷، میتوان دریافت که نگاه آمریکا این است که حتی اگر بازگشت تحریمهای هستهای منجر به ایجاد نارضایتیهای گستردهتر و نهایتا تغییر سیستم سیاسی در ایران نشود، فشارهای تحریمی میتواند "هژمونی و استیلای ایران را (در منطقه) عقب" براند.
آیا اروپا می تواند ترامپ را متقاعد به ماندن در برجام کند؟ از ماه ژانویه که ترامپ بار دیگر تحریمهای هستهای ایران را تعلیق کرد وی بطور مداوم گفته است که اگر شرایط آمریکا برآورده نشود آن کشور بطور یک جانبه توافقنامه هستهای بین ایران و قدرتهای غربی (برجام) را ترک خواهد کرد. آمریکا میخواهد محدودیتها بر روی برنامه هستهای ایران دائمی شود، بازرسیها گستردهتر شود و مراکز نظامی را هم در بر بگیرد، برنامه موشکی ایران محدود شود، و ایران از نقش خود در منطقه (در عراق، سوریه، لبنان، و بنا به نظر آمریکا در یمن) عقبنشینی کند.
اروپائیها نظرشان این است که برجام دست نخورده باقی بماند اما به ایران فشار وارد شود که توافقهای تکمیلی، در زمینههای مورد نظر آمریکا، ضمیمه برجام شود. آیا آنان خواهند توانست ترامپ را با خود همراه کنند؟ اکثر تحلیلگران بر این اعتقادند که اروپا در این امر موفق نخواهد شد ولی قرائن نشان میدهد که اروپا به رهبری بریتانیا، فرانسه و آلمان از توافق خارج نخواهد شد.
اما اگر ترامپ تحریمها را تعلیق نکند (یا به عبارت دیگر تحریمهای هستهای که عمدتا دو بخش نظام بانکی و نفت ایران را هدف میگیرد دوباره باز گردد) دو حالت ممکن است اتفاق بیفتد. یکی اینکه آمریکا به روال سالهای پیش از برجام هر فرد حقیقی و یا حقوقی را که تحریمهای آمریکا را نقض کند جریمه کند. این احتمال ضعیف است چون عملا آمریکا باید با اروپا وارد یک جنگ تجاری شود.
سناریوی محتملتر این است که ترامپ تحریمها را بازگرداند اما فعال نکند. به عبارت دیگر، آمریکا کسی را برای نقض تحریمها جریمه نکند و به اروپا تا یک ضربالاجلی فرصت دهد که با ایران به یک توافق تکمیلی برسد. مشکل این سناریو در این است که امکان دارد شرکتهای اروپائی از ترس بازگشت جریمهها دست به داد و ستد دراز مدت، به خصوص سرمایهگذاری در ایران نزنند و بانکهای خارجی نیز از کار با ایران سر باز بزنند (همین الان هم ایران برای انتقال پول به داخل کشور و نقل و انتقال پولهای ناشی از فروش نفت دچار مشکل است که نیاز به بحث جداگانهای دارد).
معنای این حرف این است که "در عمل" اقتصاد ایران مختل خواهد شد؛ هر چند که آمریکا برخورد جدی با متخلفین نکند. از همین روست که علیاکبر ولایتی، مشاور رهبر ایران در سیاست خارجی، روز ۶ اردیبهشت گفت که اگر "آمریکا از برجام خارج شود، ایران نیز حتما خارج میشود". این موضع منطقی هم به نظر میرسد. اگر قرار باشد ایران از توافق منتفع نشود و در عمل وضعیت سابق باز گردد، ماندن در توافق جاذبهای برای ایران نخواهد داشت. این موضوع را معاون وزارت خارجه نیز مطرح کرده است.
نهایت اینکه اگر تا روز ۲۲ اردیبهشت که قرار است ترامپ تصمیم نهائی خود را بگیرد اروپا و آمریکا نتوانند به راه حل مشترکی برسند یک سناریو تشدید تدریجی تنش بین ایران و آمریکا و نهایتا فروپاشی برجام است.
سناریوی دیگر برقرار ماندن برجام و ادامه رابطه تجاری بین ایران و اروپا تا یک مدت محدود است که توسط ترامپ تعیین می شود. در این حالت چون احتمال قبول شرایط آمریکا از سوی ایران و تنظیم یک توافق نامه تکمیلی پائین است باید انتظار آغاز جنگ تجاری در دو سوی اقیانوس اطلس بین اروپا و آمریکا را داشت. ایتالیا، اسپانیا و اطریش پیشاپیش مخالفت خود را برای اعمال تحریم های جدید بر ایران اعلام کرده اند. طبق قوانین اتحادیه اروپا هر نوع تحریم باید "به اتفاق آراء" صورت بگیرد.