همیشه با کارلوس کیروش شروع کردهایم، این بار اما شخصی که قصه را از او شروع میکنیم، آرین قاسمی است. آن وقت ها که تازه روزنامه نگار شده بودیم، می گفتند رضا چلنگر اسطوره مترجمهاست. او که گاهی حس واقعی بلاژویچ را با میمک فتوژنیک صورتش برایمان بهتر و واقعیتر نشان میداد. گاهی برای آنکه حس واقعی بلاژ را بفهمیم به چهره آقا رضا نگاه میکردیم. به خنده و شوخی نقل محافل میکردیم که رضا حتی بدترین فحشهای بلاژ را ترجمه میکند و روایت میکردیم در یکی مصاحبهها به رضا فحش داده بود و او با خنده فحش ها را ترجمه کرده و گفته بود خطاب به خود اوست. آرین قاسمی هم دقیقا در همین نقش فرو رفته است. احساس او در این روزهای نزدیک به جامجهانی برای بیان حس واقعی کیروش، از چیزی که تصور میکنیم داغتر و پرحرارتتر است. گاهی کیروش هم مکثی میکند و به آرین نگاهی میاندازد. چیزی شبیه به یک حس همزاد پنداری. در بعد از ظهر چهارشنبه گذشته که باران در تهران از روی شک و تردید میبارید، گفتوگویی متفاوت با کارلوس کیروش داشتیم. جنس این مصاحبه، با همانهایی که منتقدانش میگویند گرد خاکستری روی آنها میپاشد، فرق داشت. حرفهای امیدوار کننده کارلوس در کمتر از 60 روز مانده به شروع جام جهانی، امیدوارترمان کرد. او در این مصاحبه راجع به مسایل مهمی حرف زد و از این گفت که برخلاف ادعاها و مطالبی که منتشر میشود او با باشگاهها تعامل بسیار خوبی داشته است. کیروش همچنین خبر خوشحال کنندهای داد و با قدرت گفت، قرار نیست ایران جوجه اردک زشت جامجهانی باشد.
امیدارم این بار سر کیف باشید. بیشتر میخواستیم بدانیم شرایط چطور است حالا که کمتر از 60 روز تا شروع جامجهانی باقی مانده است.نه واقعا احساس خوبی دارم. سوال اصلی این است که حال تیم خوب است یا نه؟
سخت در این مدت مشغول کار بودیم. تلاش کردیم تمام مراحل پیش بینی های لجستکی، آماده سازی و مراحل دیگر که مربوط به بازی ها و تجهیزات البسه و ... را مهیا کنیم. در نتیجه مواردی که در دست ما بوده تلاش کردهایم به نحو احسن انجام دهیم. ولی در اختیار بودن بازیکنان مطلبی است که از دست من خارج است. در یک سال گذشته در تلاش بودیم که سعی کنیم این برنامه ریزی را به صورت نرم و مناسب انجام دهیم ولی متاسفانه با برنامه ریزی کنفدراسیون الان باشگاهها، مربیان، بازیکنان و ما در تیم ملی به مشکل بخوریم. خیلی اتفاقی روی این مسئله داشتم کار می کردم. این لیست 30 بازیکنی که در حال حاضر داریم...5 می که اردوی ما شروع می شود، از کل این لیست 30 نفره تنها 5 نفر در اختیار ما خواهد بود که تازه یک نفر از بین آنها مصدوم است. یعنی ما برای شروع اردو تنها 4 بازیکن در اختیار داریم. واقعا شرایط دشواری داریم. باشگاهها هم همینطور. بازیکنان و مربیان هم همینطور. ولی واقعیت این است که ایران و ما بیش از یک سال قبل تلاش کردیم راهکاری را مقابل کنفدراسیون قرار دهیم. متاسفانه آنها به خاطر عدم دیدگاه مناسب و عدم حمایتی که داشتند، از ویژن و تفکر ما حمایت نکردند. پیشنهاد ما خیلی ساده و کاربردی بود. به خاطر سال جامجهانی یک متد خاص پیشنهاد کردیم که استثنا راند یک هشتم به سال آینده و بعد از جامجهانی بیفتد. شرایط خاص ملزم می کند فرد را که با جرات و جسارت خاص راهکار مناسب را پیدا کند. اینجاست که شما باید مدیریت و رهبری خاصی به خرج بدهید. بگذارید یک مثال برایتان بزنم. قطر 2022 به جای اینکه جام جهانی را در خرداد یا تیرماه برگزار کند، تصمیم خاص گرفتند استثنائا جام جهانی در زمستان برگزار شود، آن هم به خاطر مسایل گرمایی. رهبری یعنی این. تصمیمات مدیریتی یعنی این. از طریق فدراسیون فوتبال این پیشنهاد را به کنفدراسیون ارایه دادم که مورد قبول قرار نگرفت. الان با شرایطی مواجه شدیم... پیشنهاد ایران تائید نشد و حالا مجبوریم به قوانین afc احترام بگذاریم و راند یک هشتم نهایی را قبل از جام جهانی برگزار کنیم. فقط ایران است که با بهترین بازیکنانش بازی می کند. عربستان، کره استرالیا و ژاپن پیشنهاد را قبول نکردند ولی بازیکنان شان در آسیا بازی نمی کنند. شما چطور متوجه می شوید؟ با یک کلمه می تواند این شرایط را تشبیه کرد. به معنای واقعی مسخره است.
البته حقیقتی را که می گویید را قبول دارم ولی یکسری مطالب خواندم که مثلا درباره عربستان مثالی زدید درست نبوده است و عربستان از بازیکنانش در لیگ قهرمانان استفاده میکند. شاید رسما اعلام و ابلاغ نکرده اند بهترین بازیکنان شان را از تیم های باشگاهی بگیرند ولی کاملا مشهود است وقتی بهترین بازیکنان شان در تمرینات لیگهای اروپایی از جمله لالیگا، و انگلیس و... هستند و اردوی تیم ملی کشورشان از روز چهارم می با همه بازیکنان شروع می شود، این چه معنایی دارد؟
همه بازیکنان در اختیارشان هستند. بگذارید جور دیگر توضیح بدهم. برای مثال اگر فدراسیون و سازمان لیگ اعلام کند تمام بازیکنان ملی پوش اردو را از پنجم می آغاز میکنند، چه معنایی دارد؟ یعنی بازیکنان در اختیار تیمملی هستند و در اختیار باشگاهشان نخواهد بود. بیائیم به جای اینکه روی این مباحث دامن بزنیم، به چند نکته زیر توجه کنیم؛ تیمملی ایران وظایف سنگینی در جام جهانی روی دوش دارد. وظایف بزرگی پیشروی ماست چون با بزرگترین چالش تاریخ فوتبال ایران در جامجهانی روبرو هستیم. مطمئنا برای مواجه شدن با این چالش نمیتوانیم یک راهکار ارزان یا راهکار حراج گونه و یا راهکاری که در حراجی به دست آوردهایم، استفاده کنیم. فراموش نکنیم هر چیزی در زندگی قیمت خاص خودش را دارد. اگر میخواهید در این زندگی(جام جهانی)بازی کنید باید قیمتش را با از خود گذشتی، با تعهدهای بزرگ و با تصمیمات بزرگی که آن سطح از مسئولیتها برای ما به وجود آورده بگیریم، بپردازیم. باید قیمت را با بالا بردن توانایی هایمان تا سطحی که مسئولیت به ما نشان میدهد انجام دهید.
ما مربیان در تیم ملی کاملا آماده هستیم. تمام وقتمان را میگذاریم تا به این هدف برسیم. تلاش میکنیم بازیکنان را کاملا آماده نگه داریم. بازیکنان هم همینطور. آنها خیلی تلاش میکنند. من حتی یک پیراهن در تیمملی را نمیتوانم به کسی بدهم. هر بازیکنی که میخواهد صاحب آن پیراهن شود باید تعهد بالایی نشان دهد و هزینه را باتعهد، زجر و زحمتی که به خرج میدهد، بالا ببرد. به همین خاطر هم باشگاهها برایشان کار سخت شده است و در شرایط خوبی ندارند، هم برای ما در تیم ملی. حالا زمانی است که باید به اولویتها توجه کنیم.(او به صندلیاش اشاره میکند) من و آرین(مترجمش) الان نمیتوانیم روی یک صندلی بنشینیم. اینجاست که مدیریت باید تصمیمات مدیریتی بگیرد. آنجاست که باید شجاعت لازم برای گرفتن تصمیمات و اجرای آنها را به خرج دهد. راهکار الان چیست؟
نمیدانیم شما باید بگویید. یک برنامه، یک برنامه مدون داریم و طبق همان جلو میرویم. 10 بازیکن داشته باشیم، بهتر از این است که 8 بازیکن در اختیار داشته باشیم. اگر 8 بازیکن در اختیار داشته باشیم، بهتر از این است که 4 بازیکن در اختیار داشته باشیم. اگر چهارتا هم داشته باشیم، از یکی بهتر است. یعنی با هر چیزی که داریم باید جلو برویم. بعد از اتمام برنامههایمان من باید تصمیمات مهمی بگیرم و مطمئنا تصمیمات من در این راستان نیست زندگی کسانی را که کنار من هستند، راحت کنم. مسئولیت من این نیست زندگی آنها را راحت کنم بلکه وظیفه من این است که آنها را برای کارهای سخت آماده کنم. کار من به هیچ عنوان راحت نیست. وقتی تلاش میکنید تیمتان را بهتر کنید و تیمتان را بهبود ببخشید، کار راحتی ندارید. باز هم خیلی ساده به شما میگویم. ما در مسیر خودمان در جامجهانی قرار داریم یا دنبال من میآئید و به مسیری که من تشخیص داده، ام میرویم و یا خیر، جا خواهید ماند.
بحث تعامل با مربیان باشگاهها بود. میگفتند مشکل حل میشود. دیدم که اخیرا شفر با شما تعامل داشت و با شما جلسه داشتند و دقیقا بعد از آن جلسه بازی با سوریه لغو شد. قبل از جامجهانی 2014 هم ما این شرایط را داشتیم و یکسری بازیکنان از قطار تیمملی جا ماندند. آیا ممکن است در جامجهانی پیشرو هم این اتفاق رخ دهد؟ گاها گمانهزنیهای زیادی وجود دارد که من نمیدانم از کجا نشات گرفتهاند اینکه میگویند مشکلاتی که بین باشگاهها و تیمملی وجود دارد. من درک نمیکنم چرا این صحبتها بیان میشود. واقعیت این است تا قبل از اعلام لیست 23 نفره تیم ملی ما طبق قانون فیفا روی یک لیست 35 نفره کار میکنیم که بازیکنان 8، 9 باشگاه داخلی شامل این لیست میشوند. به صورت کلان و کلی صحبت کنم همکاری و درک باشگاهها... بگذارید یک کلمه برای توصیفش پیدا کنم... خب پرفکت و بی نظیر نبوده اما بسیار مثبت بوده است. چیزی بی عیب و نقص نیست ولی این همکاری واقعا خوب بوده است. 36 سال تجربه کار دارم. واقعیت این است که همکاری باشگاهها بسیار بسیار خوب است. به این منظور میگویم که هم تیمملی و باشگاهها یک سرمایه مشترک داریم و آنها بازیکنان هستند. وقتی بازیکنان شرایطشان خوب است هم باشگاهها از این مسئله راضی هستند، هم بازیکنان لذت میبرند و هم برای من بسیار خوب است. هیچکس حتی نباید فکر کند که سرمربی تیمملی خدای ناکرده بخواهد بازیکنان باشگاهی را طوری دعوت کند که به آنها و باشگاهها لطمه بزند و متضرر شوند. وقتی سیدجلال، وقتی امیری، وقتی امید ابراهیمی و دیگر بازیکنان خوب بازی میکنند و عملکردشان در باشگاههای خوب است، برای من عالی است؛ دقیقا همان چیزی که من میخواهم. به صورت کلی در جواب شما باید بگویم همکاری باشگاهها خیلی خوب بود.
چیزی که میتوانم بگویم با 99 درصد از باشگاهها ارتباط ما بسیار مثبت بود. اینگونه گمانهزنی ها و حرف ها از جایی نشات می گیرد که عدم ارتباط بین یک باشگاه و تیمملی وجود دارد. این مطلب منعکس کننده واقعیات رابطه ما و دیگر باشگاهها نیست چون فقط میتواند یک باشگاه با ما ارتباط نداشته باشد. این قسمت اول بود. مشکل اصلی ما در قسمت دوم آمادهسازیمان وجود دارد. قسمت دوم مشکل ما مرتبط با مشکلی میشود که خالق آن کنفدراسیون فوتبال آسیا بوده است. به خاطر اینکه آنها سر وقت وظیفهشان را انجام ندادند. ما سر وقت هشدار لازم را به آنها دادیم. اخیرا کنفدراسیون فوتبال آسیا نامهای برای ما فرستاده که چگونه میتوانیم به آماده سازیتان برای جامجهانی کمک کنیم. آنها این نامه را به ژاپن، استرالیا و کرهجنوبی هم فرستاده است. آنها واقعا این نامه را فرستاده اند. وقتی در کنگره کنفدراسیون فوتبال آسیا بودم، گفتم راهکاری که واقعا شما با آن میتوانید به ما کمک کنید این است که راند یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان را به بعد از جامجهانی موکول کنید. همه هم موافق این حرف من بودند. همه کشورها از جمله ژاپن، استرالیا، کره جنوبی و عربستان که در جامجهانی حاضر هستند. حتی کمیته فنی کنفدراسیون هم موافق این مسئله بود. بعد به من گفتند شما باید این پیشنهاد را خیلی وقت پیش میداید چون الان دیر شده است!
حتی آنجا من شوکه شدم. گفتم شما الان میگوئید من پیشنهاد را قبلا نداده بودم؟ گفتند بله، همینطور است و الان دیگر دیر شده است. به آنها گفتم من یک سال قبل این حرف را زدم و رسما به کنفدراسیون فوتبال آسیا نامه زدم. خیلی جالب بود کمیته فنی کنفدراسیون راجع به این مسئله نمیدانست، حتی عربستان، ژاپن، کره جنوبی و استرالیا که ما این پیشنهاد را داده ایم. سوال من اینجاست؛ چه شخصی بر علیه این داستان رای منفی داد که تائید نشود؟ تنها یک کلمه هست که این قضیه را خوب توضیح بدهد، همان کلمه مسخره است! واقعا مسخره است. با این بازیهای لیگ قهرمانان آسیا برنامه کوتاه مدت ما نزدیک به جامجهانی کاملا لطمه میخورد. همه مربیان تیمهای ملی که میشناسم و در آسیا کار میکنند، همه آنها همین نقطه نظر را دارند. بازیکنان آسیایی که در لیگهای کشور خودشان بازی میکنند یک برنامه آمادهسازی خاص و مختصر خودشان نیاز دارند. همهشان. یک مربی را من میشناسم به جامجهانی رفته باشد و این قوانین فیفا برایش راضی کننده باشد. این بدان معناست که داریم به فوتبال آسیا توهین میکنیم؟ خیر. ما مربیان واقعیتهای فوتبال آسیا را میفهمیم، به خوبی میبینیم و لمس میکنیم بازیکنانی که داخل فوتبال آسیا و در لیگهای داخلی بازی میکنند به یک سطح بالاتر برای آماده سازی نیاز دارند. گاس هیدینگ در کره جنوبی همین را قبول دارد. ایوویچ در ایران، آقای برانکو در ایران 2006 که همین تصور را داشت.
بله مصاحبه سال 2006 او با روزنامه بیلد هم گواه همین مسئله بود.همه آنها، همه مربیان همین نظر را دارند. مشکل اصلی اینجاست که ما این مرحله آمادهسازیمان را چطور نهایی کنیم؟ خواهشا سوء تفاهم نشود. حق مربیان باشگاهی هست که به خاطر وظایف روی دوششان، برای منافع خود بجنگند. بگذارید یک بار این را شفاف به همه توضیح دهیم؛ به خاطر اینکه کارلوس کیروش 50 درصد موقعیت شغلیام را در باشگاه بودهام و 50 درصد دیگر را در تیمملی. این وظیفه ماست که به خاطر منافع ملی و باشگاه، برای تیمملی بجنگیم. (او و آرین از جای خود بلند میشوند) شما اگر در یک قاره و یک کشور دو نفر را دارید که میخواهند روی یک صندلی بنشینند، این دو مربی را وادار نکنید با هم بجنگند چه کسی بنشیند. این وظیفه مربیان نیست. به خاطر اینکه چنین بحثی به جایی نمیرسد. بحث غیرمعقولی است. این تصمیم باید از جای بالاتر و از سوی مدیران ما گرفته شود. وقتی روسا در کنفدراسیون و فدراسیون این تصمیم را بگیرند ما تنها هستیم تا اجرا کنیم. خود من وقتی مربی باشگاهی در ژاپن بودم، قبل از جام جهانی 98، فدراسیون فوتبال ژاپن 65 بازیکن از لیست بزرگ تیم ملی را از باشگاهها گرفت. ناگویا که من سرمربیاش بودم 9 بازیکن را از دست داد. رئیس آنجا تصمیم گرفته بود. من موافق تصمیمش نبودم. من هم 6 ماه بازیکنان را از لیگ در اختیار نداشتم ولی روسا این تصمیم را گرفته بودند و اولویت تیم ملی ژاپن است. باید از دستور اطاعت میکردم و به کارم ادامه میدادم ولی اگر از من میپرسیدند آیا موافقی 9 بازیکن به تیمملی بدهی، میگفتم نه! در نتیجه این توضیحات پر عمق را من ارایه دادم چون مسئله اینجاست؛ در ایران میخواهند وانمود کنند جنگ بین مربیان است. هر مربیای دارد کار خودش را میکند. هر مربیای باید از منافع و حقوق خودش دفاع کند. سوال اصلی این است؛ بعد از این اردو بسیار پر واضح و شفاف خواهد بود در ایران اولویت نخست تیمهای باشگاهی هستند نه تیمملی. آیا این اشتباه یا درست است؟ میگویند همینی که هست! اولویت در ایران باشگاه است و لیگ قهرمانان آسیا ولی در عربستان صعودی اولویت تیمملی است. اینجا حق با کیست؟ بگذارید خداوند بزرگوار قضاوت کند.
امروز اینقدر مثبت صحبت میکند سخت است برایمان سوال شیطنتآمیز پرسیدن. بپرس. من امروز آماده پاسخگویی به سوالات شیطنت آمیز شما هستم!
سوال من این است که اگر حالا واقعا این بازیکن را به شما بدهند 40 روز بعد رونالدو تحویل میدهید؟ من سوال شما را نفهمیدم.
برانکو در برنامه 90 گفت اگر کیروش رونالدو به ما تحویل دهد، بازیکنان را میدهم. برای آنکه من هم مثل برانکو از حس طنزگونه استفاده کنم باید بگویم نمیتوانم 40 روزه رونالدو تحویل بدهم چون با او هشت سال کار کرده ام ولی مودریچ چرا!(خنده) میتوانم بازیکنان را به سطح او برسانم.(خنده جمعی) خوشحالم که این سوال را از من پرسیدید. وقتی آقای برانکو این جواب را داد، من را شگفت زده کرد. مثل رونالدو را 40 روزه نمیتوانم ولی مثل مودریچ را چرا.(خنده)
بگذارید مراتب احترامم را به مودریچ اعلام کنم. او بازیکن فوق العادهای است ولی خیلی شفاف به برانکو اعلام میکنم اگر بازیکنان را 40 روز به من بدهد، یک مطلب را قول میدهم... مطمئنا رونالدو تحویل نمیدهم ولی ضمانت میکنم تیمملی ما به مراتب بهتر آماده بازی با بزرگان خواهد بود. وقتی کیروش بازیکنان و تیمش را برای آماده سازی دارد، دیگر صحبت از تعطیلات و هالیدی نمیکنم. آنجا قضیه خیلی جدی است. فکر میکنم نتایجی که در 7 سال گذشته داشتهام نشان میدهد بدون هیچ شک و شبههای بنده احتیاج به یکسری حرفها ندارم. سبک کار من همیشه اینطور بوده که کمتر قول دادهام و بیشتر عمل کردهام. برانکو بهتر از همه میداند، وقتی یک مربی فرصت آماده سازی تیم خود را با بازی و اردوی مناسب داشته باشد، شانس بیشتری برای موفقیت خواهد داشت.
با توجه به عملکردی که در جامجهانی 2014 و به ویژه مقابل مسی و یارانش داشتیم، جواب این سوال برای ما تاحدودی مشخص است. ولی بد نیست برای افکار عمومی بگوئید چطور میتوانید بازیکنان را واقعا به این سطح برسانید؟ چطور میشود اینقدر بازیکنان در میانگین سرعت، جنگندگی و... پیشرفت میکنند. من به اردوی 40،45 روزه اصلا اعتقادی ندارم. عین راهکاری که قبل از جامجهانی برزیل داشتیم، بهترین راهکار بود. 10،12 روز اردو بعد استراحت و بعد اردوی 10،12 روزه و بعد جامجهانی. ولی مطلب اولی که تاثیر مستقیم دارد، روحیه تیمی منسجم، طرز تفکر متحد است. شاید بهتر است اینگونه بگویم؛ شاید یکسری نکاتی از جمله اینکه از لحاظ فیزیکی و آماده سازی روی آنها ضعف داریم، با هماهنگی بیشتر و بالاتر تیمی آنها را پوشش داد. اگر بخواهم به این مطلب پایه ای برسید، باید بازیکنان را داشته باشید. مطمئنا یکسری مطالب دیگر هست که در این تمرینات دوباره تکرار میشود ولی هدف اصلی ما هماهنگی تیمی است. یکسان سازی کار گروهی و تیمی ما خیلی مهم است.
با شناختی که از شما داشتیم معمولا خیلی بازیکن سخت وارد پوزیشن تیم اصلی میشود ولی شما بعد از صعود یکسری جوان از جمله قلی زاده، چشمی، نورافکن، حسینی و... را راحت تر وارد این چرخه کردید. الان نوع نگاه ما عوض شده و یا اینکه این بازیکنان خیلی با کیفیت هستند؟ مطمئنا تیم ملی جایی نیست که بازیکن بخواهد چیزی یاد بگیرند چون باید در باشگاه انجام شود. فوتبال بین اللملی دو رکن اصلی دارد. استعداد یا کیفیت و رکن دوم تجربه. به عنوان مربی فلسفه اصلی من است؛ دستمانم را مشغول به کار امروز میکنم و نگاهم را به آینده. مطمئنا راجع با بازیکنانی که اسم بردید، یک دفعه بعد از جام جهانی تصمیم درباره شان گرفته نشد. بعد از آن مسابقات با کار زیاد، تصمیمات طبیعی گرفته شد و من با همان نگرش کارم را ادامه می دهم. این نسل از بازیکنان جوان یعنی طارمی، ترابی، سعید، سردار و... شامل این تصمیم بودند. سردار قبل از جام جهانی 2016 از لیست ما خط خورد. همه بازیکنانی که نام بردم، جزئی از فلسفه کار ما هستند. دست ها مشغول کار امروز و چشمها معطوف به آینده.
برنامه 45 روزه شما اجرا نشد. با این حال قرار نیست که جوجه اردک زشت جامجهانی باشیم؟(اشاره به مصاحبه ای که 7 سال قبل با کیروش داشتیم) همینطور اخیرا بعضی مربیان علیه حرفهای شما درباره آماده سازی بازیکنان لیگبرتر موضع گرفتهاند و میگویند شما به این مربیان توهین کردهاید. (نیشخند) نه هیچ شانسی برای این اتفاق که جوجه اردک زشت جامجهانی باشیم، وجود ندارد. باید راجع به این صحبت کنیم. اخیرا وقتی من گفتم باید بیشتر زحمت بکشیم، بیشتر تلاش کنیم، بیشتر تمرین کنیم، آمادهسازی بهتری داشته باشیم و... خیلیها گفتند کیروش دارد به مربیان ایرانی بیاحترامی میکند. دارد علامت سوال جلوی تواناییهای این مربیان میگذارد. من واقعا شوکه شدم. فکر میکنم دقیقا برعکس این مطلب گفته شده. من احترام بسیار بیشتری نسبت به هر شخص دیگری به کار مربیان میگذارم. میخواهم بگویم است که با واقعیات راحت کنار بیائیم و آنها را بگوئیم. وقتی صحبت از احترام میشود؛ احترام واقعی این است به بازیکنان ملیپوش خود این فرصت را دهیم تا آمادهتر به جامجهانی بروند و بدرخشند. این فرصت را بدهیم که آبرومندانه رقابت کنند. من اگر دست خودم باشد، به این میگپویم احترام. برای همین است که خودم و کادرم روزی 18 ساعت در اینجا(پک) کار میکنیم. اگر این را میگفتم و در خانه مینشستم، میتوانستند بگویند کیروش به مربیان ایرانی توهین کرده است. من بیشتر هر روز بیشتر از همه در پک هستم و کار میکنم. من اینجا هستم که فوتبال ما پیشرفت کند. تبدیل به یک تیم بهتر شود. چطور ممکن است کسی که چنین پیامی را ساطع میکند و میخواهد بازیکنان آمادهتر شوند، بیاحترامی میکند؟ من فکر میکنم اگر کسی اینجا بگوید بازیکنان دیگر نیاز به کار بیشتر و پیشرفت ندارند، او توهین واقعی کرده است. اگر کسی بگوید کشور نیاز به زمینهای بیشتر و بهتر ندارد، او توهین کرده است. و اگر کسی نجنگد برای این هدف، آن توهین است. اگر شما در باشگاهی کار میکنید و برای رختکن بهتر، لباس بهتر، شرایط بهتر و.. نجنگید آنجاست که شما توهین میکنید. اگر من میآمدم اینجا و برای به دست آوردن یک جیم و یک مرکز تمرینی بهتر برای بازیکنان نمیجنگیدم آنجا توهین بود. اگر دروغ میگفتم به فوتبال ایران و پک را میکردم یک مرکز پزشکی خصوصی، آنجا توهین کرده بودم. این توهین و بیاحترامی است. اگر میگفتم فوتبالیستهای ما و مربیان ما این خواسته را دارند که پیشرفت نکنند، این توهین بود. واقعا یکسری حرف ها شوکه برانگیز بود.
شما تا اینجا بهترین مربی تاریخ ما بودهاید. همه دوست دارند یک جام در دوران شما بگیریم و آن جام، جام ملتهای آسیاست. همه آرزو دارند آن اتفاق رخ دهد و تابو شکسته شود. من از صمیم قلب میگویم ایران این شانس را دارد که قهرمانی جام ملتها را به چالش بکشد و این عنوان را به دست بیاورد و در امارات قهرمان شود. مردم ایران، هواداران فوتبال ایران مستحق این دستاورد هستند. همینطور فوتبالیستهای ایرانی در تیمملی. فکر میکنم در حال حاضر پتانسیل فوتبالیستهای ایران در حدی هست که بتوانند قهرمانی جامملتها را از آن خود کنند. برای بردن بازیها(یکی دو بازی) تمام شرایط لازم را داریم ولی برای رسیدن به قهرمانی-یک بار دیگر تکرار می کنم-اینجاست که باید یک نگرش متفاوت داشته باشید. هیچ چیز در زندگی راحت به دست نمیآید. هیچکس جام قهرمانی را به ایران هدیه نمیدهد. الان فکر میکنید لیپی در چین چه میکند؟ او تیم ملی چین را بهتر از همیشه دارد آماده میکند. کادر مربیگریاش امکانات، اردوهایش و همه کامل هستند. قطر و امارات به نظرتان چه میکنند؟ دارند خودشان را آماده میکنند تا نتایج بد مقدماتی جامجهانی را از خاطره همه پاک کنند. سوال بسیار بسیار مهمی پرسیدید، برای آینده فوتبال ایران. نگرش ما سریعا بعد از روسیه چه خواهد بود؟ میخواهیم استراحت کنیم، بخوابیم؟ میخواهیم بخواهیم؟ میخواهیم به سواحل دریای خزر برویم و کباب بزنیم؟ نه! همیشه باید کاملا هوشیار باشیم به آن حد از وظایفمان اگر رسیدیم، بهتر باشیم. من به عنوان یک مربی یک سوال اصلی دارم؛ چقدر همه حاضرند این مسئله را به عنوان اولویت بشمارند؟ اتفاقی که نمیتواند بیفتد،این است که نمی شود پشت سر هم، مسئولیتها را به آیندگان واگذار کرد. در جواب شما می خواهم یک سوال از شما بپرسم. بیش از یکسال قبل وقتی به جامجهانی صعود کردیم، یک چالش جلوی همه گذاشتم. اولویت اول فوتبال ایران در فصل آینده چیست؟ اولویت نخست فوتبال ایران چه بوده است؟ از شما می پرسم. شما به من جواب بدهید. اولویت اول چیست؟
شما در آن زمان گفتید تیمملی ولی الان... بله، باشگاهها. نمیگویم درست است یا اشتباه؟ بیائیم با واقعیتها مواجه شویم. اولویت اول باشگاهها هستند. فصل بعدی شما جام ملتها را دارید. چه چیزی اولویت اول فوتبال ایران برای فصل بعد است؟ 6 ماه قبل هم این سوال را کردم. باشگاهها مهم هستند یا تیمملی ایران؟ اگر باشگاهها را انتخاب کنید، شانس ما اینقدر(با دو انگشتش فاصله خیلی کمی را نشان میدهد) اگر نه تیمملی را انتخاب میکنید، شانس ما بسیار زیاد خواهد بود. یک بار دیگر میگویم از مربیان نخواهید این تصمیم را بگیرند. وظیفه مربیان نیست. رئیس فدراسیون و افرادی که در این مقام هستند میتوانند تصمیم بگیرند. نمیشود این سوء تفاهم واهی را ادامه داد که همه بگویند اولویت فوتبال ایران تیم ملی و موفقیت در جامجهانی است. همه هی بگویند تیمملی ولی وقتی زمان تصمیم گیری برسد و اردوی تیمملی شروع شود، واقعیت چیز دیگری را نشان دهد و نشان دهد اولویت تیمملی نیست و باشگاهها هستند. بازهم تکرار و تاکید میکنم. نگفتم درست است یا اشتباه؟
سوال آخر ما این است؛ بازیکنانی که الان داریم نسبت به 4 سال قبل هم جوانتر هستند و هم با انگیزهتر هستند. هم هیجان انگیزتر فوتبال بازی میکنند در لیگ یا لیگهای خارجی. ولی دیالوگ برقرار کردن با آنها سخت است. این مشکلی است که در کشور داریم. شاید دنیای آنها دنیای مجازی است. شوخیهایی میبینیم یا رفتارهایی میبینیم که شوکه کننده است. کمی کار را برای شما سخت نمی کند؟ البته چند سال است با آنها سر و کله زده اید. نه،نه. دشوار که نه. این جزئی از بازی مدرن شده است. یک سرمربی در پوزیشن من باید یک قدم از بقیه جلو باشد. مطمئنا در سال 2018 اگر بخواهید جهان را بدون رسانههای مجازی تصور کنید، غیرممکن است. با این پیشرفت تکنولوژی نمیشود جنگید. خود من هم برای همین سعی کردم خودم را تطبیق بدهم و یک قدم جلوتر بروم. سعی کردم آنها را تعلیم بدهم،یاد بدهم چطور با دنیای مدرن کنار بیایند. در گذشته ها شما زبان چینی انگلیسی عربی و لاتین داشتید ولی الان یک زبان مدرن به اسم زبان مجازی داریم. بازیکنان باید تعلیم لازم را در این باره دیده باشند. وظیفه ما این است با داشتن فردی مثل معتمدکیا و دیگر مربیان، این بازیکنان را آموزش و تعلیم بدهیم که چگونه در فضای مجازی امروز کار کنند. واقعیت است. همه چیز آنها را تحت نظر داریم. بررسی میکنیم. وظیفه ما این است که به آنها پیش توصیه کنیم. باید همینطور داستان را جلو ببریم. البته یکی هم باید بیاید من را رصد کند!(خنده جمعی)