ایران برای چندین هزار سال است که به جامعه متکثر چند نژادی, چند فرهنگی وچند مذهبی خود می بالد و این تکثر و تنوع تقریباً در همه جای ایران گسترش دارد اما علیرغم این تکثر و تنوع اجتماعی, دولت ایران در چند دهه گذشته مخصوصا پس از پیروزی انقلاب سال ٥٧ همواره دولتی یک دست، ایدولوژیک محور و متشکل از افرادی معتقد به قراعت ایدولوژیک از دین حکومتی شیعی بوده و دولت از این تکثر قومی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بی بهره بوده است. دولت ایران همواره به دلیل نقض حقوق اقلیت ها و نادیده گرفتن ظرفیتهای عظیم تکثر اجتماعی و سیاسی کشور برای تقویت انسجام اجتماعی، توسعه فرهنگی، رشد اقتصادی، تامین صلح و ثبات پایدار در داخل کشور و در منطقه مورد انتقاد بوده است. دولت ایران حتی متهم است که این سیاست انحصار طلبانه و ایدولوژیک محور را در کشورهای دیگر منطقه با هزینه بسیار گزافی از بدو اسقرار حکومت جمهوری اسلامی دنبال می کند که این سیاست باعث حساسیت مذاهب دیگر در منطقه شده و بی ثباتی بیشتر را در منطقه دامن زده است.
به دنبال ناآرامی های اخیر خوزستان که اعراب ایران در مقابل مرکز تلویزیون محلی دولتی در شهر أهواز و شهرهای دیگر برای ابراز نارضایتی از پخش برنامه تلویزیونی برای کودکان که در آن به تنوع قومیتی در ایران پرداخته بود ولی اعراب ایران را سهوا یا عمدا نادیده گرفته بود تجمع کرده و با دخالت نیروهای امنیتی بعضی از تجمعات به خشونت کشیده شده و چندین نفر بازداشت شدند که انتقاد دوباره فعالان حقوق اقلیت ها را در مورد عملکرد دولت ایران در زمینه حقوق اقلیت ها در بر داشت.
بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا دارای تنوع قومیتی هستند که از این تنوع در جهت توسعه حداکثری اجتماعی، سیاسی و اقتصادی با تضمین حقوق برابر بر محور انسانیت استفاده می کنند که این رویکرد انسان محور باعث ایجاد ثبات سیاسی بیشتر و اقتصادی پایدارتر در کشورهای توسعه یافته شده است. از نظر بسیاری از جامعه شناسان و اقتصاددانان تنوع قومیتی یک سرمایه عظیم اجتماعی و اقتصادی است که اگر با یک مدیریت حرفه ای و درست که منعکس از تنوع و تکثر اجتماعی در کشورباشد توام شود، میتوان از آن به عنوان یک اهرم قوی در جذب سرمایه، کارآفرینی، نوآوری اقتصادی، سیاسی و اجتماعی استفاده کرد.
متاسفانه دیدگاه ایدئولوژیکی غالب و حاکم بر عرصه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران این سرمایه عظیم اجتماعی را نادیده گرفته و به آن به صورت یک تهدید بالقوه نگاه می کند و به همین دلیل بسیاری از مسائل مربوط به حقوق اقلیت ها به صورت خط قرمز از طرف حاکمیت تبدیل شده است و حاکمیت بسیاری از فعالین حقوق اقلیت ها را متهم به جدایی طلبی یا فعال کردن گسلهای اجتماعی/قومیتی میکند. این در حالیست که که بسیار پر واضح است که سیاست های غلط، تبعیض آمیز و تمامیت خواهانه حس تعلق اقلیت ها را کاهش داده و گرایشات جداییطلبی را افرایش می دهد.
ظرفیتهای بالقوه قومیتی و تنوع فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و مذهبی در ایران مورد بی مهری سیاست ورزان تندرو، رادیکال و انحصار طلب درون حاکمیت قرار گرفته است و به شدت در حال درون گرایی و هدر رفتن است. بعنوان مثال اعراب بومی و اقلیت ایران دارای جمعیتی بالغ بر ۲ میلیون نفر می باشند که همانند همه اقلیت های دیگر در کشور سرمایه اجتماعی قابل توجهی برای ایران می باشند و در چهارچوب یک برنامه ریزی علمی و کارشناسی این اقلیت بومی میتواند راهگشای بسیاری از تنش های منطقه ای بین ایران و کشورهای عرب منطقه باشد و همچنین میتواند پیوند اقتصادی، اجتماعی و سیاسی عمیق تر و گسترده تری را بین ایران و کشورهای عرب منطقه مخصوصاً کشورهای عرب حوزه خلیج فارس ایجاد کند و ثبات منطقه ای بیشتری را به ارمغان بیاورد.
برزیل, هند, ارمنستان و ونزوئلا کشورهای هستند که از لحاظ جغرافیایی در منطقه خاورمیانه قرار ندارند و همچنین کشورهای غیر عربی هستند ولی بدلیل دارا بودن جمعیت عرب مهاجر عضو ناظر در اتحادیه عرب بوده و از این فرصت برای تقویت اقتصادی، روابط اجتماعی و فرهنگی با جهان عرب در جهت منافع ملی، منطقهای و فرا منطقه ای استفاده می کنند.
بریتانیا و بعضی از کشورهای اروپایی و آمریکایی هم بدون داشتن اقلیت بومی عرب یا جمعیت قابل توجه عرب دارای رابطه بسیار نزدیک سیاسی, اقتصادی اجتماعی با جهان عرب هستند بر همین اساس موفق شدند که سرمایه بسیار زیادی را از جهان عرب مخصوصاً کشورهای ثروتمند حوزه خلیج فارس را در کشورهای خود جذب کنند.
این در حالیست که ایران علارغم نزدیکی جغرافیایی، داشتن بستری بسیار مستعد و اقلیت قابل توجه بومی عرب ایرانی به دلیل سوء مدیریت و سیاستهای غلط قومی، ایدئولوژیکی و انحصار گرایانه نه تنها فاقد جذابیت های لازم برای جذب سرمایه جهان عرب بوده بلکه در حال حاضر تنش بین ایران و جهان عرب در یکی از بالاترین سطوح خود قرار دارد.
تنها قطر از کشورهای حوزه خلیج فارس تا اواخر سال ۲۰۱۷ میلادی بیش از ۴۵ میلیارد پوند سرمایه گذاری در بریتانیا انجام داده است. این در حالیست که حجم مبادلات تجاری دو کشور همسایه ایران و قطر به کمی بیشتر از ۱۰۰ میلیون دلار می رسد و در حالی که سقف تجاری عربستان سعودی و آمریکا بالغ بر میلیاردها دلار می باشد نه تنها روابط تجارت دو کشور همسایه عربستان با ایران پس از قطع روابط دیپلماتیک تقریباً به صفر رسیده است بلکه به دلیل سوء مدیریت و سیاست خارجی ضعیف تبدیل به یک تهدید نظامی و استراتژیکی هم شده است که فرصتی بسیار بدیل را برای فروش میلیاردها دلار سلاح برای غرب به عربستان و کشورهای دیگر عربی فراهم کرده است.
دانیال راستین,,
حقوقدان, پژوهشگر, روزنامه نگار آزاد و تحلیلگر مسائل سیاسی خاورمیانه
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان