ایران وایر :«همین روزها در منزلت سلاخی خواهی شد، با خانوادهات خداحافظی کن.»
این بخشی از پیام تهدیدآمیزی است که «حمیدرضا احمدآبادی» برای «مسیح علینژاد» فرستاده است. احمدآبادی یکی از معروفترین بسیجیهای ایران است. او در نمازجمعهها، تظاهراتها و راهپیماییهای حکومتی حضور دارد و تصاویرش در حال شعار دادن بارها در رسانهها منتشر شده اند. کاربران فضای مجازی او را با لقب «بسیجی دهن گشاد» میشناسند.
مسیح علینژاد روزنامهنگار و فعال مدنی منتقد حکومت ایران بارها از سوی حامیان جمهوری اسلامی تهدید شده اما می گوید اینبار از دیدن این پیامها و حجم خشونتی که در کلام این بسیجی وجود دارد، شوکه شده است: «من دفعههای اول که تهدید میشدم، میترسیدم اما اینبار چندشم شد. از تصور این که یک نفر برایش چه قدر آسان است که صحنه سلاخیشدن آدمها را قلمی کند، چندشم شد.»
حمیدرضا احمدابادی انکار نمیکند که این تهدیدها را خودش نوشته است. او به «ایران وایر» میگوید: «صبر ما بصیرت ما است. تا زمانی که بصیرت ما اجازه دهد، صبر میکنیم. اما ایشان از حد گذرانده است. مطمئن باشید مردم خارج از ایران به او یک گوشمالی درست حسابی خواهند داد. نه یک گوشمالی چک و لگدی، من میگویم باید زبانش را برید چون بیعفتی را ترویج میدهد.» مسیح علینژاد از منتقدان حجاب اجباری است. او کمپینهای «آزادیهای یواشکی» و «چهارشنبههای سفید» را برای مبارزه با حجاب اجباری به راه انداخته است؛ کمپینهایی که با استقبال زیادی از سوی زنان داخل ایران رو به رو شده اند اما نیروهای طرفدارحکومت را عصبانی کرده است.
احمدآبادی میگوید: «وقتی میبینیم خانم مسیح علینژاد فساد و بی عفتی را در بین خانمها و دختران ما ترویج میدهد و 250 دلار هم برای این کار پول میگیرد، خب ما هم باید او را مجازات کنیم. هرکس زبان ایشان را ببرد و بیاورد، به اندازه وزن زبان من طلای 24 عیار تقدیمش میکنم.»
او ادعا میکند که پیشتر هم مسیح علینژاد توسط خودش و همفکرانش مورد آزار و ضرب و شتم قرار گرفته است: «احتمالا انکار میکند اما سال 88 جلوی دانشگاه تهران توسط بنده چک و لگدی شد چون از حد و اندازهاش گذشته بود و توهین میکرد. ما موقع نمازجمعه جنبش سبزیها را به سمت کارگر شمالی هدایت کردیم و همان جا چک و لگدی شد. البته ایشان منکر میشود اما در انگلیس هم که گوشمالی جنسی داده شد.»
مسیحعلینژاد تصمیم دارد به خاطر این تهدیدها، از این بسیجی معروف شکایت کند: «من واقعا امیدی به دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ندارم اما وظیفه خودم میدانم در بزنگاهی که "دختران خیابان انقلاب" به خاطر اعتراض به حجاب این طور مورد خشونت قرار میگیرند و به زندان میروند، اجازه ندهم یک نفر که معترضان به حجاب اجباری را تهدید به قتل و اسیدپاشی میکند، همین طور راحت بگردد و جمهوری اسلامی پاسخگو نباشد.»
او پیش تر هم از «وحید یامین پور»، مجری رسانههای حکومتی به دلیل توهین و افترا شکایت کرده اما نتیجهای نگرفته است: «قبلا هم از وحید یامین پور شکایت کرده بودم و خانم "پورفاضل" وکیل من بود. ایشان گفتند او را تبرئه کردند. بنابراین، من امیدی به محاکمه عادلانه و... ندارم. اما شکایت میکنم چون انگشت اتهام به دستگاه قضایی است که معترضان به حجاب اسلامی را سریع محاکمه میکند اما اسیدپاشها و بیمارهایی را که تهدید به قتل میکنند، رها میگذارد تا به کارهایشان ادامه دهند.»
حمیدرضا احمد آبادی در مورد شکایت مسیح میگوید: «نمیتواند از من شکایت کند، ایشان باید شخصا بیاید. به چه کسی میخواهد وکالت دهد؟ کدام وکیل جراتش را دارد؟»
«نسرین ستوده»، وکیل شناخته شده و فعال حقوق بشر ساکن تهران هم اواخر ماه گذشته در فیس بوک پیامهای تهدیدآمیزی از حمیدرضا احمد آبادی دریافت کرده است. ستوده به «ایران وایر» میگوید: «البته لحن پیامهایی که برای خانم علینژاد فرستاده شده خیلی خشن تر است اما به هر حال، من هم توسط ایشان مورد توهین و تهدید قرار گرفته ام.»
او برای نسرین ستوده نوشته است که دست از کارهایت بردار: «توهینهای خیلی شدیدی کرده بود؛ به ویژه در رابطه با وظایف حرفهایام. گفته بود تو شغلت را به لجن کشیدی و تا دیر نشده برگرد. این از مصادیق بارز تهدید بود. یعنی اگر به کارت ادامه دهی، ما هم اقدام میکنیم. این تهدید و توهین از مصادیق بارز نقض مصونیت شغلی و حرفهای من بود.»
ستوده می گوید هنوز فرصت نکرده است به خاطر این موضوع شکایت کند اما قرار است به زودی شکایت خود را به مراجع قضایی بفرستد.
نسرین ستوده وکالت مسیح علینژاد را هم برای شکایت از حمیدرضا احمدآبادی پذیرفته است: «خانم علینژاد مثل همه اعضای خانواده مسوولان که خارج از کشور زندگی میکنند و حق رفتو آمد آزادانه دارند و در آنجا هم از آرامش و امنیت برخوردار هستند، حق دارد هرجایی را برای زندگی انتخاب کند و از امنیت برخوردار باشد. ایشان از من خواستند وکالتشان را قبول کنم، من هم قبول کردم.»
حمیدرضا احمد آبادی میگوید: «آفرین، آفرین. ما در خدمت خانم ستوده هستیم. اما به مسیح علینژاد بگویید اگر جرات داری، خودت بیا.»
پرسیدیم شما خانم ستوده را هم تهدید کرده بودید؟
پاسخ داد: «نه، من فقط امر به معروف و نهی از منکر کردم. گفتم شغلت را از دست دادی و این همه زجر کشیدی، بس است. من برادرانه میگویم تو که نمیتوانی تنهایی مقابل جمهوری اسلامی بایستی.»
مسیح علینژاد برای دادن وکالت به نسرین ستوده باید وکالتنامهای را در دفتر حفاظت منافع ایران در واشنگتن تنظیم کند و به ایران بفرستد. او روز گذشته به دفتر حفاظت منافع ایران مراجعه کرده اما به دلیل اینکه حاضر نشده با حجاب وارد دفتر شود، به کارش رسیدگی نشده است و او را بیرون کردهاند.
علینژاد میگوید: «من برای حفظ جانم به آنجا رفتم اما حجاب یک زن برای آنها مهم تر از جان او است. برای من به عنوان یک کنشگر و یک روزنامه نگار، افشای ظلم جمهوری اسلامی به زنان مهمتر از شکایتم است و در این مسیر، بخش دیگری از این ظلم آشکار شد.»
او با اشاره به این که مسوولان دفتر حافظ منافع ایران او را با هول دادن از محل دور کرد ه اند، میگوید: «مردان آنجا به من دست میزدند و من را هول میدادند که چرا حجاب نداری. در حالی که اگر با همین مردان دست بدهم، میگویند تو نامحرمی و دستم را رد میکنند. رفتار دیروزشان ریاکاری جمهوری اسلامی و دولت را به خوبی نشان داد. همین دفتر حافظ منافع در روز انتخابات ریاست جمهوری، زنان را بدون حجاب هم پذیرفت چون به رای آن ها احتیاج داشت. اما دیروز من را نپذیرفت چون حجاب نداشتم.»
مسیح علینژاد پیشتر هم در اعتراض به حجاب اجباری، بدون حجاب به دفتر حافظ منافع مراجعه کرده بود تا واکنش مسوولان این دفتر را به تصویر بکشد: «آن زمان مورد نقد اصلاحطلبان خارج از کشور قرار گرفتم. میگفتند سفارت، خاک کشور است و مسیح باید به قوانین احترام میگذاشت اما من در اعتراض به قانون بد حجاب اجباری، نافرمانی مدنی کردم؛ درست مثل دختران خیابان انقلاب. کاش اصلاحطلبان خارج از کشور هم در حمایت از دختران خیابان انقلاب یک روز بدون حجاب به سفارت ایران در کشوری که زندگی میکنند، مراجعه کنند تا صدای آنها باشند.»
نسرین ستوده میگوید: «اگر سفارت هر کشوری، خاک آن محسوب میشود، چه طور است که جمهوری اسلامی میخواهد اختلافات سیاسی خود را با حمله به سفارت کشورها حل کند؟ این که میگویند سفارت هر کشوری مثل خاک آن کشور است، برای احترام به کشور مورد نظر و حفظ روابط حسنه کشورها است. این را دولتها در قبال یکدیگر به کار میبرند، نه این که یک دولت این اصل را در قبال شهروندانش به کار ببرد و حقوق شهروندانش را که برای انجام امور اداری یا گرفتن پاسپورت وارد میشوند، تضییع کند.»
او معتقد است که تصمیم گیری درباره نافرمانی مدنی حق شهروندان است: «ممکن است شهروندی شرافتمندانه تحت عنوان نافرمانی مدنی تصمیم بگیرد قانونی را نقض کند. او یک راهی را انتخاب کرده است که باید از حقوق قانونی برخوردار باشد.»
نسرین ستوده برای اقدام به شکایت، منتظر وکالتنامه مسیح علینژاد است: «متاسفانه تا الان نتوانسته است وکالتنامه را بفرستد و من دارم به راه حلهای دیگری فکر میکنم.»
از او میپرسیم به رسیدگی عادلانه امیدوارید؟
میگوید: «بخشی از اقدامات قضایی مورد نظر ما برای این است که ما میخواهیم فرد خاطی به مجازات برسد و بخشی دیگر این است که ما میخواهیم قوه قضاییه به وظایفش درست عمل کند. ما بابت این نوع تهدیدها از دستگاه قضایی جواب میخواهیم. بخشی هم این است که چنانچه برای شهروندی اتفاقی بیفتد، مسوول چنین حادثهای مشخص باشد. در نظر داشته باشید که همه افراد، هرجای دنیا که زندگی میکنند، حق دارند از آرامش و امنیت برخوردار باشند. حفظ جان و امنیت آنها برعهده دولتها است و اگر فردی به نیابت از دولتی در خاک دولت دیگری سعی کند اقدامات مجرمانه انجام دهد، تکلیفش روشن است. این آقا تهدیداتی کرده و بعد هم با سر بلندی گفته است من این تهدیدها را کردم و به مقدسات قسم خورده است.»
حمیدرضا احمدابادی به عنوان آخرین جمله میگوید: «به خانم علینژاد بگویید به ولله قسم، ماشینم را میفروشم و دیه زبانش را میدهم.»