روایت ذوالنور از راه‌های ممکن و ناممکن "حل موضوع حصر".

"سران محترم فتنه"!!!؟؟؟

زوالکور جان ، دیگه آخر داستانه و همتون از حصرى و غیر حصرى باید کاسه کوزه رو جمع کنین و الفرار ! بیخود روضه نخون که وقت تنگه !

راه چهارم و شدنی و ساده اینه که اول خودت خفه شی و بعد با ایما و اشاره، بقیه ی کفتار های هم آغولت رو متوجه کنی که خفه خون بگیرن و بیشتر از این موجب سر درد نشن.

مردم ایران نه درک سیاسی درست و حسابی دارند نه حافظه تاریخی. برای نجات رژیم انها را از اب نمک خارج می کنند و مردم بی سواد را دوباره فریب می دهند - سواد یعنی سواد سیاسی

یکی میرد ز درد بینوائی - یکی میگه خانوم زردک میخواهی؟ :o

آقا زوج و فرد کنید . بهترین راه حله

یکی به این احمق بی سر و ته بگه تو اصلا چه کاره ای؟ آیا شما جزئی از شورای امنیت ملی هستید؟ آیا رهبرید؟ آیا رییس جمهوریید؟ . آیا رییس مجلس هستید؟ کار شما در مجلس فقط شده زر و زر حرف مفت زدن. مشکل هم از همون جا شروع میشه که هر کی تو کاری که به او مربوط نیست دخالت میکنه و نظر میده. چرا کار وضع قانون و نظارتی خود را درست انجام نمیدهید؟ رانت و دزدیها یه سرش تو همون مجلس است. چرا دهانتان را بسته اید و به اموری که به شما مربوط میشود سکوت میکنید و برای دو روز دنیا خویش را خار و ذلیل میکنید. ریا و دروغ و تزویر تا به کی؟

[::باور عمیق - قم، ایران::]. اگه ذوالنور راه حل چهارم را برگزیند، شما بطور اتوماتیک و "بفرموده" ما رو درد سر نخواهید داد.

[::شیرمردان - سیدنی، استرالیا::]. وقتی تازه اینها رو حبس کرده بودن و جلو خونشون پر پاسدار بود، این مجلسیها برا خوش رقصی و خوش خدمتی به پیشوا، جلو صحن مجلس، شعار اعدام اعدام سر میدادن! که گوی چاپلوسی را از همگنان بربایند!.