بحث دو خانم مسافر در اتوبوس بعد از تذکر حجاب یکی از آنها به دیگری

[::Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا::]. با درود به همدل گرامی، بعد از خواندن جمله ایشان، نه اینکه مدتی از فرهنگ "زخم زبان" ایران بدورم، زیاد در لحظه اول و بعد از چندین بارخواندن بخودم اجازه نمیدادم که منظورش آنست که هست! بهرحال ایشان باید به نوشته های میخی و چکشی در دنیای مجازی عادت کنند، هر چند باعث دردشان میشود! به درود دوست گرامی.

[::باور عمیق - قم، ایران::]. فراموش نکردم که شما جزو اولین کسانی‌ بودید که به "سواد" نوشتنی من ایراد گرفتید که بشما پاسخی ندادم، زیرا "فایده" ندارد! ولی‌ چون باز از من پرسش کردید، پاسختان را میدهم، ولی‌ می‌‌دانم که باز برای شما "فایده" ندارد، زیرا یک مغز عقل و بالغ با دیدن اینهمه جنایت و ستمگری و با این همه "نوشتن" و پاسخ‌های کاربران گرامی‌، اثری در شما نشان نداد، زیرا....! ولی‌ همزبان پوزش مرا پذیرا باش، که سواد ادبیاتی خوبی‌ ندارم و آنهم بدلایل زیاد، ولی‌ اینرا "یقیین" دارم که از آن هندی زاده با لهجه و سواد فارسی ش بهتر "حرف" میزنم و مینویسم! شما چرا از اسم، خون و فرهنگ الهه‌های ایران باستان می‌ترسید!؟ باید بخود بالید، زیرا در زمانی که، کودکان اعراب بخاطر دختر بودنشان، زنده بگور می‌شدند، پروردگار ما زنانی چون میترا و آناهیتا بودند که شعاع درخشش آنان حتی به روم باستان رسیده بود و آیین میترا و آناهیتا را ستایش میکردند!