110 روز از زلزله کرمانشاه گذشت و همچنان دو هزار خانواده بدون کانکس هستند
آفتاب یزد - مریم مرادی
زمینلرزه خانمانسوزی که با بزرگی 7.3 ریشتر چند هزار نفر از هموطنانمان در غرب کشور را آواره کرد، باعث شد تا بار دیگر پس از جنگ تحمیلی و دفاع جانانه آنها از ایران اسلامی ساکنان این مناطق طعم گس آوارگی و غم از دست دادن عزیزانشان را بچشند. اما این درد با بیخیالی مسئولان و سرمای شدید هوا چون نمکی بر زخم آنها دو چندان شد. بدون تردید زندگی در سرمای زیر صفر درجه و در چادر کار آسانی نیست، چادرهایی که در مقابل سرمای شدید هوا آسیب پذیرند و تنها راه حل مسئولان برای این مردم مظلوم، کشیدن پلاستیک بر روی آنها بوده است. حالا شدت سرما از یک طرف و گردو غبار، وزش باد، بارش برف، باران و آبگرفتگی چادرها هم از طرف دیگر قوز بالا قوز شده و زندگی را به کام آنها تلخ کرده است.
پاک کردن صورت مسئله!
شاید بزرگسالان بتوانند این زمهریر را تاب بیاورند، اما بیشک کودکان بیطاقتتر از والدین خود در مقابل سوز هوا در چادر و پلاستیکها هستند. همانگونه که در طول این چهار ماه حدود دو کودک جان خود را از دست دادهاند. اگر چه مقامات رسمی مرگ آنها را تایید نکردند و سعی در پاک کردن صورت مسئله کرده و گناه را به گردن سرماخوردگی آنها و نه سرمازدگی انداختند، اما در نهایت رئیس بیمارستان شهدای سرپل ذهاب علت مرگ یکی از آنها را عفونت شدید ناشی از سرماخوردگی و سرایت آن به دیگر نقاط بدن این کودک اعلام کرد.
به وعدهها عمل نشد
روزهای اول این اتفاق تلخ، مسئولان قولهایی برای تامین کانکس و اسکان موقت مردم زلزله زده دادند. مثلا محمد باقر نوبخت، سخنگوی دولت از اختصاص 6590 میلیارد ریال تسهیلات و 2810 میلیارد ریال کمک بلاعوض به خانوارهای زلزلهزده کرمانشاه خبر داد.
اما تاکنون چه اندازه به وعدههای داده شده در خصوص مردم زلزلهزده عمل شده است؟ با اینکه مسئولان میگویند ما کمک کردهایم اما اگر سری به این مناطق بزنید با وضعیت اسفناک مردم برای استفاده از سرویس بهداشتی و حمام در آنجا روبهرو میشوید. شاهدان عینی و خیرینی که به این مناطق رفتهاند میگویند: «سرپل ذهاب به شهر فلزی تبدیل شده، به بخشی از مردم کانکس داده نشده و حتی برخی چادر هم ندارند. سرپل ذهاب شهر مظلومی است. شاید زلزله برای مردم شهرهای دیگر تمام شده باشد، اما برای مردم اینجا تازه شروع شده است. وضعیت اسکان مردم خوب نیست. جالب است که مردم اینجا دست به کار شده و با نی کپر ساختهاند. مردم به شدت از وضعیت و کمک دولت و نهادهای مربوطه ناراضی بوده و توسط نیروهای مردمی پشتیبانی میشوند. در برخی جاها به حدی وضعیت بهداشتی بد است که دستهای بچهها ترک خورده، شپش و عفونت ادراری در حال گسترش است. حتی از چهار سرویس بهداشتی چند صد نفر استفاده میکنند.»
البته احتیاجی نیست که به آنجا بروید فقط کافی است تا کلمه زلزلهزدگان غرب کشور را در اینترنت جستوجو کنید تا با دیدن چادرهایی که در برف و باران فرو رفتهاند اشک از دیدگان شما جاری شده و تا چند روز تصویر کودکانی که از لابهلای چادر معصومانه به دوربین خیره شدهاند از ذهنتان بیرون نرود.
اما این حدیث از سر دردیست که من میگویم... این درد وجدان باید در مسئولانی که چشمان خود را به روی فرزندان ایران زمین بسته و مسائل سیاسی را به جان مردمشان ترجیح دادهاند بیدار شود. اما زندگی برای مردم کرمانشاه با مردم در شهرهای دیگر فرق میکند. گویا مسئولان خطی قرمز به دور آنان کشیدهاند تا این مشکل هم بر مشکلات دیگرشان چون بیکاری و کولبری که با آن دست و پنجه نرم میکنند، افزوده شود. آنها دیگر وقتی برای شادی و تفریح ندارند، بلکه میخواهند اندکی گرم شده و سرپناهی برای خانواده فراهم کنند.
بهانه برای ندادن کانکس پیشتر هم حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده مردم اسلام آباد غرب در مجلس شورای اسلامی از عمل نشدن به وعدههای مسئولان و نارضایتی مردم گفته بود: «در شرایطی که در فصل سرما و برف و بوران هستیم هنوز اسکان موقت زلزلهزدگان و نصب کانکسها تمام نشده است. تنها ۱۵۰۰ کانکس از سوی خیرین مردمی به مناطق فرستاده و نصب شده است. قرار بود روزانه ۴۰۰ کانکس نصب شود که این اتفاق رخ نداده و مردم از این روند ناراضی هستند.» تا جایی این اعتراضها به وضع بد مردم غرب کشور پیش رفت که عبدالرضا مصری نماینده مردم کرمانشاه نیز اظهار کرده بود: «خدمت به زلزلهزدهها در حال تلخ شدن با تبعیض است. 30 تا 40 درصد از مردم دو ماه است که زیر چادر هستند. تصویب کرده بودیم که دولت متکلف شود 100 هزار کانکس بسازد اما هم اکنون به یکی میگویند تو مستاجری، تو قدت کوتاه است یا تو قدت بلند است.» وی با تاکید بر اینکه به زلزله زدگان باید کانکس داده شود گفت: «کانکسی بدهید که زن و بچه بتوانند در آن زندگی کنند. 35 چادر را باد برده است. زن و بچه مردم زیر این چادرها هستند. خواهران ما مجبورند با مقنعه وچادر زیر این چادرها بخوابند. اگر توانستید یک هفته وسط یک بلوار که از دوطرف آن کامیون و تریلی تردد میکنند صبح تا شب و شب تا صبح با پنج کودک زندگی کنید آن زمان میتوانید قبول کنید که مردم هم یک سال بتوانند چنین وضعیتی داشته باشند. به خاطر خدا هم که شده به مردم کانکس بدهید. یک هفته نوبت ماندن برای استحمام، آن زمان متوجه میشوید که یک مادر برای کودکش چه میکشد. برای خدا هم شده نگذارید مردم در این مدت سختی بکشند.»
دولت مقصر است
حالا عبدالرضا مصری در گفتوگو با آفتاب یزد از مشکلات اسکان موقت این مردم میگوید: «حدود دو هزار خانوار بدون کانکس هستند و بین شش تا هفت میلیارد تومان به بودجه نیاز داریم.» وی در پاسخ به این سوال که چه زمانی این مبلغ تامین شده تا مردم دیگر مشکلی نداشته باشند؟ افزود: «چرا برای هفت میلیارد تومان مردم زلزلهزده غرب کشور باید عذاب بکشند؟ از دولت میخواهیم تا این بودجه را تامین کند. دولت در تامین نشدن آن مقصر است، زیرا در قانونی که تصویب شده آمده که باید به مردم زلزلهزده کانکس داده شود. مهمترین مشکل آنها تامین کانکس برای نجاتشان از زیر چادر است.» وی در ادامه اظهار کرد: «مشکلات اسکان موقت و سکونت مردم در چادرها تقریبا در همه جای منطقه به چشم میخورد. از سرپلذهاب، ازگله، جوانرود، تا بخشی از گیلانغرب، قصر شیرین و... . »
هیاهو برای شش میلیارد! این هیاهوها برای تامین نکردن کانکس مورد نیاز مردم زلزلهزده غرب کشور درحالی است که حداقل قیمت خرید یک کانکس چهار متری ساده بدون سرویس بهداشتی و حمام سه میلیون و 300هزار تومان و کانکس شش متری، چهار میلیون و 200هزار تومان تمام میشود. یکی از شرکتهای سازنده این کانکسها که آنها را به مناطق زلزلهزده ارسال میکند، معتقد است که کانکسهای ارسالی بدون حمام و سرویس بهداشتی بوده و ساخت آنها باید جدا انجام شود که قیمت هر کابین آن دو میلیون و دویست هزار تومان است.
حالا با یک حساب سرانگشتی و یک ضرب و تقسیم ساده میتوان گفت برای تامین کانکس مورد نیاز این دو هزار خانواری که نماینده مجلس به آن اشاره کرد حداقل به حدود شش میلیارد و 600 میلیون تومان بودجه نیاز است(بدون حساب هزینه ساخت حمام و دستشویی).
اما نکته غمانگیز ماجرا زمانی است که بخواهیم درآمد نفتی کشور را با این مبلغ مقایسه کنیم. امسال برای درآمد نفتی کشور پیشبینی 41میلیارد دلاری از فروش نفت و میعانات را داشتهایم و این شش میلیارد بودجه برای ساخت کانکس در مقابل آن بسیار بسیار ناچیز است. برای کشوری مانند ایران که با وجود منابع غنی نفت و گاز در رتبه هجدهم میان کشورهای ثروتمند دنیا و رتبه دوم در منطقه قرار دارد جای تاسف است که مردم آن در چنین وضعیتی رها شده و مسئولان در فضای مجازی مشغول نامهنگاری، پاسخ و رقابت با یکدیگرند.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان