سالهاست که عنوان «قطب دراویش گنابادی» دیگر مشخصههای او را تحت الشعاع قرار داده است. نورعلی تابنده دکترای حقوق دارد و وکالت چهرههای سیاسی مغضوب دو حکومت را به عهده داشته است. او همچنین عضو کمیته «جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت ایران» بوده و مقالههای انتقادی مینوشته، اما از این فعالیتهای او در سالهای اخیر کمتر یاد میشود.
آقای تابنده سالها با نیروهای ملی مذهبی و نهضت آزادی نزدیک بود و از جمله امضاءکنندگان نامه مشهور ۹۰ امضایی به اکبر هاشمی رفسنجانی بود که به دلیل امضای همین نامه بازداشت شد و ۸ ماه زندانی بود. همسر او در همین دوره درگذشت.
نورعلی تابنده مطالبی نیز در نشریه «جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت ایران» می نوشت که از جمله آنها مطلبی در رد نظریه ولایت فقیه بود. این مقاله که از جمله موضوعاتی بود که در بازجوییهایش مطرح شده بود.
فرهاد بهبهانی، یکی از امضاءکنندگان نامه ۹۰ امضایی که بازداشت شده بود در کتاب «در مهمانی حاجی آقا» شرح داده که بازجویش گفته که درباره این مقاله با نور علی تابنده بحث کرده و شیوه پیروی دراویش از «قطب» خود را عملا شبیه اطاعت از ولی فقیه توصیف کرده است.
نور علی تابنده پیش از انقلاب سال ۵۷ به پذیرفتن وکالت چهرههای انقلابی مشهور بود و از جمله وکالت آیت الله پسندیده، برادر آیت الله خمینی و آیت الله طاهری را به عهده داشت که بعدها امام جمعه اصفهان شد.
او به دلیل وکالت همین پروندهها در بین چهرههای سیاسی مشهور شده و آوازهاش پیچیده بود.
نورعلی تابنده در خاطرهای می گوید که آیت الله منتظری پس از آزادی از زندان به او گفته است که «شما همان تابندهای که وکالت میکند، هستی؟ من شما را تا حالا ندیده بودم ولی تعریفتان را از آقای طالقانی خیلی شنیدهام».
او پس از انقلاب سال ۵۷ نیز وکالت پرونده افراد مغضوب در حاکمیت جدید را به عهده میگرفت و از جمله از سوی عباس امیر انتظام به عنوان وکیل به دادگاه معرفی شد.
نورعلی تابنده در جوانی پس از کسب مدرک لیسانس حقوق از دانشگاه تهران به پاریس رفته و در دانشگاه پاریس دکترای حقوق خود را به پایان رسانده بود و پیش از انقلاب در دادگستری و وزارت خارجه سمتهایی به عهده داشت.
او پس از انقلاب سال ۵۷ مدت کوتاهی در دولت مهدی بازرگان معاون وزیر ارشاد و معاون وزیر دادگستری بود.
گروهی از ناظران فعالیتهای سیاسی آقای تابنده را دلیلی بر آن دانستهاند که جایگاه «قطب دراویش گنابادی» با تأخیر به او منتقل شود.
آقای تابنده پس از کسب عنوان «قطب دراویش گنابادی» نیز دربرخی از موضوعات سیاسی فعال بود و درمراسم بزرگداشت چهرههای ملی-مذهبی شرکت میکرد.
او درانتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ از مهدی کروبی حمایت کرد. البته آقای تابنده اعلام کرد که «درویش در سیاست دخالت نمی کند»، اما «اکنون و در این برهه شرایط استثنایی حاکم است... این بار به طور استثنا کسی نامزد است که فریاد رس ما بود».
اشاره آقای تابنده به اعتراضهایی بود که آقای کروبی در سال ۱۳۸۶ به آزار دراویش کرده بود. در میان چهرههای شاخص اصلاحطلب، آقای کروبی تنها کسی بود که در نامههایی به مقامات مسئول از جمله وزیر اطلاعات وقت و مراجع تقلید به تخریب حسینیه دراویش گنابادی و آزار آنها انتقاد کرده بود.
نورعلی تابنده در پیام تسلیتی به مناسبت درگذشت آیت الله منتظری نوشت که «پایه اولیه در سلوک عرفانی، شریعت و احکام شریعت است که آن شادروان بهترین مدرس این مرحله بود. حب و بغض او لله و فی الله بود. در سلوک خود سعی داشت همه موانع را مرتفع کند حتی در این اواخر لباس خاص را هم مزاحم دانست».
روند تخریب حسینیهها و بازداشت دراویش گنابادی از سالهای ابتدایی ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد شدت گرفته بود و سال ۸۷ تعدادی از دراویش گنابادی درمقابل مجلس تجمع کردند و نور علی تابنده آن روز را به عنوان روز درویش نامگذاری کرد.
در روزهای اخیر، درگیری نیروهای امنیتی با تعدادی از دراویش به دلیل حضور این نیروها در اطراف خانه نور علی تابنده خبرساز شده است.
برخی از تحلیلگران برخورد با دروایش را به معنای تحمیل هزینه بی مورد به جمهوری اسلامی دانستهاند، اما عدهای دیگر معتقدند که حکومت جمهوری اسلامی از دراویش به دلیل داشتن تشکیلات منسجم و ساختاری که می تواند هوادارانش را سازماندهی کند هراس دارد.
+17
رأی دهید
-9
قدیمی ترین ها
جدیدترین ها
بهترین ها
بدترین ها
دیدگاه خوانندگان
۴۵
تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک
جمله آخر کاملا درست است. بهر جهت انسان موجود خاص و غریبی است. همانقدر با خودش که با جهان اطرافش. دراویش هم بخشی از مردمان دیگر و پیروانی دیگر هستند.به دوستی گفتم؛ به مسجد و کلیسا رفتن درست همان به بار و کلوپ رفتن است. اساسِ عملکرد ذهن در این حرکت کاملا یکی است: فرار. همین. حالا شما به تناسب تربیت و مشروطیتهایی که داری به سمت مسجد فرار میکنی، من به سمت کلوپ و بار، آن یکی به سمت رقص. همه اینها فرار است. مطلب مذهب و حزب و صوفیگری و باور و عقیده نیز همین است. یکنوع فرار. از چه؟ از خود. از ترس. از خالی بودن درونی. آدمهای جدی به این مطالب اهمیت میدهند و خودشان را کاوش میکنند. آدمهای جدی خیلی خیلی کم هستند.
9
33
سه شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۸:۳۰
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.