رادیو فردا ، اکبر گنجی ( روزنامه نگار و پژوهشگر ایرانی ) دو عامل سالخوردگی و بیماری، احتمال مرگ آیت الله خامنه ای را افزایش داده اند. انتخاب جانشین او، کار دشواری است که همه به آن چشم دوخته اند. میان نامزدهای محتمل جانشینی هم نوعی رقابت در گرفته است. این مسأله اساسی یا جنگ قدرت ، با حرکت اعتراض مردمی دی ماه ۹۶ رابطه داشت. حرکت اعتراضی معلول علل و دلایل بسیار بود و هست. در سه مقاله "بگوئید "مرگ بر روحانی"، بخوانید "مرگ بر حسن روحانی" ، "ریشه های حرکت اعتراضی دی ۹۶: اقتصاد و انقلاب؟ " و "رابطه میزان مشارکت در حرکت اعتراضی دی ماه ۹۶ و انقلاب و گذار به دموکراسی"؛ به برخی از زوایای این حرکت پرداختم.
در این نوشتار فقط و فقط از رابطه مستقیم و غیر مستقیم "رقابت بر سر جانشینی رهبری" بر پیدایش "حرکت اعتراضی دی ماه ۹۶" سخن خواهم گفت. درست در سومین روز حرکت اعتراضی، آیت الله احمد جنتی- که ریاست مجلس خبرگان رهبری را هم برعهده دارد- در ۹ دی ۱۳۹۶ به نقش این مسأله اذعان کرد و گفت: "دشمنان...حتماً حتماً دارند فکر می کنند که برای بعد از رهبری چه کار باید بکنند". این سخنان در روز ۹ دی ماه، که از نظر آنان، روز پایان فتنه ۸۸ است، و همه ساله آن را بزرگ می دارند، ایراد شد. نگرانی آنان بی دلیل نبوده و نیست و همین نگرانی ها بر پیدایش حرکت اعتراضی دی ماه تأثیرگذار بود.
نامزدهای محتمل اصلی و جنگ قدرت
در دهه ۱۳۸۰ آیت الله خامنه ای به اعضای مجلس خبرگان رهبری گفت: "باید حداقل ۱۰ رهبر در آستینتان داشته باشید". پس از آن کمیته محرمانه ای در مجلس خبرگان تشکیل شد و آنان درباره افرادی که در مظان این جایگاه هستند بحث و بررسی کرده و آن ها را محرمانه انتخاب می کنند.
اکبر هاشمی رفسنجانی هم در مصاحبه با روزنامه قانون ۲۹ خرداد ۱۳۹۵ گفت کمیسیونی در مجلس خبرگان رهبری "در مقطعی پس از مذاکره با چند صد نفر"، دو نفر را "به صورت سری" به عنوان گزینه رهبری آینده جمهوری اسلامی معرفی کرده بود. او اضافه کرد که "دو سه نفر متخصص" در کمیسیون اصل ۱۰۷ قانون اساسی روی گزینههای احتمالی رهبری آینده "مطالعه می کنند" و "به افراد نمره می دهند تا اگر روزی لازم شد، در خبرگان مطرح می شود". اسامی افراد شایسته جانشینی رهبری فقط در اختیار آیت الله خامنه ای قرار گرفته و می گیرد.
با توجه به شرط ها و ویژگی هایی که قانون اساسی برای ولی فقیه تعیین کرده است، در میان اعضای مجلس خبرگان رهبری، هاشمی شاهرودی، صادق لاریجانی و ابراهیم رئیسی از دیگران بیشتر مطرح هستند. اگرچه آیت الله خامنه ای و اصول گرایان به آیت الله محسن اراکی و آیت الله علیرضا اعرافی- مدیر حوزه های علمیه سراسر کشور و رئیس جامعة المصطفی- هم توجه داشته و دارند(رجوع شود به مقاله "معجزه «شیعه کردن ۵۰ میلیون نفر» و «به شهادت رساندن» تعداد کثیری از آنان در سوریه و عراق"). اصول گرایان و سپاهیان اگرچه با این افراد نسبت واحدی ندارند، اما هر یک از آنان که انتخاب شود، جایگاه آنها در نظام همچنان تثبیت شده است.
در این میان، حسن روحانی هم چشم به جانشینی آیت الله خامنه ای دوخته است. این خبر بسیار بدی است که هیچ یک از گروه های اصول گرا و فرماندهان سپاه و بسیج خواهان آن نیستند. برای این که او را فردی می دانند که به دنبال سازش با "کدخدای جهان"- آمریکا- و کنار گذاشتن شعارها و ارزش های انقلاب و جمهوری اسلامی است. در اعماق ذهنشان حسن روحانی را همان بوریس یلتسین به شمار می آورند.
همه نامزدهای محتمل می دانند که عملکرد مثبت آنان از یک سو، و عملکرد منفی رقبا در انتخاب رهبری آینده موثر است. نقش ارکان حکومت -به خصوص نظامیان و فقها- و سه طیف اصول گرا، اعتدالیون و اصلاح طلبان هم در تعیین رهبر آینده دخالت دارند. بدین ترتیب اتئلاف های گوناگون و توطئه و تخریب علیه یکدیگر شکل گرفته و می گیرد.
اتئلاف احمدی نژاد و هاشمی شاهرودی
تنها شانس محمود احمدی نژاد برای آینده، رهبری هاشمی شاهرودی است. مطابق این ائتلاف، هاشمی شاهرودی رهبر و محمود احمدی نژاد رئیس جمهور می شود. به فعالیت های احمدی نژادی ها در این چارچوب باید نگریسته شود. حملات بی امان احمدی نژاد به برادران لاریجانی و حسن روحانی برای همین مقصود صورت گرفته و می گیرد. احمدی نژادی ها اصلاً هیچ حمله ای به ابراهیم رئیسی نمی کنند.
ائتلاف حسن روحانی و علی لاریجانی
اصلاح طلبان هیچ چاره ای جز حمایت از نامزدی حسن روحانی برای ریاست جمهوری در سال های ۹۲ و ۹۶ نداشتند. اصلاح طلبان امیدوارندکه فردی از طیف آنان در انتخابات ۱۴۰۰ رئیس جمهور شود. اما حسن روحانی که از نردبان اصلاح طلبان بالا رفته است، گویی برای ادامه مسیر به آنان نیازمند نیست. چون اصلاح طلبان نماینده ای در خبرگان رهبری ندارند. حسن روحانی با علی لاریجانی بسته است. مطابق این ائتلاف، حسن روحانی رهبر و علی لاریجانی رئیس جمهور خواهد شد. حسن روحانی تدریس درس خارج فقه را آغاز کرده است.
سیاست این دو، به حاشیه راندن نیروهای تندرو همه جناح های حکومت، بهبود روابط با جهان غرب، ادغام در اقتصاد جهانی، و...است. در این رویکرد، بدون حل مشکل روابط با جهان غرب، نمی توان مسائل و مشکلات اقتصادی را حل و رفع کرد. برای این که آمریکا می تواند به تنهایی با تصویب تحریم های یکجانبیه، راه سرمایه گذاری خارجی و انتقال تکنولوژی به ایران را مسدود سازد.
ائتلاف ابراهیم رئیسی و قالیباف و پایداری ها
ابراهیم رئیسی به خوبی می داند که هاشمی شاهرودی بیمار است. غیر از مسأله ایرانی نبودن، مسائل اقتصادی هم دارد. خاندان صادق لاریجانی هم گرفتار فساد اقتصادی هستند. اگرچه هر سه (شاهرودی و لاریجانی و رئیسی) سرکوبگرانی قهارند، ولی آن دو در جنایت به پای ابراهیم رئیسی نمی رسند. ابراهیم رئیسی از نظر اقتصادی "فرد پاک و متعلق به طبقه محروم" این سه نفر قلمداد می شود. صادق لاریجانی در سال های اخبر ضربات زیادی خورده است که افشای استفاده از سود حساب های قوه قضائیه یکی از آن ها بود. آیت الله موحدی کرمانی ادعا کرد که رئیسی دارای ۱۶ میلیون "رأی حلال" است. پدر همسرش- آیت الله علم الهدی- اخیراً گفت که حسن روحانی با سازماندهی و کلک در انتخابات پیروز شد. از نظر رئیسی و جبهه پشت سر او، خطر اصلی، حسن روحانی است. در این ائتلاف، رئیسی رهبر شده و قالیباف یا محمد باقر ذوالقدر رئیس جمهور می شوند.
حرکت اعتراضی دی ماه ۹۶
اصول گرایان برای رفع خطر حسن روحانی قصد داشتند کارش را در انتخابات ریاست جمهوری ۲۹ اردیبهشت ۹۶ یکسره سازند. از مدت ها قبل کل اصول گرایان مسائل و مشکلات اقتصادی را برجسته کرده و رستم قاسمی- فرمانده پیشین قرارگاه خاتم الانبیأ- گفت «امروز کشور به لحاظ اقتصادی در لبه پرتگاه است». محسن رضایی گفت اگر روحانی دوباره رئیس جمهور شود، ایران "سودان دوم" خواهد شد. اما انتخابات را باختند. ولی مسأله را رها نکردند. آنان به شدت هرچه تمامتر در مطالبات اقتصادی دمیدند و تا تواستند به تجمعات اعتراضی اقتصادی علیه حسن روحانی دامن زدند.
کل کابینه احمدی نژاد از انتخابات تاکنون نیروهای اصلی ابراهیم رئیسی را تشکیل داده و می دهند. آنان در مشهد با همکاری بسیج مشهد، جبهه پایداری، آیت الله علم الهدی، احمدی نژادی ها، آغاز حرکت اعتراضی دی ماه ۹۶ را کلید زدند. بدین ترتیب، اعتراض ها از مشهد آغاز شد.
وقتی آیت الله علم الهدی برای کسب قدرت و پیروزی در انتخابات به اصول گرایان تکلیف شرعی می کند: "زنای محصنه بکنید، عرق بخورید و انواع فسق و فجور را بکنید بعد هم توبه کنید، خدا شمارا می بخشد"، اما اگر وحدت و ائتلاف نکنید و انتخابات را به اصلاح طلبان و اصول گرایان ببازید، مسلماً جهنمی و خائن هستید؛ معلوم است که برای به زیرکشیدن حسن روحانی هم دست به هر کاری خواهد زد.
آیت الله علم الهدی در ۶ دی ۹۶ - روز قبل از آغاز حرکت اعتراضی از مشهد- حملات بسیار تندی به حسن روحانی کرد که با آمریکا و اروپا برای حفظ قدرت بسته است و حتی گفت: "جریان مقابل ما در انتخابات مهندسی شده به قدرت دست یافت...هدف آنان حفظ اقتدارشان است زیرا برای تداوم اقتدار، آن ها بعد از این که با یک انتخابات مهندسی شده به قدرت دست یافتند، به هر ترتیب آن را حفظ کنند و آن را ادامه بدهند آن هم با دست گذاشتن در دست دشمن و دشمن را به عنوان پشتیبان تداوم قدرت خودشان قرار دهند این ها این هدف را دارند".
محمد باقر قالیباف در ۷ دی ۹۶ گفت "در اقتصاد به گل نشستیم" و "فساد سیستماتیک" کل کشور را فرا گرفته است.
هجوم همه جانبه که از مدتها قبل با بسیج اقتصادی علیه دولت و دامن زدن به تقاضای فزاینده اقتصادی آغاز شده بود، قصد داشت کار حسن روحانی را یکسره سازد. بدین ترتیب حرکت اعتراضی آغاز شد.
علی مطهری- نایب رئیس مجلس- در ۲۲ دی ۹۶ گفت گروه "حزب الله مشهد" که قبلاً به کنسولگری عربستان سعودی در مشهد حمله کرده و آن را تخریب کردند و "پیروان احمدی نژاد" از طریق فضای مجازی مردم را به تجمع دعوت کردند و علم الهدی هم در نمازجمعه تجمع اعتراضی اقتصادی را تأیید کرد.
علم الهدی در نماز جمعه ۸ دی ۹۶ تظاهرات اعتراضی مطالبات اقتصادی علیه دولت را تأیید کرد و فقط شعارهای سیاسی ساختارشکن را رد کرد(به کل خطبه اش در وبسایت خودش بنگرید).
آیت الله محسن اراکی، عضو مجلس خبرگان رهبری، سخنران مراسم ۹ دی ۱۳۹۶ تهران بود. او گفت که تلگرام حتما باید بسته شود و با توجه به خلف وعده آمریکا، دولت باید از برجام بیرون آمده و به "دوران پیش از برجام باز گردیم".
یعنی از حرکت اعتراضی برای بستن فضای مجازی و لغو برجام بهره برداری کردند. با دستور دادستانی تلگرام را بستند. همه فقیهان بسیج شده و از حرکت اعتراضی اقتصادی علیه روحانی دفاع می کردند، اما حرکت از دستشان در رفت و به حرکتی سیاسی علیه آیت الله خامنه ای و جمهوری اسلامی تبدیل شد. انگشت اتهام بیش از همه معطوف به پدر همسر ابراهیم رئیسی شد.
آیت الله علم الهدی در ۲۶ دی در نامه ای به دبیر شورای عالی امنیت ملی نقش خود را انکار کرد و نوشت در روز آغاز حرکت اعتراضی در مشهد حضور نداشته و حرکت اعتراضی از تهران آغاز شده است. در حالی که برنامه ریزی و تحریک قبلی برای تظاهرات اعتراضی علیه روحانی، نیازمند حضور در شهر مشهد در روز یاد شده نبود.
محمود علوی، وزیر اطلاعات، در ۳۰ دی ماه درباره محرک حرکت اعتراضی مردمی گفت: "نقطه شروع بحران از اقدامات دشمنان نبود بلکه دامن زدن به نارضایتیها موجب بروز حوادث شد". در جلسات غیر علنی هم گفت که پمپاژ یأس و ناامیدی توسط ائمه جمعه و صدا و سیما صورت گرفته است.
سه نکته مهم دیگر هم موید نقش بخش مهمی از رژیم در به راه انداختن حرکت اعتراضی علیه حسن روحانی است:
اول- محمد علی جعفری، فرمانده کل سپاه، در ۱۳ دی ۹۶ "شکست و پایان فتنه ۹۶" را اعلام کرد و از همان روز تقریباً حرکت های اعتراضی پایان یافت.
دوم- دو هفته پس از پایان اعتراض ها، گفته شد که کمتر از یکصد نفر بازداشتی باقی مانده است. عباس جعفری دولتآبادی، دادستان تهران، در ۳۰ دی ماه درباره تعداد باقی مانده بازداشتی ها گفت: "تاکنون ۵۴ فقره کیفرخواست صادر شده و تعداد بازداشتیها به کمتر از ۲۰ نفر رسیده که طی هفته جاری در مورد آنها اتخاذ تصمیم خواهد شد".
سوم- چرا احمدی نژاد و یارانش آزاد بوده و هستند که هرچه می خواهند بگویند و بکنند؟ آیت الله خامنه ای با احمدی نژادی ها در حال اجرای چه برنامه ای است؟ اسفندیار رحیم مشایی در ۲۶ دی درباره حرکت اعتراضی و آینده جمهوری اسلامی نوشت که اگر شاه در ۲۶ دی ماه ۵۶، با قبول اشتباهات و خطاهای دستگاه حکومتی، از مردم عذر می خواست و به اصلاح امور همت می کرد، شاید دیگر ناچار نمی شد در ۲۶ دی ماه ۵۷ از کشور بگریزد. جمهوری اسلامی هم اگر پس از حرکت اعتراضی از مردم عذرخواهی نکرده و دست به اصلاحات بنیادین نزند، به سرنوشت رژیم شاه دچار خواهد شد.
اگر رقبای روحانی هیچ نقشی در به راه انداختن و پایان حرکت اعتراضی نداشتند، اولاً: چرا با اعلام پایان، حرکت پایان یافت. ثانیاً: چرا حرکتی که به ادعای آیت الله خامنه ای با برنامه ریزی آمریکا و اسرائیل و با پول سعودی ها به راه انداخته شد، فقط و فقط این تعداد اندک متهم دارد؟
واکنش حسن روحانی و به بازی گرفتن رقبا
حسن روحانی گفت که معترضان فقط و فقط مطالبات اقتصادی نداشتند و نباید به آنان توهین شود. روحانی قاطعانه گفت که سپاه حق مداخله نداشته و فقط در موارد استثنایی که نیروی انتظامی درخواست کمک کند، مجاز به کمک است. او دستور داد تلگرام رفع فیلتر شود، بازداشتی ها به سرعت آزاد شوند، و کلیه مطالبات معترضان مورد توجه قرار گیرد.
حسن روحانی در تغییر دستور کار سیاسی مهارت دارد. به همین دلیل پس از حرکت اعتراضی مردمی، موضوع حق انتقاد از همه زمامداران سیاسی- حتی پیامبر و ائمه- را مطرح کرد. بدین ترتیب، اصول گرایان واکنش شدیدی نشان دادند.
فقهای مجلس خبرگان رهبری که باید جانشین علی خامنه ای را انتخاب کنند، پس سخنان حسن روحانی درباره انتقادپذیری پیغمبر و ائمه، او را "فردی بی سواد" که با مسلمات اسلام و تشیع آشنایی ابتدایی ندارد، قلمداد کردند.
آیتالله شیخ مهدی شبزنده دار در ۲۳ دی ۱۳۹۶ گفت:"معلوم می شود در حوزه درست درستان را نخواندهاید. این که ما می گوییم درست درست بخوانید و فقه و اصول خود را درست کنید برای همین است. آدم بی سواد این حرفها را می زند".
آیت الله محسن اراکی در ۲۴ دی ۹۶ گفت: "ظاهراً دروسی را که در جوانی خواندهاید فراموش کردهاید لذا بهتر است به سیاست خود بپردازید، وقتی سوادش را ندارید اعتقادات مردم را رها کنید. مشکلات معیشتی و دنیوی مردم بسیار است ، وقتی علمش را ندارید به مسائل اخرویشان کار نداشته باشید".
آیتالله غلامعلی صفایی بوشهری در ۲۴ دی گفت حسن روحانی باید به حل مسائل اقتصادی بپردازد، نه این که برای اهداف سیاسی و انگیزه های نفسانی بگوید پیامبر و ائمه قابل نقد هستند. ما نمی گذاریم او به هدف اش- رهبری؟- دست یابد.
همان روز بیانیه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم منتشر شد که تقریبا تمامی اعضای آن عضو مجلس خبرگان رهبری هستند. سخنان روحانی را نقد کرده و در پایان اکیداً توصیه کرد که رئیس جمهور "از ورود به مسائل اعتقادی و تخصصی فکری در اظهارات خویش پرهیز" کند و با "اظهار نظر در مسائل اعتقادی و تخصصی" دین مردم را با مشکل مواجه نسازد.
آیتالله مدرسی یزدی در ۲۷ دی گفت اگر حسن روحانی اندکی تعهد داشت و اهل فن و متخصص بود، هرچه دیگران به ذهنش می گذارند و در گوشش می خوانند را باور و تکرار نمی کرد و نمی گفت معصومین قابل نقد هستند.
احمد خاتمی در ۲۸ دی گفت معصومین جزو خطوط قرمز ما هستند که برای آن سر می دهیم و اجازه نمی دهیم توسط روحانی زیر پا گذاشته شود.
بدین ترتیب، اگز موازنه قوا به سود حسن روحانی به هم نخورد، این مجلس خبرگان رهبری، قطعاً فرد «بی سوادی» چون حسن روحانی را به جانشینی علی خامنه ای انتخاب نخواهد کرد.
دموکراسی خواهان و تحولات یادشده
دموکراسی خواهان نظام فقیه سالار جمهوری اسلامی را نظامی ناعادلانه، فاسد، رانت خوار به شمار می آورند که حقوق بشر را به نحو سیستماتیک نقض می کند. دموکراسی خواهان به هیچ وجه ولایت فقیه و جمهوری اسلامی را نمی خواهند. منتهی:
اول- شکاف و نزاع بالایی ها، برای پائینی ها، فضای تنفس و فرصت و امکان عمل فراهم می آورد. رقابت جدی بر سر جانشینی آیت الله خامنه ای، ادامه خواهد یافت.
دوم- برای گذار غیرخشونت آمیز از نظام ولایت فقیه و جمهوری اسلامی به نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر، شکاف بالایی ها بسیار مهم است. در گذارهای موفق، همیشه اتئلافی میان پائینی ها و بخش میانه رو حکومت شکل گرفته است. نباید از رژیم یک کل یکپارچه ساخت.
سوم- حمایت از نامزدی حسن روحانی، برای فرار از جنگ بود. اگر خطر جنگ همچنان وجود دارد- که دارد- این انتخاب همچنان موجه است. اگر توافق هسته ای رخ نداده بود، تحریم نفت در برابر غذا و جنگ بود.
چهارم- حسن روحانی کابینه ای ضعیف ، سالخورده و بسته دارد. از رئیس دفترش تا رئیس سازمان برنامه و بودجه اش. از وزیر کارش تا رئیس بانک مرکزی اش. سیاست های اقتصادی این دولت، از یک سو پوپولیستی است، و از سوی دیگر، موجب افزایش نابرابری و تبعیض می شود. روحانی حتی فاقد شجاعت حذف یارانه ثروتمندان به سود دو دهک پائینی جامعه است.
پنجم- محمد جواد ظریف که در توافق هسته ای نقش مهمی داشت، هیچ تحولی در وزارت خارجه ایجاد نکرده است. اولاً: افراد سابق همچنان در سر کارند و بسیاری از سفرأ هیچ خاصیتی نداشته و فاقد کارآیی اند. ثانیاً: سیاست منطقه ای در اختیار سپاه پاسداران است. سیاست با جهان غرب هم در چنبره شعارهای نابخردانه "مرگ بر آمریکا"، "مرگ بر اسرائیل" و "نفی هولوکاست" آیت الله خامنه ای اسیر شده است. بدون یک سیاست خارجی صلح طلبانه که در عمل قادر به مذاکره و سازش باشد، کاری از پیش نخواهد رفت. روحانی در این مورد هم ایستادگی از خود نشان نداده است.
ششم- اصول گرایان برای زدن حسن روحانی همچنان باید بر مسائل و مشکلات اقتصادی تأکید کنند، بر توقعات اقتصادی بیفزایند و حرکت های اعتراضی علیه او به راه بیندازند. اما همه این ها، به جای آن که به سود فقهای درباری و اصول گرایان تمام شود، به حرکت های سیاسی ساختارشکن تبدیل خواهد شد.
هفتم- بدون اصلاحات بنیادین و ساختاری، گشایشی صورت نخواهد گرفت و مسائل و مشکلات حل و رفع نخواهند شد. حسن روحانی، اصلاح طلبان و اعتدالیون باید از فرصت حرکت اعتراضی دی ماه ۹۶ استفاده کرده و خواهان تحولات بنیادین شوند.
هشتم- دموکراسی خواهان می دانند که در تمامی فرایندهای گذار، نوک حملات معطوف به رهبر دیکتاتور بوده است. هرگاه او حاضر به مذاکره شد، مراحل بعدی، تابع بده بستان های نمایدگان اقشار گوناگون اجتماعی و نظام دیکتاتوری است.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان