برایم بسیار شگفت انگیز بود که از "انگیزه" هورمون تستوسترون اشاره ای در این گزارش نیامده است زیرا مقدار ترشح این هورمون در فصل گرما که آنهم نتیجه بیش از حد نور خورشید در این فصل است، بمراتب دو چندان بیشتر از فصل سرما میباشد و این هورمون باعث خشم و انرژی بیش از حد در افراد را به ارمغان دارد که بدینجهت هم افرادی که در مصرف استروئیدهای آنابولیک زیادروی میکنند، خشن تر از ادمهای معمولی میباشد!
12
41
چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۶ - ۱۲:۰۳
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۶۸
pirzan e irani - استکهلم، سوئد
دوست خوب: بعضی از انسانها که ما هم جز انها هستیم بدون موزیک میرفصیم، و چهار فصله کوکمان برای دعوا وعصبانیت پر است،اگر فاکتور تستوسترون را حساب کنیم باید . استروژن را هم در نظر بگیریم.میشودساختار ژنیتیکی و اجتماعی و محیط را هم حساب کرد. که نمونه ان کشورهای اسکاندیناوی هستند.موفق باشید
24
28
چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۶ - ۱۷:۱۴
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۶۸
pirzan e irani - استکهلم، سوئد
[::scandal - برلین، آلمان:باپوزش ازاینکه . نام کاربری شما را در مطلب خود درج نکرده بودم.
20
25
چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۶ - ۱۷:۱۹
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۳۹
scandal - برلین، آلمان
[::pirzan e irani - استکهلم، سوئد::]. دوست گرامی، با توجه به اینکه متوجه منظورتان نشدم، ولی "هم نظر" شما هستم زیرا به کامنت های قبلی شما اگر وقت کنم که میخوانم، شما بسیار در سطح بالا نوشته ولی در مجموع متوجه مقصودتان میشوم و از طرفی میترسم الان با این نظرتان با شما مخالفت کنم و شما با من سر "جنگ" داشته باشید (شوخی)، به درود!
7
38
چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۶ - ۱۹:۰۶
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۶۸
pirzan e irani - استکهلم، سوئد
[::scandal - برلین، آلمان::] دوست نازنین: منظور بنده این بود اگر هورمون تستوسترون که غالبا فاکتور مردانگی است را مد نظر داشته باشیم که شما ا نرا یک عامل پرخاشگری ذکر کرده بودید ؍ با این اوصاف هورمون استروژن که جنس ماده را در بر میگیرد شامل خانمها میشود٫پس پرخاش و عصبانیت بانوان را به حساب طغیان این هورمون استروژن گذاشت.بنده از نزاع و جنگ با دوستانی نیک چون شما بدم نمی اید ولی فقط در فصل گرما(تا ان موقع بامید هورمونهای سربراه).تندرست باشید
22
22
چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۶ - ۲۰:۱۱
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۳۹
scandal - برلین، آلمان
pirzan e irani - استکهلم، سوئد: بانوی گرامی، با سپاس از درس شما! ولی اینطوریکه معلومه، من درسم خوب است زیرا چنین درکی از نوشته اول شما داشتم، پس به خود امیدوار شدم و به امید درس آینده، بدرود! راستی، من تا حالا نمیدانستم که هورمون زن هم زمخت و خشن است!؟
5
34
چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۶ - ۲۲:۱۸
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۴۶
تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک
هر دوست عزیز و ارجمند بنده در این صفحه حضور دارند. البته بنده در برابر علم پیر ایرانی ما کرنش میکنم. اطلاعات علمی ایشان بسیار وسیع و بلند است. با اینکه بر مطلب ساختار ژنتیکی و محیطی مورد اشاره ایشان بیشتر تکیه میکنم، اما در یک کلیت به گمانم ما از نقطه نظر مغزی و سیکولوژیکی مشکل داریم. در صورت یک تحول اساسی و رادیکال در بطن مغز و روان ، هرمونها هرگز نخواهند توانست بر رفتار و واکنشهای ما مسلط شوند و باعث خشم یا هیجان شوند. درک عمیق مغز از خشم بعنوان یک فساد کامل، میتواند میوه و ثمره ایی داشته باشد که فراتر از عکس العملهای هرمونی عمل کند. متاسفانه ما موجوداتی سطحی و ابتدایی مانده ایم. از نقطه نظر روانی، ما دقیقا همان هستیم که در غار بودیم. با مهر و ارادت.
33
26
چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۶ - ۲۳:۳۳
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۳۹
scandal - برلین، آلمان
نه تنها هورمون بلکه گروه خونی هر شخصی در "ذات و سرشت" آن شخص نقش بزرگی بازی میکند که این امر باعث گشته، پژوهشگران پزشکی را به این فکر اندازد، که اگر اینطور هست که ثابت شده، پس باید همه "گناهکاران" را بخشید و کتاب قانون مجازات را از نو نوشت زیرا آنان "گروگان" هورمونها، خونها و ژنهایی که از نسل گذشته که بر این "گناهکار" منتقل گشته مقصر است و خود او بی گناه میباشد!
5
19
پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۶ - ۰۸:۱۵
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۶۸
pirzan e irani - استکهلم، سوئد
۱)دوستان: اگر فاکتورهای بیرونی ودرونی یک شخص را کنار هم بگذاریم متوجه میشویم که در غالب این موجود چه موادی بکار رفته.که تولیدش میتواند سرشت و اندیشه درست باشد یا پرخاشگری و زیر مجموعه های بد ان.کتاب قانون مجازات همان قانون تدوین شده ای که بر اساس و میل انسانها نوشته شده و مردم از ان پاسداری میکنند ولزومی در تغییر ان نیست و این ماهستیم که خودرا تغییر بدهیم و اگر میخواهیم جلوی قاضی نایستیم باید پشت قانون راه برویم.
4
19
پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۱
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۶۸
pirzan e irani - استکهلم، سوئد
۲)پرسش اینجاست چرا کسی از محیطی اشوب زده و پرخاشگر و با فاکتورهای بد(حال چه ژنتیک یا هورمون های سرکش و کروموزوم های ناپخته) به جامعه ای دمکراتیک پا میگذارد متوجه میشود که دیگرتنهاست؟ زیرا علی و اصغردیگر در کنارش نیستند تا او را شیر کنند تا ادم بکشد(البته با احترام به تمام علی ها واصغر ها) و دقت بفرمایید نه حکم اعدامی هست و نه شلاقی و زندان های این کشورها هم خوب و مرتب هستند؍حال اگر کسی فیلش یاد هندوستان کرد یا در دیوا نه خانه بستری میشود یا در زندان.باید قبول کرد که هیچ چیز مطلق نیست ولی قانون وانارشیم دو مقوله جدا گانه هستند وبنده محیط رشد و اجتماع را مهره ای کلیدی در ساختار فرد میدانم.شاد و خندان باشید
4
21
پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۳
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۴۶
تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک
ما محصول شرایط، محیط، ژن، و توارث خونی که دوستمان اشاره کرد هستیم. اما نقش درک و درایت در تعادل دادن به همه این فاکتورها بسیار اساسی است. بنده بطور حدی معتقدم که لایه ایی از مغز ما فعال نشده. این لایه دست نخورده مانده و فاسد نیست. چرا که این لایه توسط زمان لمس نشده. هر آنچه که توسط زمان و بوسیله زمان لمس شود فاسد میشود. چرا؟ چون زمان یک توهم ساخته شده توسط فکر است. میبینید؟ تمام آنچه که قانون و عدالت نام دارد نیز متاسفانه فاسد است. چرا که پایه و اساس آن توسط فکر و مشروطیتهای فکر یا همان conditioning فکری ایجاد و تدوین شده. عدالت در برابر مطلب conditioning معنای متزلزل و مضحکی بخود میگیرد. اینطور نیست؟ عدالت اسلامی! عدلت لائیک! و و و. ما بدور خودمان میچرخیم! آیا خروج ممکن است؟! این سئوال عمق و وسعت دارد.
12
20
پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۶ - ۱۱:۲۳
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۴۶
تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک
[::pirzan e irani - استکهلم، سوئد: علی و اصغر تنها میشوند چرا که دیگر در بستر خودشان و بر روی زمینی که در آن مطابق ارزشهایی متفاوت مشروط شده و شکل گرفته اند نیستند. اگر برنارد و ونسان نیز به جامعه علی و اصغر مهاجرت کنند تنهامیشوند. مطلب فقط به همان conditioning باز میگردد.
13
20
پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۶ - ۱۱:۲۷
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۶۸
pirzan e irani - استکهلم، سوئد
[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::] در بیان شما که اشاره برتنبلی مغز و وکم کاری او اشاره کرده بودید؍اضافه کنم که بنده به تغییر شکل ان در کشاکش روزگار هم معتقد هستم حالا با فاز و کیفیت درست یا با کیفیت نا مطلوب و واپسگرانه.حتی بسیاری از صاحبنظران علمی خوشبختی و بدبختی را یک بیماری ارثی و تغییر مغزی میدانند.که مثلا در مغز یک کارتن خواب تغییردر لایه خاکستری و اطراف نشیمنگاه ترکی ( بخاطر شباهت صندلی ترکی در قدیم این اسم را گذاشته اند)و جامد بودن ان بوضوح دیده میشود در صورتیکه در لایه خوشبخت جامعه به این وضوح دیده نشده.در مجموع با شما دو بزرگوار بدون کتکاری امید به ادامه بحث هست.شب و روزتان خوش
4
17
پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۶ - ۱۵:۵۷
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۴۶
تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک
[::pirzan e irani - استکهلم، سوئد: احتمالا فرمایش شما در مورد تغییر شکل به منزله تغیر کیفیت است. اینطور است؟ چرا که تغییر شکل فیزیکی مرتبا در جریان است. از یک میلیون سال پیش تاکنون مغز ما سه برابر بزرگتر شده است. و اما در مورد تغییر کیفیتی، نگاه بنده به سمت perception معطوف میشود. به فارسی چه معنی کنیم؟ بینش یا ادراک؟ در مورد ادراک توافق کنیم؟ خوب، ادراک کیفیت مغز را عوض میکند و این "ادراک" هیچگونه ارتباطی با فکر ندارد. جایی که فکر هست، ادراک نیست. ادراک نمیتواند محصول فکر باشد. ادراک در غیاب فکر روی میدهد و موجب تغییر کیفیت مغز میشود. خوشبختی بهیچوجه توصیف نمیشود. و خوشبخت بودن یا بدبخت بودن میتواند ارتباطی مستقیم با ادراک داشته باشد. ادراک در مورد حیات ، زندگی و مرگ. با مهر.
11
19
پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۶ - ۱۸:۲۷
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۶۸
pirzan e irani - استکهلم، سوئد
[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::] ا لبته که تغیرات فیزیکی مغز همیشه بوده؍ولی وقتی که موضوع خوشبختی و بدبختی را مطرح کردم فاکتم بر این بود که تعدادی صاحبنظر بر این عقیده اند که تغیراتی فیزیکی در مغز قشر اسیب دیده اجتماع دیده شده.با شما کاملا موافقم که فکر و ادراک نمیتوانند محصول یکدیگر باشند؍ و اگر سری به کتاب ژرژ پولیسر(ا میدوارم که درست نوشته باشم)بیندازیم که در رابطه با دیدگاه ایده الیسم و ماتریالیسم سخن میگوید؍ که فکر و اندیشه محصول ماده هستند و اگر غیر از این باشد یعنی با رو ح و ایده الیسم هم قسم شده ایم. یا بزبانی دیگر ماده بدون روح و تخیلات میتواند باشد ولی وجود روح و افکار و ادرا ک بدون ماده غیر ممکن است.فقط در کنج مساجد و کلیساها و غیره میتواند باشد که همان دین است.شب و روزتان خوش.
3
19
پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۶ - ۲۰:۵۱
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۴۶
تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک
با مهر و دوستی و با سپاس از شما.
9
14
جمعه ۲۹ دی ۱۳۹۶ - ۰۷:۵۰
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۴۶
تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک
[::pirzan e irani - استکهلم، سوئد: پنج خط آخر کامنت سرکار بینهایت گویا و رسا بود. بل تشکر مجدد از این مراوده زیبا.
9
18
جمعه ۲۹ دی ۱۳۹۶ - ۰۸:۰۳
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.