ایران نوشت: بعد ازظهر 27 اسفند 94 جسد زن 49 سالهای به نام مریم در محل کارش واقع در حوالی میدان انقلاب کشف شد.
با اعلام این خبر تحقیقات آغاز شد ومأموران دریافتند فرزندان این زن دوروزی از او بیخبر بوده و درنهایت برای یافتناش به دفتر خدماتی وی رفته بودند که با جسدش مواجه شدند.
بررسیهای بهعمل آمده حکایت از آن داشت که این زن هدف اصابت دو ضربه جسم تیز از ناحیه پهلوی سمت چپ قرار گرفته است. پارچهای نیز به دور گردن و دهانش بسته شده بود تا فریادش بلند نشود.
همچنین مأموران پی بردند شخصی بهزور وارد شرکت نشده و احتمالاً قاتل با قربانی آشنایی داشته است.در ادامه تحقیقات مشخص شد پسرجوان این زن نیزاز مدتی قبل بهشکل مرموزی ناپدید شده است.
درحالی که تجسسها دراین باره ادامه داشت، کارآگاهان جنایی دریافتند یکی از کارگران شرکت خدماتی مقتول به نام بهروز، به مقتول علاقهمند شده و به او پیشنهاد ازدواج داده بود.بدین ترتیب کارآگاهان به سراغ وی رفتند اما دریافتند او بعد از جنایت ناپدید شده و تلفن همراهش را نیز خاموش کرده است.
کارآگاهان با بررسی تصاویر بهدست آمده از دوربینهای مداربسته در حاشیه ساختمان محل وقوع جنایت، موفق به شناسایی خودرو سواری پژو 405 سبز رنگ متعلق بهبهروز شدند.درحالی که تمامی شاخههای عملیاتی نشان میداد بهروز مظنون شماره یک است درنهایت ردپای وی که با هویت جعلی دریک شرکت خدماتی مشغول به کار شده بود شناسایی ودستگیرشد.
راز ناپدید شدن پسر جوان
بهروز، زمانی که در مقابل بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران قرار گرفت به قتل اعتراف کرد و گفت: از چندی پیش بهمقتول پیشنهاد ازدواج داده بودم اما او از همان ابتدا مخالفت کرد. تا اینکه شب جنایت، با اطلاع از این موضوع که مقتول برخی شبها در شرکت میماند به دیدنش رفتم تا بار دیگر درخواست ازدواج خود را تکرار کنم.اما این بار بشدت با من برخورد کرد واحساس کردم در برابرش تحقیر شدهام. به همین خاطرناگهان با او درگیر شدم و با چاقویی که از آشپزخانه برداشته بودم، به جانش افتادم.»
اما این پایان ماجرا نبود، چرا که در ادامه تحقیقات کارآگاهان جنایی دریافتند متهم یک سال قبل پسر 20 ساله مریم – بهنام میلاد- را با خود به شهرستان بوکان برده اما دیگر خبری از او نشده است. بهروز در جواب مادر میلاد مدعی شده که او را به عراق فرستاده است. همین مسأله نیز شک کارآگاهان را برانگیخت. به همین دلیل تحقیقات روی این شاخه نیزمتمرکز شد و درنهایت بهروز به قتل پسر جوان هم اعتراف کرد. «سال 87 از طریق آگهی روزنامه با شرکت خدماتی که مریم و پسرش آن را تأسیس کرده بودند آشنا و در آنجا مشغول بهکار شدم. چند ماه بعد میلاد بهخاطر درگیری با یکی از کارگران شرکت و ضرب و جرح وی از سوی پلیس تحت تعقیب قرار گرفت. من هم او را فراری دادم و به خانهام در بوکان بردم. اما در آنجا باهم اختلاف پیدا کردیم.17 بهمن 94 بود که به بهانه شکار، با میلاد از خانه خارج شده و به سمت دشتهای اطراف شهرستان سقز حرکت کردیم. پس از پیاده شدن از خودرو با تفنگ ساچمهای او را زخمی کردم و از محل گریختم. چند کیلومتر جلوتر، تفنگ را داخل رودخانه انداختم و پس از مدتی، دوباره به تهران آمده و به خانواده میلاد گفتم که او را به صورت غیرقانونی از کشور خارج کرده و به عراق فرستادم.»
با توجه به اعتراف صریح متهم، هماهنگیهای لازم با پلیس آگاهی سقز انجام گرفت و در ادامه مشخص شد که جسد میلاد اسفند پارسال، در دشتهای اطراف شهر سقز کشف شده است که بر اثر اصابت گلوله به سرش، به قتل رسیده بود.
با اعتراف بهروز به کشتن مادر و پسر، او اواخر هفته گذشته برای آخرین دفاع به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. متهم زمانی که در مقابل بازپرس بخشوده ایستاد، گفت: «من و میلاد به خاطر پول با هم درگیرشده بودیم. او پولهایی که به من داده بود را میخواست ولی من پولی نداشتم. چراکه پولها را خرج برادرم که مریض بود کرده بودم.»و...
ازسوی دیگر پدر میلاد نیز در دادسرای جنایی حاضر شد و خواهان قصاص قاتل پسرش شد. همچنین خانواده مادر میلاد نیز خواستار قصاص شدند.