عکس این ماشین آبپاش در اعتراضات تهران هم در سطح وسیعی منتشر شد شهیر شهید ثالث - روزنامهنگار و تحلیلگر بسیاری از تحلیلگران در ایران معتقدند که شروع تظاهرات در روز هفتم دی در مشهد، از سوی مخالفان دولت روحانی سازماندهی شده بود، اما بعد نیروهای دیگری وارد صحنه شدند و رشته کار از دست تندروها خارج شد.
حمید رضا جلایی پور میگوید: "این اعتراضها ابتدا خود جوش و مردمی نبوده و سازماندهی شده به راه افتاده است. دو سوم خانمها چادری بودند. معمولا خانمهای چادری در تظاهرات رسمی که از صدا و سیما اعلام میشود شرکت میکنند، مثل تظاهرات بعد از نماز جمعه، روز قدس، روز ۲۲ بهمن. لذا احتمالا این خانمها از مراکزی دعوت شده بودند".
اما در مورد اینکه چرا این اعتراضات شکل گرفت تحلیلگران بسیاری در داخل و خارج ایران اظهارنظر کردهاند. این دلایل طیف وسیعی از مقولات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را در بر میگیرد که محتاج بحثی جداگانه است. اما موضوع یاس و ناامیدی جوانان نسبت به بهبود شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، پس از ۵ سال که از ریاست جمهوری حسن روحانی میگذرد، از سوی بسیاری از صاحب نظران به عنوان یک عامل عمده برجسته شده است. بعد از اتمام دوره محمود احمدینژاد که تقریبا در همه عرصهها، از سیاستهای داخلی گرفته تا سیاست خارجی ضربات مهلکی به ایران وارد کرد، آقای روحانی در ایجاد شور و امید در جامعه نقش موثری داشت.
وی در سال ۹۲ گفت: "در برنامه مدون من علاوه بر برنامه برای حل مشکلات اقتصادی، اجتماعی، سیاست داخلی، سیاست خارجی و امور فرهنگی، برنامه کوتاه مدت یک ماه و صد روزه وجود دارد. ما میتوانیم در یک زمان کوتاه تحول اقتصادی در کشور به وجود آوریم و در آن تحول اقتصادی میتوانیم با ایجاد یک دوره تنفس به کارخانهها و مراکز تولیدی که امروز مشکل دارند، مشکلات آنها را در مدت کوتاه حل و فصل کنیم".
او به حل مسئله هستهای، برداشته شدن تحریمها و سرازیر شدن سرمایهگذاری خارجی شدیدا دلبسته بود و همین دیدگاه را به مردم منتقل میکرد: "تحریمهای ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید و مشکل محیط زیست، اشتغال، صنعت و آب خوردن مردم حل شود، منابع آبی زیاد شده و بانکها احیا شوند".
روحانی توجه نداشت که در حالی که حکومت ایران در چندین عرصه با آمریکا شدیدا در تضاد و درگیری باشد و هرگونه مذاکره ای هم برای "کاهش تشنج با آمریکا" (و نه برقراری دوستی و نزدیکی) از سوی آیت الله خامنهای ممنوع شده باشد، این انتظار که برجام بتواند بدون مانع رو به جلو حرکت کند و مهمتر از آن، سرمایه گذاری خارجی به سمت ایران سرازیر شود غیر واقع بینانه است. "دولت پنهان" هم با کارشکنی و ادامه حملات به آقای روحانی از طریق رسانههای تحت اختیار خود و با سیطره بر صدا و سیما، به این جو دامن زد و اینگونه بود که رفته رفته امید به تغییر وضعیت در دلها کشته شد.
چرا یک جنبش عمومی شکل نگرفت؟
ناظران در این خصوص تقریبا اتفاق نظر دارند که نیروهای امنیتی و سپاه در جریان تظاهرات اخیر، نسبت به سال ۸۸، بطور چشمگیری از خود خویشتنداری نشان دادند. یکی از دلایل عمده این امر سعی در ندادن حربه به دست دولت آمریکا بود چون آمریکا ممکن بود بتواند با تمرکز بر مسئله حقوق بشر، اروپا را در اعمال تحریمهای جدید و بر هم زدن برجام با خود همراه کند. زمان هم برای آمریکا مناسب بود. دونالد ترامپ باید تا ۱۵ ژانویه در مورد پایبندی ایران به برجام و تمدید تعلیق تحریمهای آمریکا تصمیم گیری کند.
با این همه چرا جنبش عمومی و پر تعدادی مانند سال ۸۸ شکل نگرفت؟
دو گروه جمعیتی در ایران بطور بالقوه میتوانند حرکتهای اعتراضی را شکل دهند.
اول، گروهی که تحت فشارهای معیشتی شدید قرار دارند و با فقر و تنگدستی دست به گریبانند. بنا به گزارشی که در تیرماه امسال از سوی وزارت راه و شهرسازی منتشر شد، ۳۳ درصد جمعیت ایران (یک سوم جمعیت کشور) زیر خط فقر به سر میبرند.
یکی از برجسته ترین حرکتهای اعتراضی این گروه جمعیتی، در سال ۱۳۷۴ در دوران دوم ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی از اسلامشهر آغاز شد. جمعیت معترض که از تورم ۵۰ درصدی به ستوه آمده بود، درعرض چند دقیقه به هزاران نفر رسید و شهرهای اطراف هم چون رباط کریم، سلطان آباد و صالح آباد را نیز درگیر کرد و جاده تهران-ساوه مسدود شد. جمعیت رو به تهران در حرکت بود که در آستانه ورود به تهران قرارگاه ثارالله وابسته به سپاه وارد ماجرا شد و معترضان سرکوب شدند.
این گروه جمعیتی هرگز رهبری که خواستهای آنان را نمایندگی کند به خود ندیده است. اگر به حرکتهای اعتراضی سالهای ۷۸ و ۸۸ نگاه کنیم، خواسته اقتصادی برجستهای، به خصوص در جنبش سبز پیدا نمیکنیم. بحث، عمدتا حول محور آزادیهای مدنی از جمله آزادیهای سیاسی و اجتماعی و مخالفت با انحصارگرایی با رنگ مذهبی است. اعتراض به شکافهای درآمدی، بی عدالتی اقتصادی و فشارهای معیشتی در آن حرکتها جایی نداشت و یا نقش آن بسیار کمرنگ بود.
به همین دلیل، چون اعتراضات اخیر از رهبری برخوردار نبود که خواستههای این گروه جمعیتی را نمایندگی کند، این بخش از جامعه، علیرغم نارضایی شدید از وضع موجود وارد صحنه نشد چون خبری از طرح خواستههای آنان در میان نبود و شعارها بیشتر رنگ و بوی سیاسی گرفته بود.
گروه دومِ جمعیتی که توان شکل دادن به حرکتهای اعتراضی را دارد طبقه متوسط شهری است که اعتراضات خیابانی سال ۸۸ را شکل داد و از قضا بر خلاف گروه اول رهبری اصلاحطلبان به خصوص شخص محمد خاتمی را پذیرفته است. در انتخابات سال ۸۸، میر حسین موسوی که نزدیک به دو دهه از سیاست کنار بود و کمتر کسی از وی شناخت داشت، با پشتیبانی محمد خاتمی چنان جایگاهی پیدا کرد که رهبری اعتراضات گسترده خیابانی سال ۸۸ و جنبش سبز را به دست گرفت. انتخاب حسن روحانی در دوره اول نیز بدون شک مدیون حمایت آقای خاتمی و تا حدی اکبر هاشمی رفسنجانی بود که علیرغم خصومت شدید با اصلاحطلبان در دوران ریاست جمهوریاش، از سال ۸۸ با اصلاحطلبان نزدیکتر شده بود. اصلاحطلبان که خواستههای این گروه را نمایندگی میکنند از آزادیهای مدنی و مخالفت با انحصارگرایی حمایت میکنند.
این گروه جمعیتی نیز به سه دلیل وارد اعتراضات اخیر نشد.
اول اینکه چون شروع تظاهرات با شعار مرگ بر روحانی آغاز شد، این شبهه جدی بوجود آمد که حرکت مزبور به منظور ساقط کردن دولت روحانی از سوی جناح تندرو برنامه ریزی شده است. جمعیتی که همین چند ماه پیش روحانی را با ۲۴ میلیون رأی به پیروزی رسانده بود دلیلی برای مقابله با روحانی و نهایتا کمک به تندروها برای رسیدن به مقصودشان نمیدید.
دوم، چون اعتراضات به سرعت به خشونت و آتش زدن و تخریب کشیده شد، این بحث در شبکههای اجتماعی در گرفت که ورود به این وادی میتواند وضعیت فاجعه باری مانند سوریه را در ایران رقم بزند.
و بالاخره موضعگیری صریح مجمع روحانیون مبارز به ریاست محمد خاتمی بود که از بیم تبدیل شدن ایران به سوریه به نحوی کم سابقه از اعتراضات فاصله گرفتند. این موضعگیری هرگونه احتمال ورود این گروه جمعیتی، که به نظر میرسد اکثریت آن "تا این لحظه" از خاتمی عبور نکرده است، به اعتراضات را از میان برد.
البته بخشی از هر دو گروه جمعیتی ممکن است در اعتراضات اخیر شرکت کرده باشند، اما هیچ کدام از دو گروه بطور فراگیر وارد صحنه نشدند.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان