ما از نسل رستم هستیم!
محمدرضا پام، برادر بزرگتر ابوالفضل است، پسر بزرگ خانواده. او هم از بچگی کنار پدرش ایستاده و حالا با مهارت ذبح گاو آشناست. او با اینکه علائق دیگری بجز قصابی دارد، اما فعلا شغلش همین است.
شما چند سال از ابوالفضل بزرگتر هستید؟10 سال بزرگترم، من 21 ساله ام.
علاقه شما هم همین قصابی است؟بله من هم قصابی را دوست دارم اما در کنارش به فوتبال هم علاقه دارم و دوست دارم بروم داخل یک تیم. یعنی فوتبال را بیشتر دوست دارم اما امکاناتش در شهر ما نیست.
چطور شد همه شما به قصابی علاقه مند شدید؟خب ما چشم باز کردیم دیدیم در خانواده ما همه بلدند گاو بکشند، پدرم هم از این کار تعریف می کرد می گفت این کار خیلی خوب است ، اینکه صبح زود بیدار می شوی آدم را سرزنده نگه می دارد.
در شهر شما خیلی ها این مهارت را بلدند؟بله اینجا قصاب زیاد است.
چرا؟خب ما نسل رستم هستیم دیگر! گوشت زیاد می خوریم، حتی صبحانه ها هم گوشت می خوریم.
صبحانه ها چطوری گوشت مصرف می کنید؟با پیاز داغ سرخ می کنیم، خیلی خوشمزه می شود.
چرا بیشتر گاو می کشید؟در زابل گوسفند زیاد مشتری ندارد، اینجا همه گوشت گاو مصرف می کنند و بعضی ها هم گوشت شتر یا بوقلمون و شترمرغ.
آنها را هم بلدید ذبح کنید؟بله آنها که آسان هستند.
سخت ترینش کدام است؟همین گاو و شتر، مثلا گاوی که امروز کشتیم 312 کیلو بود ، هرچقدر وزن حیوان بیشتر باشد تقلایش بیشتر است.
شما هر روز گاو می کشید؟بله هر روز . هم مشتری از شهر خودمان داریم هم از تهران و مشهد می آیند از اینجا گوشت تازه می برند.
گوشت گاو در شهر کیلویی چند است؟25 هزار تومان.
این شاگردم یک دور سر صبح همه را کتک می زند!
شیرین راشکی یکی از معلم های مدرسه پسرانه سماء زابل است؛ خانم معلم جوانی که ابوالفضل امسال شاگرد کلاس اوست:
خانم راشکی کلاس شما چنددانش آموز دارد؟19 نفر.
ابوالفضل با بقیه دانش آموزهایتان فرق دارد؟ابوالفضل تنها دانش آموز کلاس من است که رفتار خشن تری نسبت به بقیه دارد.
یعنی چطور برخورد می کند؟(می خندد) یعنی این شاگردم یک دور سر صبح همه را کتک می زند! بعد هم که روی صندلی می نشیند از همانجا برای بچه ها شکلک در می آورد و اذیت شان می کند.
درسش چطور است؟املا که اصلا نمی تواند بنویسد چون بلد نیست و از پایه ضعیف آمده بالا. برای درس های دیگر هم به خودش زحمتی نمی دهد ، اینطوری بگویم که کلا در کلاس درس را یاد می گیرد اما هوشش خوب است.
می دانید که تا کلاس پنجم بیشتر دوست ندارد درس بخواند؟بله. چون دوست دارد برود کار کند. من همیشه دانش آموزانم را به درس تشویق می کنم اما خیلی ها به درس علاقه ای ندارند.
چرا؟چون تصمیم شان را برای اینکه تا یک مقطعی درس بخوانند و بعد ترک تحصیل کنند گرفته اند و دیگر حتی همین درسی را هم که الان می خوانند جدی نمی گیرند. ابوالفضل هم همین طور است، اصلا درس را جدی نمی گیرد.
فکر می کنید علتش چیست؟چون تصمیمش را گرفته که برود قصاب بشود. از این کار هم خوشش آمده و جذابیت های این کار برایش زیاد است.