در مقابل خیانت همسر چگونه رفتار کنیم؟ - تصویری با متن فارسی

رفتاری نمیوانید بکنید!! باید بفهمید و درک کنید که کسی متعلق به کسی نیست. باید با مشاهده و دقت در خودتان بفهمید و درک کنید که امیال اعم از جنسی و غیر جنسی مرتبا متغیر هستند و متحول میشوند. باید بفهمید و درک کنید که زندگی کردن با کسی تعهد نیست. متاسفانه افراد بسیار کمی این مطالب مهم را در خودشان حل میکنند. باقی با احساس مطلق مالکیت، با خودشان و زندگیشان گلاویز میشوند و تا دم مرگ تلخ کام و ناراحت نفس میکشند. کاری نمیشود برایشان کرد. همه چیز بستگی به خودتان دارد. همه چیز.

تا کی می خوایم سرمون رو زیر برف کنیم و دنبال راه حل باشیم؟ چرا مردم نمی خوان قبول کنن که یک اصل فیزیولوژیک میگه بعد از چند سال بهترین زوجها هم از نظر جنسی دلزده میشن و دیگه احترام.عادت کردن بهم و عشق به فرزند هست که خانواده رو نگه می داره حالا فقر و نداشتن تفاهم رو که اضافه کنیم ببینین چه به سر خانواده خواهد آمد.بهمین دلیله که میگن چند سال بدون بچه زندگی کنین که وقتی از هم سیر شدین و حتی "احترام" و "بهم عادت کردن" نتونست کمکی بکنه براحتی جدا بشین. نوه های ما به ما خواهند خندید که "جدایی" یک معضل بزرگ برای ما بوده.

[::princesse - تهران، ایران دوست ارجمند. صحبتی از کلمه خیانت نشده. شده؟ همان بالا هم نوشته که هر اسمی بر چنین رفتاری بگذارید فرقی ندارد. دارد؟ عده زیادی نیز وفاداری را بیماری سگها میدانند. شما به چنین رفتاری نام خیانت میدهید، خوب، این نگاه شماست. کسی دیگر کاملا آنرا طبیعی و همراه و سازگار با غرایض طبیعی نوع انسان میداند. در کل کلمات خیانت و وفاداری و حتی خود ازدواج از ابداعات مذهب و دین هستند. نیستند؟! خودم رو به چی قانع کنم دوست عزیز؟! در اروپا از هر سه ازدواج دو تای آن به طلاق میانجامد. در جوامع سنتی متاسفانه وزن سنگین سنت و معمولا وابستگی مادی مانع میشود که چنین آماری را ببینیم و ترجیح میدهند مزورانه همدیگر را تحمل کنند. نه؟! خودم را به چه چیزی قانع کنم؟! بنده هیچوقت نه با کسی زندگی کردم و نه تا آخر عمر ازدواج خواهم کرد. دوستان بیشماری نیز دارم که با هم اوقات خوبی میگذرانیم و به سفر میرویم. خوب؟ مشکل کجاست؟! انسان زنده است و یک موجود زنده مرتبا و بدون وقفه در تحول است. آنچه که امروز برای شما جذاب و دلپسند است، فردا میتواند شما را مشمئز کند. نه؟ خودتان را بشناسید.

ازدواج یعنی ترس. ترس از تنهایی، ترس از بیماری، ترس از پیری و درماندگی. بنده نه مخالف ازدواج هستم و نه موافق. فقط در تمام عمرم به خودم کلنگ زدم تا بتوانم در دو روز زندگیم، با خودم صریح، مشخص و روشن باشم. همه دوستان ازدواج کرده من، به هزار و یک حیله و کلک متوسل میشوند تا بتوانند یک رابطه خارج از زناشویی داشته و یا آنرا حفظ کنند. اینها هستند که خودشان را گول میزنند نه انکس که برای دیدن و درک خودش به خودش سخت میگیرد و به عمق میرود.

اصلا قابل هضم نیس طرز فکرتون بگذریم کلا ما ایرانی ها یا متعصب مغزپوچ میشیم یا همچین میخوایم‌خودمون رو روشنفکر جلوه بدیم که از اون ور بوم سقوط آزاد 😂فقط این روابط متعدد جنسی متاهلین اسم ازاداندیشی نیس خانوم‌ها آقایان که مدام درحال زیر ابی رفتن هستید .

پرنسس مهربان و ارجمند. این طرز تفکر نیست. یک فکت است. حالا در بین هزار دزد یک مسیح هم وجود دارد. ما از آن یکی حرف نمیزنیم. ما از ۹۹۹ مورد دیگر صحبت میکنیم. بنده به چیزی به اسم روشنفکری هیچ باوری ندارم چرا که فکر هیچگاه نمیتواند روشن باشد. بهمین سادگی. اینور بوم و آونور بوم خط محدودی است که شما به تناسب نگاهتان تعیین میکنید. شاید کسی اصلا روی بوم نیست! مطلب سکس و روابط جنسی از ساده ترین و ابتدائیترین غرائض بشری است. اینهمه اهمیت دادن به آن فقط و فقط به دلیل دستکاریهای مذاهب و محدودیتهای احمقانه ساخته مذاهب است. مذاهب با ساختن اخلاقیات بیسروته بین مرد و زن خط قرمز کشیدند و سکس را یکی دیگر از وسایل استثمار کردن و بهره وری قرار دادند. ازدواج در جوامع مذهبی مجوز داشتن روابط جنسی شد. درک و فهمیدن همه این مطالب سخت نیست. اما ما دوست نداریم ببینیم. کلمه "عشق" زمانی مفهوم پیدا کرد که در بین مرد و زن فاصله ایجاد شد. همین امروز اگر شما به میان برخی از قبایل فیجی یا آمازونی بروید، بسادگی خواهید دید که کلمه "عشق" در مکالمات آنها همردیف نداشته و وجود ندارد. سالم باشی.

اینکه در آن بالا عرض کرده ام "رفتاری نمی توانید بکنید!!" گویشی دوستانه و تفحصگرا در مبحث است. مسلما کسانی هستند که خود مختارند و همه کار میتوانند بکنند. همسرتان را سر ببرید یا سم خور کنید!! از این اخبار در اینجا هم میخوانیم! مگر نمیخوانیم؟! بکشید آقا جان!! بهر جهت زندگی خودتان است.

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. با شما موافقم چون حقیقت رو گفتی و حقیقت هم تلخه(برای کسی که درکش نکنه). بدبختانه آدما بجای اینکه خودشون فکر کنن دنبال الگو و رفتار از "ما بهترون" می گردن. و خیلی بخوان روشنفکر باشن میرن سراغ اروپای شمالی و غربی. حاضر نیستن منطقی و علمی قضیه رو ببینن چون می ترسن. البته نباید انتظار داشت با 1-2 نسل آگاهی انجام بشه. همینی هم که نیمی از افراد با من و شما موافق بودن جای امیدواریه (گرچه حرف من با شما کمی فرق می کنه)

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. قرار نیست همه افراد همه کارها رو بتونند درست انجام بدن ، ازدواج هم مثل موقعیت شغلی مثل موقعیت تحصیلی یه عملیه که میتونه با موفقیت انجام بشه میتونه نشه ، شما از اون دسته افراد نا امید و نا موفقی هستید که نتونستید این مسئله رو با خودتون حل کنید پس صورت مسئله رو پاک کردی و خودتو گول میزنی ، توجه داشته باش که این دنیا وظیفه نداره شمارو خوشحال کنه و شمارو تو مسیری بندازه که خوشحال و خوشبخت بشی شما باید خودت خودتو بسازی و با خودت کنار بیایی و زندگی رو بجای یهو سر کشیدن ، ضره ضره بخوری و برای خودت اهدافی بذاری و تلاش کنی براش تا بتونی کار موفق ازدواج موفق و زندگی خوشحال داشته باشی ، گرچه کسایی که تو مملکت خودشون ناله کنان از زمین و زمان مهاجرت رو انتخاب کردن کلا آدمهایی نیستن که بتونن از پس این چیزا بر بیان

[::ایران سرفرازم آرزوست - ورشو، لهستان: دوست ارجمند، اشاره شما در بالا یک اشاره ساده و هوشمند بیولوژیکی یا بقول خودتان فیزیولوژیکی بود. نگاه و ورود بنده به مطلب روانی و سیکولوژیکی است. ازدواج یکی از مضحکترین ابداعات ترس و مذهب بوده و هست. اما ما در تله تکرارها و عادات بیمعنی گرفتار شده ایم. سنت یعنی تکرار و هر تکراری ذهن را کند و بیحس میکند. به عادت کردن بهمدیگر و عشق به فرزند به عنوان دلایل ادامه در ازدواج اشاره کردید، به این اشاره بنده نیز عنایت داشته باشید: یکی از دوستان دور من که مدیر و گرداننده تلویزیون در کشور کوچک لوکزامبورگ است، ازدواج کرده و دو فرزند دارد و مرتبا با زنهای مختلفی در ارتباط است. یکبار به ایشان گفتم: آلن، چرا جدا نمیشوی که راحت بتوانی روابطتت را داشته باشی و اینهمه انرژی در دوگانگی مصرف نکنی؟ جواب داد: "مطلب این است که قرار داد ازدواج ما بگونه ایی است که نیمی از دارایی من ، مازاد بر خانه به همسرم تعلق میگیرد. و این تازه بدون در نظر گرفتن مخارج وکیل و طلاق است" عنایت دارید؟ عده زیادی نیز با چنین دلایلی به زندگی مشترک ادامه میدهند.

[::Masterweb - تهران، ایران: بعله. چشم. از تخصص شما در شناختن دسته بنده و دیگران بسیار سپاسگزارم. بساطیست در سر ملت ما!

اشارات دوست پر از عجله ما Masterweb قابل تامل است. ایشان به ریسک اعتقاد دارد. دختر دوست فرانسوی من در بیست سالگی ازدواج کرد. گفتم زود است و جالب نیست. گفت: جالب نبود طلاق میگیرم. جالب نبود، با یک بچه طلاق گرفت و بنزد مادرش برگشت و فقط زندگی خودش و مادرش را بحرانیتر کرد. این مثال دلیل هیچ چیز نیست، فقط میخواهم بگویم دوستمان Masterweb اشتباه نمیکند، عده ایی مایلند زندگیشان را در بحران و تلاطم و کشمکش بگذرانند و در کل با مشکلات به زندگیشان معنا میدهند. خوب، اینکار کار بنده نیست. بنده آرامش دو روز زندگیم را با هیچ جفتک زدن و سگ دوی بی حاصلی به اسم ریسک یا موفقیت عوض نمیکنم. آرامش برای من بالاترین ثروت و موفقیت است. وانگهی بنده در این سایت مرتبا به خودشناسی و خود سازی تاکید میکنم. کسی از دنیا انتظاری ندارد. بنده از پدر و مادر خودم هم هیچ انتظاری نداشته و ندارم، تا چه رسد بدنیا. از امید و نا امیدی نیز نوشته اند. من اصلا مفهوم این دو کلمه را نمیدانم و با چنین توهماتی امروز را ضایع نمیکنم و خودم را گول نمیزنم. برای درک و فهمیدن، معمولا نگاه کردن بدون حرکت فکر کفایت میکند. نگاه کنیم.

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. نوشته های شما پر از منطق هست و من می پسندم. همچنین بدنیا آوردن یک موجود بیگناه به این دنیای وحشی و بی رحم بزرگترین جنایته که بیشتر مردم نادان کره زمین به عنوان حقی برای خود قایل شده اند. ((( البته ناگفته نماند که تنها با داشتن فرزند میشه عشق واقعی (فرزند) رو تجربه کرد.اما نباید به قیمت بدبخت شدن خود اون فرزند و دیگران باشه)))

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. یه سر برو پیش دکتر خب ...شاید فهمید مشکلت چیه!

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. تنهایی بد دردیه...چه میکنه با روح و روان یک انسان...برات آرزوی آرامش میکنم.