مجید محمدی ( جامعه شناس ) راهپیمایی اربعین کربلا در چند سال گذشته به محلی برای نمایش مراسم دینی شیعی در سطح منطقه تبدیل شده است. تقریبا همهی سازمانها و نهادهای دولتی و شبه دولتی در ایام این مراسم با سفارش شخص خامنهای بسیج میشوند تا مراسم هرچه با شکوهتر (جمعیت بیشتر) برگزار شود. حتی برای جوانانی که به علت مشمول سربازی بودن نمیتوانند از کشور خارج شوند استثنا قائل شده و برای آنها گذرنامه و مجوز خروج صادر میشود (مثل سفر بدون وثیقه قریب به ۵۰ هزار تن از دانشجویان به عراق با ضمانت نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها). هزینه کردن نیرو و امکانات دولتی و عمومی در این ماجرا که تنها سفر زیارتی بخش کوچکی از جامعهی ایران است (حدود ۲ درصد) یک رسوایی بزرگ برای حکومت است که در زیر بستهبندی مذهبی مغفول مانده است.
از این مراسم که چهار سال است برگزار میشود چه میدانیم؟
دروغ تعداد جمعیت
مقامات رسمی جمهوری اسلامی ارقامی بیست میلیونی برای راهپیمایی اربعین در عراق در سال ۱۳۹۳ و ۲۶ میلیونی در سال ۱۳۹۴ اعلام کردهاند. (فرمانده نیروی انتظامی، ۲۴ آذر ۱۳۹۴) جمال الدین الشهرستانی مسئول روابط عمومی آستان حسینی میگوید: «شمار دقیق زائران شرکت کننده در مراسم اربعین حسینی بین دهم تا بیستم ماه صفر بالغ بر بیست میلیون زن و مرد و کودک بوده است که دو میلیون تن آنها زائران غیرعراقی از پنجاه ملیت جهان بودند.» (فارس ۲۴ آذر ۱۳۹۳)
مقامات همچنین مدعی بودند که ۱.۵ میلیون ایرانی در سال ۹۲ (۲ میلیون در سال ۹۴) برای این راهپیمایی به عراق سفر کردهاند گرچه هیچ موسسهی مستقل سیاحتی و هتلداری و حمل و نقل این آمار را تایید نکرده است. اگر سهم ایران به عنوان پر جمعیتترین کشور شیعه ۱.۵ میلیون نفر در سال ۹۳ (و ۲ میلیون در سال ۹۴) بوده باشد بقیهی ۱۸.۵ میلیون نفر سال ۹۳ یا ۲۴.۵ میلیون نفر در سال ۹۴ از کجا آمدهاند؟ جمعیت شیعهی بحرین و عربستان رقم قابل توجهی نیست و آنها امکان سفر چند صد هزار نفری به عراق را نیز ندارند. خبری از سیل جمعیت شیعهی لبنانی نیز به سمت عراق منتشر نشد. جمعیت شیعهی پاکستان یا افغانستان نه در حد ایران و عراق است و نه تعداد زائران آنها میتواند در حدود چند صد هزار نفری یا میلیونی باشد.
عراق در سال ۲۰۱۴ حدود ۳۳ میلیون جمعیت داشته است که تنها ۶۰ تا ۶۵ درصد آن شیعه هستند (حدود بیست میلیون). میلیونها تن از این جمعیت به صورت مهاجر در ایران و اردن یا اروپا و امریکا زندگی میکنند. با فرض حضور ۵۰۰ هزار شیعهی پاکستانی، لبنانی، بحرینی و عربستانی در عراق ۱۸ میلیون زائر باقیمانده در نفر سال ۹۳ و ۲۴ میلیون زائر باقی مانده در سال ۹۴ باید عراقی باشند. این یعنی ۹۰ درصد کل جمعیت شیعهی عراقی در سال ۹۳ و ۱۱۰ درصد جمعیت عراق در سال ۱۳۹۴ که از بصره تا سامرا را نیز در بر میگیرد و احتمال حضور این میزان جمعیت در یک راهپیمایی غیر ممکن به نظر میرسد. حتی با تعطیلی کامل یک کشور نمیتوان این میزان جمعیت را در یک راهپیمایی داشت.
عراق جمعیتی چند صد هزار نفری از معلولان جنگی و جمعیتی چند میلیونی از کودکان و کهنسالان دارد که بخش عمدهی آنها نمیتوانند در این راهپیمای شرکت کرده باشند. این دروغ بیست یا بیست و شش میلیونی تنها برای ادعای «بزرگترین اجتماع انسانی جهان» (الف ۱۵ آبان ۱۳۹۶) گفته میشود.
ترکیب جمعیت ایرانی شرکت کننده
بنا به ادعای مقامات رسمی در این مراسم در سال ۱۳۹۶ حدود دو میلیون ایرانی شرکت میکنند. سه گروه شرکت کننده را از یکدیگر میتوان متمایز کرد:
۱) اعضای نخبهی کاست حکومتی از نظامیان، صاحبان و روسای شرکتها، اعضای هیئتهای مدیره شرکهای دولتی و تحت نظر بیت و سپاه، مقامات دولتی بالاخص نهادهای فرهنگی تحت نظر دولت، بیت و سپاه، و مدیران سطوح بالای دولت، قوه قضاییه و دیگر نهادهای انتصابی. این گروه بیشتر با جتهای اختصاصی مستقیما به بغداد و نجف پرواز میکنند. نویسندهی این مطلب عکسهای مدیران شرکتهای تحت نظر بنیادها و امپراطوریهای مالی و اقتصادی رهبری و سپاه را در جتهای اختصاصیشان در سفر به عراق برای ایام اربعین ۹۶ رویت کرده است. بهترین هتلها برای این افراد رزرو میشود.
۲) کارکنان خودی بخش دولتی و حکومتی. آنها عمدتا مدیران متوسط دولت، کارکنان اختصاصی بخش دولتی (مثل ۴۲۰۰ نفری که شهرداری تهران از میان مداحان استخدام کرده و کاری برای انجام در مترو ندارند) و نهادهای تحت نظر بیت، پیمانکاران خرده پای سپاه و شرکتهای دولتی، کارکنان رده پایین ستادهای تحت نظر رهبری (ستاد اقامه نماز، ستاد امر به معروف م نهی از منکر) و دو سازمان تبلیغات اسلامی و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و بخشی از اعضای شوراهای شهر و روستا و خانوادههایشان هستند. آنها با حقوقهای چند میلیونی که میگیرند استطاعت چندین سفر زیارتی سالانه را دارند و برای تداوم امتیازات خود و بودن در کنار دیگر افرادی با شرایط مشابه به این سفرها میروند. این گروه با پروازهای عادی به عراق سفر کرده و در هتلهای سه ستاره و دو ستاره مستقر میشوند.
۳) لشکر «مومنان» مورد علاقهی دولت و حکومت. این گروه با اتوبوس و اتومبیل شخصی به سمت عراق میروند. آنها که با اتومبیلهای خود آمدهاند میتوانند آن را در پارکینگهای مرزی گذاشته و با وسائط نقلیهی عمومی به سمت کربلا حرکت کنند. این بخش عمدتا بر امکانات مستقیم نهادهای دولتی مثل شهرداری، سپاه، ستادهای تحت نظر رهبری و وزارتخانههای مختلف که در موکبها تمرکز مییابند (مثل جای خواب و خوراک و خدمات درمانی و بهداشتی) اتکا دارند. این جمعیت در همان حد که از وای فای مجانی، چند وعده غذای گرم در هنگام سفر، پتو تشک ابری در زیر چادرهای روی سیمان نصب شده، اتوبوسهای سپاه و دیگر نهادهای دولتی برخوردار شود راضی میشود. بخش قابل توجهی از جمعیت شرکت کننده در برنامههای دولتی همین «مومنانی» هستند که تا ابد باید به دولت در مایحتاجشان وابسته بمانند و تا ابد مراسم دولتی (مثل سالگرد خمینی یا ۲۲ بهمن) را پر کنند.
این بخش سوم پایگاه اجتماعی حکومت است که در نهادهای مختلف مثل انجمنهای اسلامی، بسیج و گروههای مداحی و مانند آنها سازمان دهی شده و از سر ریز امکانات دولتی و برخی امتیازات (مثل گذراندن سربازی در بسیج سرکوچه و نهادهای افسران جنگ نرم یا سهمیهی دانشگاه دولتی یا انواع مجوزها و مشاغل دولتی سطح پایین) برخوردار است. همه اعضای بخش سوم به طور کامل تحت قواعد دولتی عمل نمیکنند مثل خروج غیرقانونی از مرز یا دیگر اعمالی که در داخل کشور بر اساس هرج و مرج توسط آنها انجام میشود.
تدارکاتچیها
بخش تداراکاتچی این مراسم را در سه بخش میتوان طبقهبندی کرد:
۱) بخش زیر ساختها. این بخش در طول سال مشغول ساختن مقبره و بارگاه و پنجره فولادی و پارکینگ و جاده و فرودگاه در مناطق مرزی (مرزهای شلمچه، خسروی و مهران) و شهرهای مختلف عراق است. سالانه صدها میلیون دلار صرف این تاسیسات که هیچ نقشی در رفاه عمومی مردم ایران ندارد میشود. در حوزهی زیارت (آنچه مقامات گردشگری حلال مینامند) جالب است که نه تنها هزینههای جاری بلکه هزینه ساخت تاسیسات زیارتی از بودجهی عمومی است.
۲) بخش تمهیداتی. ماهها قبل از شروع مراسم تسهیلاتی را که باید در خدمت زوار قرار گیرد (مثل موکبها که موقتند اما یک روزه برپا نمیشوند) به تدریج آماده میکنند. این امکانات همه دولتی و حکومتی و عمومی (مثل وزارتخانهها، بنیاد، شهرداری ها) هستند. اتوبوسها و حتی کامیونهای دولتی در انتقال زائران به کربلا به کار گرفته میشوند.
۳) نیروهای خدماتی مثل رفتگران شهرداری، اعضای بسیج یا کارکنان نهادهای تبلیغاتی که مسئول خدمات در حین مراسم هستند یا آشپزهای سپاه و بسیج که در حین مراسم آشپزی میکنند در روزهای آخر به تدارکات داستان میپیوندند. حقوق و حق سفر و دیگر پرداختهای این گروه همه توسط بخشهای دولتی و عمومی و حکومتی انجام میشود. دستگاه تبلیغاتی حکومت چنین مینماید که جای خواب، غذا، میوه، آب، چای، قهوه، حتی قلیان و واکس کفشها و ماساژ دادن و برق برای شارژ تلفن همراه، همه نذر مردم ایران و عراق برای زائران است اما تعداد زائران و بودجههایی که وزارتخانهها و دیگر نهادهای عمومی و حکومتی برای این مراسم دارند نذری بودن (حداقل بخش عمدهی) این امور را منتفی میکند. دادن غذا از جیب مردم به دینداران تحت عنوان نذری یک سنت در جمهوری اسلامی است. در سال ۱۳۹۵ شهرداری تهران ۸ میلیارد تومان به هیئتهای عزداری اختصاص داد. همچنین در عید غدیر ۱۱۰ هزار وعده غذای رایگان توسط شهرداری تهران به مردم داده شد. (روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۰ مهر ۱۳۹۵)
تبلیغات سنگین
در ده روز برگزاری راهپیمایی اربعین و منتهی به بیستم صفر همهی دستگاههای تبلیغاتی کشور این رویداد راهماهنگ با دستگاههای دیگر گزارش میکنند. حکومت راهپیمایی اربعین را به رخدادی بزرگتر از ۲۲ بهمن یا سالگرد خمینی تبدیل کرده است. این موضوع با جاهطلبیها و گسترش طلبیهای حکومت در منطقه کاملا هماهنگی دارد. همهی دستگاههای دولتی و عمومی به طور هماهنگ در جریان این راهپیمایی عمل میکنند. «در هیچ برنامه، طرح یا تلاشی که برای توسعه کشور، اشتغال جوانان و حل معضلات در میان باشد، چنین هماهنگی حیرت آوری دیده نمیشود.» (تابناک ۱۴ آبان ۱۳۹۶) سازمان حکومتی رادیو و تلویزیون در ایام راهپیمایی اربعین یک شبکهی رادیویی را که در عراق نیز پوشش دارد به کار میاندازد که هزینههای آن اعلام نشده است.
توجیه صرف امکانات دولتی و عمومی
از میزان دقیق هزینههایی که هر ساله برای اربعین انجام میشود اطلاعاتی در اختیار عموم گذاشته نمیشود اما مطمئن باشید اگر یک روز نیروها و امکانات و بودجههای نهادهای دولتی و عمومی از این مراسم کنار بکشند میزان جمعیتی که به این مراسم میروند یکباره آب خواهد رفت. مقامات دولتی هزینه کردن برای این مراسم را وظیفهی خود میدانند چون منابع کشور را از آن مردم نمیدانند و اگر بدانند نیز مردم را باورمندان به نظام میدانند (در سخنانشان وقتی به مردم اشاره میکنند همان افراد را در نظر دارند). مراسم دولتی اربعین هم توسط حکومت سازمان دهی میشود و هم توسط آن پرداختهایش صورت میگیرد.
نمایش پایگاه مردمی
یکی از درسهای بزرگی که جمهوری اسلامی از انقلاب سال ۵۷ گرفت این بود که یک گروه چند میلیونی هوادار برای خود ایجاد کند که از انواع امتیازات برخوردار بوده و به نحو «پاکار» برای تداوم نظام حضور اجتماعی داشته باشد (برای راهپیماییهای ادواری یا سرکوبهای موردی). جمهوری اسلامی بخش کوچکی از درامدهای نفتی را صرف این چند میلیون میکند اما این هزینهای است که بخش بزرگتر درآمدهای نفتی را برای کاست حکومتی تضمین میکند.
ممکن است گروههایی در آغاز سفر به کربلا صرفا با انگیزهی مذهبی در مراسم دینی مورد حمایت حکومت ظاهر شوند اما انگیزههای آنها چنان با امکانت دولتی تقویت میشود که به تدریج فاصلهای میان انگیزههای سیاسی و مذهبی باقی نمیماند. بعد از چهل سال دیگر باید متوجه بود که این گونه مراسم و دین با هم گره خوردهاند. دین در جمهوری اسلامی دین نفتی است و اگر کسانی هنوز این را نمیدانند یا تظاهر میکنند که نمیدانند سر در برف کردهاند.
برای این که تنها این گروه دیده شوند و همیشه مخالفان داخلی و دولتهای منتقد تصور کنند که نظام پایگاه اجتماعی بلامنازع دارد این گروه مدام دست نوازش حکومت را بر سر دارند اما از یک گردهمایی چند ده هزار نفری در مقبره کوروش جلوگیری میشود.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان