سادات ایران ؛ یعنی چه «سید»؟ - قسمت (۱)

«قربانش بروم شیخ حسین آقای قره باغی از کوچه که می گذرد، چشم‌هایش را می‌بندد تا زنان نامحرم را نبیند…» (مجله «ملانصرالدین» بی‌تاریخ) رادیو فردا ،عباس جوادی
گفتار زیر نخستین بخش از چکیده رساله ای است به قلم ایرانشناس معروف هلندی-آمریکائی ویلم فلور در باره نقش اجتماعی و سیاسی سید‌ها در ایران دوره قاجار طبق منابع اروپائی که در سال ۲۰۱۶ در مجله «مطالعات ایرانی» با این مشخصات منتشر شده است:
Willem Floor: Seyyeds in Qajar Iran According to European Sources; in: Studia Iranica, 45/2, 2016
 
چکیده فارسی این بررسی در چهار بخش به خوانندگان تارنمای «رادیو فردا» ارائه می‌شود:
(۱) یعنی چه «سید»؟ راه تشخیص سید‌ها،
(۲) سید‌های دروغین، تعداد آنها
(۳) احترام همراه با ترس
(۴) اشتغال سید‌ها و منبع درآمد آنان.
 
این رساله ۱۲۹ زیرنویس دارد که در هر کدام به یک و یا چند منبع اشاره شده است. در این ترجمه ما این همه آن زیرنویس‌ها و منابع را ذکر نکردیم تا از طول کلام و حالت دانشگاهی گرفتن این نوشته پیشگیری کنیم، اگرچه در موارد اندکی که ممکن است سوال برانگیز باشد، منبع اطلاعات مورد استفاده را داده ایم. اگر خوانندگان ترجمه فارسی رساله در موارد بخصوصی خواهان دریافت اطلاعات بیشتری در مورد منابع این بررسی بودند، خواهش می‌کنیم به متن اصلی انگلیسی رساله مراجعه کنند و یا پرسش خود را در بخش دیدگاه‌های این سلسله گفتار‌ها مطرح نمایند تا مترجم، منبع مورد نیاز را به صورت پاسخ در همانجا قید کند.
 
همه کاریکاتور‌ها از مجله فکاهی-انتقادی «ملا نصرالدین» است که در سال‌های ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۳ به زبان ترکی آذری در تفلیس (گرجستان کنونی) چاپ می‌شد. این مجله که ادبیات مشروطه ایران را نیز تحت تاثیر خود قرار داده بود، بعد‌ها مدتی نیز در تبریز و سپس باکو چاپ شد و چند سال پس از تاسیس حکومت شوروی تعطیل گردید.
 
یعنی چه «سید»؟
 
«سید» یک عنوان موروثی است و به اعضای طبقه‌ای گفته می‌شود که خود را نوادگان و اولاد پیغمبر اسلام می‌شمارند. سید‌ها («سادات») قشری از انسان‌های معمولا متدین و صاحب احترام و نفوذ هستند. مقامی که در زندگی اجتماعی در طول صد‌ها سال گذشته به سید‌ها داده شده، به حدیثی به نام «ثقلین» (حدیث دو گنج) از احادیث پیامبر اسلام باز می‌گردد که می‌گوید: «من در میان شما دو امانت نفیس و گران‌بها می‌گذارم، یکی کتاب خدا، قرآن، و دیگری عترتم، اهل بیت را. تا وقتی که از این دو تمسک جوئید، هرگز گمراه نخواهید شد و این دو یادگار من هیچ‌گاه از همدیگر جدا نمی‌شوند.»
 
صرفنظر از اینکه حدیث نامبرده تا چه‌اندازه صحیح و یا موثق است، کلا مسلمانان و به ویژه اهل تشیع نه تنها برای سیدها مقام بخصوصی قائل هستند، بلکه آنها را مورد احترام و تکریم قرار می‌دهند و بسیاری از سید‌ها نیز از این راه درآمد و گذران زندگی خود را تامین می‌کنند.
 
اینکه شخص مدعی سیادت چه نوع سیدی هست، بسته به نام زنی است که از علی ابن ابیطالب، پسرعموی پیغمبر و خلیفه چهارم، اجداد مادری و یا پدری آن شخص را به دنیا آورده است. پیامبر اسلام دختری به نام فاطمه داشت که همسر علی شد و از او دو پسر به نام حسن و حسین به دنیا آورد. در میان شیعیان، معمولا کسانی که خود را از تبار فاطمه یعنی از فرزندان حسن و یا حسین می‌شمارند، سید‌های «حقیقی» به حساب می‌آیند. نتیجتا برخی از آنها سادات «حسنی» و دیگران «حسینی» نامیده می‌شوند. به هر دوی این گروه‌ها مجموعا «بنی فاطمه» گفته می‌شود. برعکس، کسی که تبار خود را از علی، اما نه از فاطمه بلکه از دیگر زنان علی می‌شمارد، «سید حقیقی» به حساب نمی آید. این اشخاص را گاه «سید علوی» نامیده‌اند.
 
آنها که نوادگان سیدهای ذکور یعنی مرد هستند «شریف» نامیده می‌شوند. «مقام» آنها بالاتراز کسانی است که از نوادگان «سیده‌ها» یعنی سید‌های زن هستند. آنها هم به نوبه خود «میر» و یا «میرزا» نامیده می‌شوند.
 
سید‌ها متناسب با نام اجداد و امامانی نامیده می‌شوند که خود را نوادگان آنها می‌شمارند. گروه‌های اصلی سید‌ها به همین صورت نام گذاری می‌شوند، مانند حسنی و یا طباطبائی، حسینی، عابدی، زیدی، باقری، جعفری، موسوی، کاظمی، رضوی و یا رضائی، تقوی، نقوی. هر کدام از اینها هم به شاخه‌ها و طایفه‌های کوچکتر تقسیم می‌شوند. سید‌های هر محل معمولا نام اجداد محلی خود را می‌گیرند که به نوعی خود را منتسب به گروه‌های اصلی سادات می‌شمارند. برای نمونه در اردبیل آنها که خود را «سید صفوی» به حساب می‌آورند، می‌گویند که به شیخ صفی‌الدین اردبیلی منتسب هستند و یا در سبزوار شاخه مهمی از سادات خود را «عربشاهی» می‌نامند.
 
راه تشخیص سید‌ها
 
در گذشته تشخیص سید‌ها آسان تر بود. ظاهر و لباس آنها عموما شبیه ملا‌ها بود، اما نشان ظاهری شان عمامه و یا کمربندی سبز و یا یکی دو علامت دیگر سبز رنگ بود که به عبا و عمامه خود می‌بستند و با این کار نشان می‌دادند که «اولاد پیغمبر» هستند، چرا که سبز، همچون رنگ پیامبر اسلام قبول می‌شد. ظاهرا رنگ و نشان‌های سبز چیزی است که در قرن چهاردهم در دولت مملوک‌های مصر و شام میان سادات رایج شده و به نقاط دیگر جهان اسلام گسترش یافته است. در همان دوره، حکمران مملوک، اشرف شعبان بن حسن دستور داد همه سید‌ها نشانه‌ای سبز رنگ به عمامه خود بزنند.
 
همچنین، در دوره قاجار سید‌ها اسب خاکستری سوار می‌شدند، تا جائی که بنا به نوشته اسحاق آدامز «آنها حتی ادعا می‌کردند همه اسب‌های خاکستری رنگ متعلق به سید‌ها هستند.» (۱)
 
ولی چگونه می‌شد فهمید که مدعیان سیادت که کمر بند سبز می‌بستند، دغل باز نیستند؟
 
در اوایل اسلام، دقیق‌ترش حدودا در سال‌های ۸۶۰ م.، این مشکل تشخیص داده شده و برخی تدبیرها اتخاذ گردیده بود. از آن جمله بود تاسیس مقامی بنام «نقیب الاشراف» در دوره خلیفه‌های عباسی که وظیفه‌اش ثبت و نگهداری دفاتر مرگ و تولد و شجره نامه سید‌ها و مراقبت از زندگی مادی و اعتبار «شریف»‌ها و اثبات و یا رد ادعا‌های سیادت بود. این «نقیب الاشراف»‌ها حتی در مورد سیده‌ها یعنی سیدهای زن مواظب بودند که آنها با مردانی ازدواج نکنند که مقام اجتماعی شان از خود آنها پائین‌تر است. در دولت‌هائی که از پی عباسیان در ایران بر سر کار آمدند نیز همین سنت و مقام «نقیب الاشراف» با عناوین گوناگون ادامه یافت.
 
در دوره صفویان نیز این به‌اصطلاح «سید باشی‌ها» نقیب الاشراف و یا نقیب الممالک نامیده می‌شدند. دولت صفوی برای تامین مالی این اشخاص به آنها این صلاحیت را هم داده بود که همراه با «کلانتر»‌ها به جمع آوری مالیات میان مردم و بویژه اصناف بپردازند. یک نقیب الاشراف سرتاسری برای ایران وجود داشت که رهبری و مدیریت «نقیب»‌های محلی ایالات و ولایات را بر عهده داشت. همین وضع در دوره قاجار نیز برقرار بود. در این دوره نقیب الاشراف را «رئیس سادات» می‌نامیدند. بعد‌ها کار رسیدگی به اصناف از سیدها سلب شد، اما به جای آن رسیدگی به وضع فرقه‌های درویشی به آنها محول گردید. بنظر می‌رسد که ناصرالدین شاه در سال‌های ۱۸۷۰ نام این مقام را به «نقیب السادات» تبدیل کرد. بطور همزمان نظارت بر سادات غیر متمرکز گردید و در هر شهر سیدی به نام «رئیس السادات» تعیین شد که معمولا رئیس طایفه اصلی سادات محل بود.
 
چگونگی دقیق انتخاب و تعیین رئیس السادات‌های محل‌ها و حدود وظایف و اختیارات آنان معلوم نیست. یکی از وظایف این «رئیس السادات»‌ها هم قضاوت در مورد دعاوی حقوقی و جرایمی مانند قتل بود که به نوعی مربوط به سید‌ها می‌شد، چرا که دولت و حکام دنیوی از مداخله در این موارد پرهیز می‌کردند. مثلا وقتی سیدی فردی عادی را می‌کشت، کسی جرات نمی کرد به او نیز مانند افراد عادی مجازات اعدام بدهد، چونکه باور عمومی بر آن بود که «این کار (یعنی اعدام یک سید) گناهی بزرگ محسوب می‌شود، زیرا مردم عموما بر آن بودند که خداوند انسان‌ها را بخاطر پیامبر اسلام و نوادگان او آفریده است و مجازات یک سید را تنها و تنها رئیس طایفه همان سید می‌تواند صادر کند» (آدامز، همانجا). مثلا در سال‌های ۱۹۰۰ سیدی که در یزد لوطی محل بود یک پارسی زرتشتی را به قتل رسانید. حاکم یزد او را جهت محاکمه به تهران فرستاد. مجتهد یزد نیز به تهران رفت تا آزادی سید قاتل را از شاه خواهش کند و شاه نیز دستور داد سید نام‌برده آزاد شود. یک میسیونر بریتانیائی به نام ناپیرمالکم نوشت: «سید‌ها با مجازات به مراتب سبک تری روبرو می‌شوند و از این جهت خود را حتی تابع آن مقدار مختصر عدالتی که موجود است نیزنمی شمارند.» (۲) بر عکس، هنگامی که در دهم ژوئیه ۱۹۱۳ ژاندارمی در شیراز سیدی را به قتل رسانید، فرد قاتل روز بعد در دادگاهی نمایشی محاکمه و بلافاصله اعدام گردید. (۳)
 
با اینهمه، کوشش پاسخگو کردن نقیب‌ها به وزارت عدلیه، حتی اگر چه اقدامی نه چندان قاطع بلکه صوری بود، به هر تقدیر نشان دهنده آرزوی دولت مبنی بر تاسیس نوعی نظارت و کنترل بر این شاخه جداگانه و غیرمسئول دستگاه قضائی به شمار می‌رفت. گاه هم ماموران دولتی ابتکار به کار برده راه و رسم خود را برای مجازات سید‌ها می‌یافتند. مثلا‌هانری موسر (۴) می‌نویسد که روزی سیدی به «ژنرال گاستیگر خان» که مهندسی اتریشی بود و به دعوت ناصرالدین شاه به ایران آمده، مسئول راه سازی از تهران به شمال و همچنین خراسان شده بود، ناسزا می‌گوید. گاستیگر دستور می‌دهد آن سید را که به نشانه سید بودنش عمامه سبزی بر سر داشت، با عزت و احترام به چادر او می‌آورند. وقتی سید وارد چادر می‌شود، گاستیگر ناگهان عمامه سبز سید را از سر او می‌گیرد و سپس به نوکرانش دستور می‌دهد که کتک مفصلی به سید بزنند. پس از اجرای این مجازات جدی، گاستیگر عمامه سبز سید را دوباره به سر او گذاشته و او را با همان عزت و احترام از چادر خود به بیرون روانه می‌کند.
 
در بخش بعدی در باره سید‌های دروغین سخن خواهیم گفت که تبارشان هیچ ارتباطی به پیامبر اسلام و علی بن ابیطالب ندارد و حتی برخی از آنان عرب و مسلمان هم نبودند، اما به‌خاطر استفاده از امتیازات مادی و اجتماعی که سید‌ها از آن برخوردار بوده‌اند، خود و تبار خود را «سید» و «اولاد پیغمبر» نامیده‌اند.
 
برخی منابع:
 
(1) Adams, Isaac, Persia by a Persian, 1900, p. 387
(2) Malcolm, Napier: Five Years in a Persian Town, London, 1905, pp. 101-102
(3) Archive: Government of Great Britain, 1914, p. 152, No. 317
(4) Moser, Henri: A Travers L’Asie Centrale, Paris, 1885, p. 420
+63
رأی دهید
-8

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۶۳
    Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا

    استفاده از لقب سید با استفاده از پسوند " جد کمر زده " بلا مانع است.
    10
    72
    ‌پنجشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۶ - ۱۹:۴۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۵
    esfanie - اسن، آلمان

    سید‌ها از نسل آن ایرانیانی هستند که در زمان حمله عرب‌ها مورد تجاوز عرب‌ها قرار گرفتن. سید یعنی‌ از تخم عرب و در واقع ایرانی‌ نیستند. در این کشور‌های مسلمن حدود ۲۱ ملیون سید وجود داره. اگر محمد، ۲۴ ساعته هم سکس میکرده، باز هم امکان اینقدر نوه امکان پذیر نبوده.
    11
    93
    ‌پنجشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۶ - ۱۹:۵۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    mahdi moud - تهران، ایران

    این توضیحات بیشتر شاید در مورد اعراب صادق باشه که میبینیم تو عربستان چیزی به نام سید وجود نداره و از اونجایی که ایرانی با عرب ازدواج نکرده و دشمن هم بودن و همه میدونن که اعراب کارشون تجاوز به زنان ایران بوده پس این کسانی که خودشون رو سید میدونن جز حـ... بودن کسی نیستن.
    12
    71
    ‌پنجشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۶ - ۱۹:۵۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۸
    زنبور - کپنهاک، دانمارک

    مثل اعلان که آخوندا هر چیزی میخورن برنگ و بوشم کاری ندارن در دادگاه روباهنیت ماسمالی میشه و جز مفت خوری کار دیگه بلد نیستن
    5
    53
    ‌پنجشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۶ - ۲۰:۲۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۴
    hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا

    امروزه با یه ازمایش DNA ساده (که البته ساده شده، ولی بسیار پیچیده بوده) میشه معلوم کرد هر کسی پیشینه اش به کجا برمیگرده. این سیدان طباطبایی و کاظمی و موسوی و . بیان برن با ٦٠ دلار ازمایش بدن ببنیم به کجا میرسیم! اگر بیشتر درصد ژن اشون برمیگرده به أعراب که بابا ول معطلن! اگر این شیعیان حق میگن بیان اجازه بدن یه گروه باستان شناس با دستگاههای اسکن و أشعه ایکس برن توی حرم این امامان (!) ببینین اصلا چیزی اون زیر خوابیده یا بقول اصفهانیا: دادا!! اون قبری که روش گریه میکووونی توش مرده نیسدا!!
    5
    50
    ‌پنجشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    شب تاب - یوکوهاما، ژاپن

    ننگى بالاتر از این نمیتونه باشه ، واسه کسى که چنین لقبى رو یدک بشه ! از قدیم گفتند...
    4
    26
    ‌پنجشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۶ - ۲۲:۳۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۷
    Cocoo - ونکوور، کانادا

    سید واقعی‌ نه از این ساختگی‌ها‌ای بعد انقلاب، یعنی پدرم جدم یه عرب حشری بود بعد از حمله به ایران به دختران ایرانی‌ تجاوز کرد و ما‌ها پس‌مونده گان اون تجاوز‌ها هستیم. خوب حالا سرتون و هی‌ بالا بگیرید بگید ما سیدیم ما سیده هستیم اون طباطبائی‌ها که دیگه ول معطل ن من خودم قاطی‌ کردم کی‌ به کی‌ تجاوز کره‌ تو کیس اونها. همتون لجن اندر لجن هستید!
    8
    40
    جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۶ - ۰۰:۲۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۷
    Cocoo - ونکوور، کانادا

    ایرانیان تنها کسانی‌ که نه تنها متجاوزان به خاک خودشون را پرستش میکنند، نه تنها واسه مرده‌هاشون بعد از ۱۴۰۰ یکی‌ دو ماه عزاداری راه میندازن، نه تنها اونهارو امام صدا میکنند بلکه به اینکه بچه‌ها‌ای حاصل از تجاوز دشمنان خاکشون و متجاوزان به ایران هستن احساس غرور هم می‌کنن و خودشون را با غرور سید و سادات معرفی‌ می‌کنن. دیگه حرفی‌ واسه گفتن ندارم. کلا ه تون و بالاتر بذارین، سید‌ها و سادات ها!!
    8
    54
    جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۶ - ۰۰:۲۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۱۰۷
    Kefli Iskender - مریخ، وانواتو
    آقای عباس جوادی نوشته اند: مجله ملا نصرالدین در سالهای ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۳ به زبان «ترکی آذری». آقای عباس جوادی گویا تعمدا فراموش کرد ه اند که لفظ «آذری» تاسالهای ۱۹۲۳ اختراع نشده بود. طبق اسناد و مکاتبات و مدارک جنگ جهانی اول و حتی اسناد داشناکها بهنگام اشغال باکو، همچنین اسناد بایگانی دوران بلشویکها و سوویت ، حتی خود استالین زمان زندگی مخفی در باکو بکمک محمد امین رسولزاده ، از کلمه«ترک»استفاده میکرده است. از کلمه «آذربایجان» بعنوان سرزمین و از کلمه «ترک» برای نام مردمان «آذربایجان» بکار برده می شده. اصطلاحات ( اذربایجانی و آذری) در سالهای ۱۹۰۶ و ۱۹۱۳ هنوز اختراع نشده بود! استفاده از ترم«آذربایجانی و آذری» در شوروی بعد از سال ۱۹۲۳ و آغاز سیاست آسیمیلاسیون استالینی بوجود آمد. همانطور میدانیم هنوز که هنوز است ملت ترک در ایران «ترک» خطاب می شوند. اگر اقای عباس جوادی همچنان اصرار بر استفاده از عبارت «آذری» در نوشته خود «ترکی آذری» را دارند لطقا آنرا با ذکر منبع قید کنند، من شهامت اینرا دارم که هم در اینجا و هم در صقحه رسمی ایشان عذر خواهی کنم .
    22
    6
    جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۶ - ۰۲:۲۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۱۰۷
    Kefli Iskender - مریخ، وانواتو

    با وجود گذشت ۸۰ سال از سیاست آسیمیلاسیون حکومت پهلوی و حکومت فعلی مبنی بر «آذری»خواندن ملت ترک در ایران فحشها یی از قبیل «ترک خ» ، جوکهای نژادپرستانه « یک روز یه ترکه ...» ، گویای یک واقعیت تاریخی است. و آن حضور تاریخی مردمان ترک در ایران است، نه «آذری» و نه «آذربایجانی».
    26
    4
    جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۶ - ۰۲:۳۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۱۰۷
    Kefli Iskender - مریخ، وانواتو
    استفاده از ترم«آذری» و اصطلاحاتی نظیر «ترکی آذری» دم خروس عرض ارادت ایران باستان پرستی اقای عباس جوادی به دوستان آریایی است که حقوق و مقرری ماهانه ایشان را در رادیوفردا بحسابشان واریز می کنند.
    22
    3
    جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۶ - ۰۲:۴۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    mahdi moud - تهران، ایران
    اگه قرار به سید بودن به این معناها باشه که تو عربستان بباید بیشتر باشه که نیست. و از اونجایی که ایرانی ها با اعراب ازدواج نمیکردن و کار اعراب تجاوز به زنان ایرانی بوده پس این کسانی که خودشون رو سید میدونن جز اشخاص حـ... کسی نیستن
    6
    9
    جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    بوزرجمهر - تهران، ایران
    بابا این داستانها چیه سید عربی و آقای مغولی؟اصلا کسی از تخمه و نژاد مستقیم علی و محمد باشه؟که چی؟ از تخمه چنگیز و تیمور باشه؟کورش و سورنا باشه؟ترک و تازی و آریایی؟یارو 20 پشتش تو این مملکت خاک شدن.بحث نژادگرایی از بیراهه های تاریخیست منتها تو قرن 21 هنوز مشتری داره.
    2
    8
    جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۶ - ۱۳:۳۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    بوزرجمهر - تهران، ایران
    [::Kefli Iskender - مریخ، وانواتو::-دوست محترم حتما میدانیدکه آذربایجان یا آزرآبادگان پهلوی یا آترپاتگان اوستایی یا پارسی باستان سر واژه این کلمه هست.آزر=آترش اوستاییست و چون آتشکده های بزرگی من جمله آزرگشسب در این خطه بوده و در باکو آتشکده هایی با سوخت گاز یانفت طبیعی بوده و هست این نام را گرفته.همچنین نام ساتراپی آنجا که ماد کوچک نام داشته در حمله اسکندر آزرباد =آتروپات بوده.یکی از کانون های کیش زرتشتی بوده و بنا بر روایات محلی زادگاه زرتشت.زبان زرتشت نیز ترکی نبوده و اوستایی بوده هم خانواده سنسکریت.زبان ترکی بنا برتحقیقات موخر شادروان کسروی و زرتشت ستوده و دیگر بزرگان صاحبنظر تحت استیلای حکام ترک و مغول و سلجوق و ترکمنان آق قویونلو و قراقویونلو تغییر یافته. شروانشاهان بر گوشه ای از آزربایجان فرمانروایی میکردند تا اسماعیل صفوی آن ها را برانداخت.البته ژن آنها نیز بالطبع ولی عنصر ایرانی .و آزری باستان هنوز وجود دارد.هزینه اش یک آزمایش ژنتیک و دی ان ای است که معلوم میکند تبار مهاجر ترکی-مغولی در شما هست یانه ؟بچه طغرل باشید یا بابک و آزرباد؟یا شاید ترکیبی از هردو.چه اهمیتی دارد؟
    3
    12
    جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۶ - ۱۳:۵۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    بوزرجمهر - تهران، ایران
    یکی دیگر از سید شده های دروغین صفویه ملعون هست.بنا بر تحقیق کسروی،شیخ صفی الدین از تبارفیروز زرین کلاه از کردستان بود.نیاکانش نه ترک بودند که کرد بودند و نه سید بعد ها به دروغ هم ترک و ترک زبان شدند بخاطر همراهی با قزلباش ها شاهسون ها و هم سید شدند برای سرکیسه کردن مردم و انتساب به ژن و تخمه علی ومحمد.نظیر این زیاد بوده منتها این یکی برملاشده
    2
    8
    جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۶ - ۱۳:۵۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    mahdi moud - تهران، ایران
    سید یعنی حـ... هایی که از نتیجه تجاوز اعراب به زنان ایرانی بوجود اومدن
    1
    5
    شنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۶ - ۱۲:۴۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۲
    rahjoo - مازندران، ایران
    کفلی اسکندر! دور وبرت رو پر کردی از کتب پان ترکی و فکر کردی دنیا فقط همون کتابخونه توِ. ؟!!! هر روز بیماریت شدیدتر میشه.میترسم در آینده نزدیک خدا رو هم ترک بسازی
    2
    7
    یکشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۶ - ۱۶:۵۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۱۰۷
    Kefli Iskender - مریخ، وانواتو
    [::rahjoo - بابل، ایران::] دوست ره گم کرده، قبل از اینکه اصطلاحی را بکار ببرید حداقل کمی در باره معنی و مفهوم آن اصطلاح مطالعه کنیدو معنی آنرا یاد بگیرید! گویا تصور شما اینست که« پان» نسبت ناروا است و بار منفی دارد ک هآنرا بمن نسبت داده اید. پان ترکیسم یعنی «اتحادیه کشورهای ترک». خوب! بار منفی چنین اتحادیه ای در چیست؟ و گذشته از این بمن چه ربطی دارد که مرا به عضویت در آ« منسوب کرده اید؟! شما در هر کشور اروپایی هر وسیله ای را بخرید، در ضمانت نامه آن به کلمه Pan European warranty برخورد خواهید کرد. یعنی اگر شما جنسی را در مثلا بلژیک خریدید و راضی نبودید می توانید آنرا مثلا در هلند تحویل بدهید و پولتان را بگیرید. خوب! آیا «پان اروپا» پان اروپائیسم یک نسبت نارواست؟ ! یا مثلا اگر شما با یک بلژیکی یا اختلاف فکر داشته باشید، به او خواهید گفت پان اروپایی؟! آیا شما‌ فکر نمی کنید شما کم کم دارید بااین بی سوادی و اطلاعات کم از اصطلاحاتی که از زبان همتایان خود شنیده اید، و آنها را دربست پذبرفته اید، بدون آنکه در باره آن کمی تحقیق کنید، خود را مضحکه ساخته اید! آنهم در عصر اینترنت! 
    5
    2
    یکشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۶ - ۲۳:۲۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۱۰۷
    Kefli Iskender - مریخ، وانواتو
    [::rahjoo - بابل، ایران::] ره گم کرده گرامی! «پان» یعنی چه؟ آیا شرکت هواپیمایی پان امریکن مثلا یک شرکت هواپیمایی نژاد برتر امریکایی است؟! پان افریکانیسم چطور؟! پان اسلاویسم، پان عربیسم. پان فارسیسم چطور؟!‌ . ره گم کرده گرامی، چهار دقیقه وقت کنار بگذار کمی مطالعه کن، تا اینهمه اسباب خنده نباشی! اگر معنی اصطلاحی را نمی دانی، مجبور نیستی انرا بکار ببری! آنچه مذموم است شوینسم است: هنر نزد ایرانیان است و بس! اینست آنچه که مذموم است ! حالا برو هی بالا پایین بپر مثل شعارهای نماز جمعه بگو مرگ بر پان مرگ بر پان !
    6
    3
    یکشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۶ - ۲۳:۳۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۱۰۷
    Kefli Iskender - مریخ، وانواتو
    [::rahjoo - بابل، ایران::] برای مطالعه پیشنهاد می کنم ، از لغت Pan-European شروع کنید، برای راحتی از همینجا کپی پیست کنید، به زمینه آبی و دوازده ستاره آن نگاه کنید. این اتحادیه Pan-European برای بهبود رفاه اعضای خود تلاش می کند. فردا اگر در خیابان به یک مثلا بلژیکی یا هلندی برخورد کردیی، بگویید پان هلندی کثیف! نمی دانم پان بلژیکی فلان فلان شده! اصلا اگر بروید جلوی مقر اتحادیه اروپا فریاد بزنید مرگ بر پان!‌ فکر نمی کنید بشما خواهند خندید؟!‌ ! قبل از دست بقلم بردن و نوشتن، کمی مطالعه کنید، باور کنید برایتان مفید خواهد بود!
    5
    2
    یکشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۶ - ۲۳:۴۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۲
    rahjoo - مازندران، ایران
    [::Kefli Iskender - مریخ، وانواتو::]. ره یافته عزیز،اینهمه از پان گفتی و از بقیه دورافتادی!من همه کامنتهایت را نخواندم میدانی چرا؟چون احساس میکنم همواره در یک وادی گیر افتاده ای!آنهم بازی با لغات و واژه ها تا ازآن چیزی برای ترک سازی درآوری! خودت میدوانی منظورم از پان مفهوم زیاده روی در قومیت خواهی بوده دیگه اینهمه تظاهر به دانستن چرا؟!
    3
    4
    دوشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۶ - ۱۳:۰۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۲
    rahjoo - مازندران، ایران
    Kefli Iskender-هرگز ازمن نشنیدی که بگویم هنر نزد ایرانیان است و بس!چون میدانم این خودش مانع از جهانگردی ئ جهان بینی ایرانیان می شود و خواسته آخوندهاست! می بینی چه ذهن آشفته ای داری!!با اینهمه خواندن از پان ترکها همچنان پیدا بود که همه را با یک عینک ببینی! اینقدر غره به دانستنت نباش که همه اش اقیانوسی است با عمق یک بند انگشت پانچه جان
    1
    4
    دوشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۶ - ۱۳:۱۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۲
    rahjoo - مازندران، ایران
    راستی طفلی سکندر هنوز یادم نرفته ایران را بنابه آمار پان ترکیت 70درصد ترک خطاب میکردی!!بگو اینهمه دانش از کجاست ره یافته به ترکستان؟!!!!
    1
    5
    دوشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۶ - ۱۳:۱۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.