عصرایران؛ احسان محمدی: « ما بهش می گفتیم آمبولانس هلال احمر. هر کس، هر جا زمین می خورد، علی منصور خودش رو می رسوند بالای سرش، دستشو می گرفت بلندش می کرد، فرقی هم نمی کرد بازیکن خودمون باشه یا بازیکن تیم حریف! علی منصور بازیکن خوبی بود. خیلی خوب ولی الان اداهاش روی همه چیز سایه انداخته».
این را یکی از همبازی های سابقش می گفت. چند هفته پیش. علیرضا منصوریان دیشب رکورد سخنرانی در یک کنفرانس مطبوعاتی را شکست. تقریباً 90 دقیقه یک نفس حرف زد، از همه چیز. همه تاریخ حضورش در استقلال از روی سکو به عنوان تماشاگر تا کاپیتان و سرمربی را ورق زد. بغض کرد، نفس های عمیق کشید، دستش را توی هوا تکان داد تا رفتنش هم مثل آمدنش متفاوت باشد.
حتی آن هوادارانی که از او خشمگین بودند و به جای «داش علی منصوریان» به او لقب «پیتزافروش»! دادند هم اگر فیلم کامل این گفتگو را ببینید احتمالاً لب شان را می گزند. فوتبال گاهی چقدر بی رحم می شود. مثل روزی که حمید استیلی بعد از شکست 3-0 مقابل استقلال با قطره های دُرشت عرق روی پیشانی اش از پرسپولیس استعفا کرد و رفت. ستاره ای که زمانی همه از او با «تعصب و جنگندگی» یاد می کردند روی نیمکت پرسپولیس هو شد و از او خواستند حیا کند و پرسپولیس را رها کند... چه لحظه های سختی باید برای بازیکنانی باشد که زمانی از سکوها فقط تحسین شنیده اند.
منصوریان در دفاعیه اش گفت که تنهاترین آدم تاریخ استقلال است. جمله ای که مثل همان ژست های کنار زمین اش کسی آن را باور نکرد. بعضی ها در استقلال بدجور دل ناصرحجازی را شکستند. آنقدر که با آن همه غرور و عزت نفسش گله کرد. لبش را گزید و رفت درون خودش آنقدر خزید تا سرطان در آغوشش گرفت. اما جایی نگفت تنهاترین آدم تاریخ استقلال است.
منصوریان بدشانسی آورد یا چنته مربیگری اش خالی تر از چیزی بود که نشان می داد، آنطور که می گوید فدارسیون علیه اش موضع گرفت یا تقصیر مهدی رحمتی بود یا ... هنوز برای فرورفتن در خودش خیلی جوان است. فرصت دارد که یک روز با دستی پر به استقلال برگردد و دوباره در ورزشگاه آزادی تحسین شود. هواداران فوتبال نشان داده اند که هم بخشنده اند و هم فراموشکار!
سال پیش همین روزها رسانه های ورزشی نوشتند: «پیشنهاد انگلیسی به علی منصوریان». آنها مدعی شدند که ظاهراً یک فرد ایرانی که سهامدار باشگاه «برایتون» است به سرمربی استقلال، ایمیلی فرستاده و از او خواسته برای کار مربیگری به این باشگاه بپیوندد. منصوریان تائید کرد که از لیگ یک انگلیس پیشنهاد دارد. افتخاری مدیرعامل باشگاه در واکنشی عجیب گفت این حرف «تبلیغاتی» است. کسانی هم نوشتند نه تنها این موضوع حقیقت دارد بلکه او از قبل هم پیشنهاد داشت که به نیوکاسل برود و دستیار بنیتس شود!
هواداران پرسپولیس این موضوع را دستمایه طنز قرار دادند. استقلالی ها گفتند که او آنقدر با تعصب است که به خاطر استقلال این پیشنهاد رویایی را رد کرده! محمد تقوی بازیکن سابق تیم ملی و استقلال که آن روزها به عنوان کارشناس فوتبال در یک شبکه تلویزیونی ظاهر می شد در اینستاگرامش به این ماجرا واکنش نشان داد.
او که 14 سال ساکن انگلستان بود و در این مدت دوره های مربیگری را می گذارند در اینستاگرامش نوشت: « لیگ یک در کشور انگلستان وجود خارجی ندارد. پس از لیگ برتر، چمپیون شیپ است که شاید آن را در ایران لیگ یک میگویند. بنابر نظر تمامی کارشناسان و مربیان فوتبال چمپیون شیپ انگلستان با ٢۴ تیم سختترین لیگ دنیاست و مربیانی به مانند بنتیز و دیماتیو که تجربه قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا را دارند در این رده مشغول به فعالیت هستند. در لیگ برتر داشتن پرولایسنس از اروپا و انگلستان اجباری است و در ردههای پایینتر (ای) لایسنس کمترین مدرک مورد قبول فدراسیون فوتبال انگلستان است. ممکن است با توجه به ارتباطات موجود بین ایجنتهای بین المللی و مالکان باشگاه افرادی برای کسب تجربه در کنار باشگاه فعالیت کنند اما هیچ پست رسمی نخواهند داشت. با این شرایط مربیان آسیایی و آفریقایی هیچ شانسی برای کار کردن در انگلستان را ندارند. با مثالی موضوع را کاملا روشن میکنم.
هر زمان کشتی ایران در هر ردهای از کشور انگلستان مربی وارد کرد، میتوان گفت انگلستان از مربیان ایرانی در فوتبال استفاده خواهد کرد. البته شخصا خیلی خوشحال میشوم اگر چنین پیشنهادی برای علی وجود داشته باشد اما باید بسیار مراقب باشد و فریب ایجنتها و کارگزاران که همان دلالان است را نخورد».
منصوریان آنچنان از این سخنان محمد تقوی رنجید و کینه به دل گرفت که حتی امسال وقتی محمدتقوی به عنوان عضو کادر فنی پدیده مشهد به تهران آمد، با دوست و همبازی سابقش دست نداد!
گذر زمان اما نشان داد انگار حق با تقوی بود و منصوریان هنوز برای پخته شدن حتی در لیگ ایران هم نیاز دارد از گردنه های دشواری بگذرد. آیا او بعد از استعفا به انگلستان می رود و آنجا به مربیگری اش ادامه خواهد داد؟!
خرداد 95 وقتی به استقلال آمد در یادداشتی با تیتر «از علیرضا منصوریان تا داش علی منصوریان» نوشتم:
«منصوریان که گفته بود «روزی به استقلال می آیم که دلواپس ناپختگی ام نباشم» حالا به استقلال برگشته است. به جایی که می داند برایش فرش قرمز پهن نکرده اند و حتی نزدیک ترین همبازی هایش هم ساعت شنی برای رفتنش را از همین حالا وارونه کرده اند. این فوتبال به هیچکس وفا نکرده است، نه به سلطان، نه ژنرال، نه خان و نه داش هایش!» ...
فوتبال به او هم وفا نکرد و حالا وقتی به رستوران هایش می رود، حتی با دیدن پیتزا هم یاد سکوهایی می افتد که به او وفادار نماندند.