اعتراف روباه به قتل پسرهمسایه

همزمان با اعتراف‌های هولناک پسرجوان که به اتهام قتل نوجوان همسایه بازداشت شده بود، جسد خونین قربانی جنایت فجیع در بیابان‌های اطراف جاده قم-تهران کشف شد. در جریان این ماجرا پسربچه‌ای از سوی یک جوان کبوترباز فریب داده شد و بعد از کشیده شدن به قربانگاه کشته شد. این درحالی است که پسرک درجنایتی شبیه به قتل آتنا-دخترهفت ساله اهل پارس آباد- به خانه قاتل کشانده شد و همانجا به قتل رسید.
 
به گزارش خبرنگار جنایی «ایران»، بامداد شنبه 18 شهریور امسال مرد میانسالی در تماس با پلیس از      ناپدید شدن پسر 11 ساله‌اش خبر داد. به‌دنبال این گزارش، تحقیقات تخصصی کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی به دستور بازپرس سهرابی از شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران آغاز شد. در تحقیقات صورت گرفته مشخص شد ابوالفضل، ساعت 4 بعدازظهر برای رفتن به بوستان محل زندگی‌شان از خانه خارج شده و دیگر برنگشته است.
در ادامه بررسی‌ها کارآگاهان دریافتند آخرین بار ابوالفضل با پسر جوانی دیده شده که در نزدیکی بوستان زندگی می‌کند. بدین‌ترتیب ساعاتی پس از ناپدید شدن ابوالفضل، پسر 22 ساله بازداشت شد اما او منکر اطلاع از سرنوشت ابوالفضل بود. تا اینکه سرانجام 5 روز بعد، او درجریان بازجویی‌های فنی، تخصصی لب به اعتراف گشود و به قتل پسر 11 ساله اعتراف کرد. بدین‌ترتیب کارآگاهان با راهنمایی عامل جنایت موفق به پیدا کردن جسد ابوالفضل در 55 کیلومتری جاده قم - تهران شدند.
تفریح بی‌بازگشت
پدر هنوز باور ندارد که تنها پسرش به قتل رسیده است. «هرگز تصور نمی‌کردم پسرم ربوده و کشته شده باشد. ابوالفضل قبلاً هم گم شده بود اما  هر بار خودش برگشته بود. برای همین این بارهم فکر می‌کردم بچه‌ام  برمی‌گردد. پارسال رفته بودیم کربلا. در آنجا هم گم شده بود. اما خیلی زود پیدا شد. احتمال آدم ربایی هم نمی‌دادم  چون خودم با کسی مشکلی نداشتم پس دیگران هم نباید با من مشکلی داشته باشند. از طرفی کسی هم با ما تماس نگرفت تا درخواست پول یا چیز دیگری کند.»
ابوالفضل چند ماهه بود که پدر و مادرش از هم جدا شدند. او به همراه پدر به خانه مادربزرگش آمد و در زیرزمین خانه 5 طبقه کوچه زربافیان، منطقه رباط کریم، بزرگ شد. پسری باهوش و بازیگوش و به قول خودشان بیش فعال. شوهر عمه ابوالفضل به خبرنگار «ایران» گفت: جمعه 17 شهریور بود که ابوالفضل برای رفتن به پارک، خانه را ترک کرد. فاصله پارک تا خانه شاید 3 دقیقه باشد. قرار بود ابوالفضل بعد از پارک به خانه بیاید تا به مسجد برود. ساعت حدود 7 شب بود که ابوالفضل برنگشت و مادرم به تصور اینکه او به مسجد رفته به‌دنبالش رفت اما از او خبری نبود.
آن روز حال پدر ابوالفضل بد بود و به‌همین خاطر در خانه خوابیده بود. زمانی که متوجه تأخیر ابوالفضل شد، جست و جوها را آغاز کردیم. ساعت حدود 11 شب بود که تقریباً تمامی اهالی محل از ماجرا باخبر شده و درخیابان‌ها و کوچه‌ها به جست‌و‌جو پرداختند. ساعت 12 شب که مأیوس از یافتن ابوالفضل شدیم موضوع به پلیس اعلام شد. با اینکه به پلیس خبر داده بودیم اما خودمان هم دست از جست‌و‌جو برنداشتیم و تصاویرش را در سطح شهر پخش کردیم. خودمان هم برای یافتن بچه به جست‌و‌جوها ادامه دادیم. حتی کانال تلگرامی برای ابوالفضل درست کردیم و عکس‌ها و شماره تلفن‌مان را در گروه‌ها پخش کردیم تا اگر کسی ابوالفضل را دید به ما خبر دهد. طی چند روز تماس‌هایی در رابطه با ابوالفضل با ما گرفته شد اما هیچ کدام ما را به نتیجه نرساند. ابوالفضل پسر باهوش و زیرکی بود و 13 مرداد جشن تولد 11 سالگی‌اش بود. قاتل، دوست پدر ابوالفضل بود و اصلاً تصورش را نمی‌کردیم که چنین آدمی باشد.خانه نوساز و سه طبقه محل قتل ابوالفضل است. متهم این پرونده و خانواده‌اش سال‌هاست که در این محله زندگی می‌کنند و کمتر کسی است که آنها را نشناسد. اما حالا شهرتشان به خاطر جنایتی که پسر 22 ساله‌شان مرتکب شده، بیشتر شده است. پسری که هیچ‌کس باور ندارد متهم به قتل باشد و دستش به خون آلوده شده باشد.
سرپرست دادسرای امور جنایی تهران دراین باره گفت: رسیدگی به این پرونده بلافاصله با اعلام خبر ناپدید شدن ابوالفضل آغاز شد. چند ساعت پس از اعلام این گزارش و با تحقیقات میدانی به پسر 22 ساله‌ای مشکوک شده و او بازداشت شد. آثار چاقو روی دست‌های پسر جوان مشهود بود اما متهم ادعا می‌کرد که آثار روی دست بواسطه خرد کردن گوشت به وجود آمده است.
محمدشهریاری ادامه داد: اظهارات متهم جوان راضی‌کننده نبود و به همین دلیل تحقیقات از او ادامه یافت  تا اینکه چهارشنبه 22 شهریور اظهارات متناقضی را بیان کرد و سرانجام با اعتراف به قتل پسر 11 ساله، محل‌های مختلفی را به‌عنوان محل رها کردن جسد به ما نشان داد اما محل‌های معرفی شده دروغین بود تا اینکه درنهایت محل اصلی رها کردن جسد - 55 کیلومتری جاده تهران، قم- را به ما نشان داد. اکیپی ازکارآگاهان بلافاصله راهی محل شده وجسد ابوالفضل کشف شد.
معاون دادستان تهران گفت: متهم اصلی اعتراف کرده در کودکی در پارک رازی مورد تعرض قرار گرفته و به خاطر عقده‌ای که داشته پسربچه را به بهانه دیدن کبوترهایشان به خانه‌شان کشانده است. طبق اعلام پزشکی قانونی، پسرک با ضربات متعدد چاقو ازپا درآمده است و تحقیقات در خصوص انگیزه متهم ادامه دارد.
 تکرار تراژدی
متهم 22 ساله این پرونده، کوچک‌ترین پسر خانواده است و در زمانی که خانواده‌اش در خانه حضور نداشتند این جنایت را مرتکب شده است. او در گفت‌و‌گویی به جزئیات جنایت پرداخت.
چه مدت بود که ابوالفضل را می‌شناختی؟
من ساکن خانه‌ای بودم که خانه ابوالفضل چند کوچه آن طرف‌تر بود. بچه را همیشه در پارک می‌دیدم. آن روز هم مثل همه روزها ابوالفضل را دیدم و تصمیم گرفتم ماجرایی که برای خودم در کودکی رخ داده برای او رخ ندهد.
چه ماجرایی؟
هم سن و سال ابوالفضل بودم که در پارکی در نزدیکی خانه مان، فردی به من تجاوز کرد.
به چه بهانه‌ای بچه را داخل خانه بردی؟
به او گفتم می‌خواهم کبوترهایم را نشانش دهم. شوق دیدن کبوترها، آن هم در خانه مرد همسایه که چند متر با پارکی که ابوالفضل داخل آن بازی می‌کرد، باعث شد تا پسر 11 ساله همراهم شود. او را به پشت بام خانه سه طبقه‌ای که در آن زندگی می‌کردم بردم.
تو هم به همین بهانه قربانی جنایت سیاه شدی؟
متهم سکوت می‌کند.
بعد چه اتفاقی افتاد؟
جسد را داخل نایلون و ملحفه‌ای قرار دادم و آن را داخل چمدان گذاشتم و سوار بر خودروی دربستی که گرفته بودم به همراه برادرم، آن را از خانه خارج کردیم.
برادرت در جنایت دست داشت؟
نه، زمانی که او رسید قتل انجام شده بود، با دیدن جسد و هراس از لو رفتن همراه من شد. او متأهل است و در جای دیگری زندگی می‌کند.
با خانواده ابوالفضل اختلاف داشتی؟
اصلاً، او را می‌شناختم و باهم سلام و علیک داشتیم.
قتل را کجا انجام دادی؟
بچه را به بهانه دیدن کبوتر به پشت بام که قفس کبوترها بود بردم و در آنجا او را به قتل رساندم.
تعرض هم کردی؟
نه، ابوالفضل وقتی دید که قصد من نشان دادن کبوترها نیست شروع به سر و صدا کرد و من برای اینکه همسایه‌ها از ماجرا با خبر نشوند او را با چاقو زدم.
با چه خودرویی جسد را انتقال دادی؟
ماشینی دربست گرفتیم و به سمت قم حرکت کردیم. در 55 کیلومتری جاده تهران به قم جسد را رها کردیم و به تهران برگشتیم.
زمان حادثه خانواده‌ات کجا بودند؟
برای انجام کاری بیرون بودند.
ازدواج کرده‌ای؟
نه، تازه خدمت سربازی‌ام تمام شده است.
چرا با خانواده‌ات زندگی نمی‌کردی؟
متهم جوان دوباره سکوت می‌کند.
شغلت چیست؟
بیکارم. ‎
+28
رأی دهید
-2

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۷۰
    senator x - تهران، ایران
    چرا دراین موارد,جامعه شناسان در تلویزیون بحث و کارشناسی نمیکنند؟چرا مسئولین بی خیال تصمیم باین رفع معضل نمکنند؟تا کی جنایت و تا کی اعدام؟
    1
    20
    شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۶ - ۱۵:۰۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.